پرش به محتوا

سفرنامه لرستان و خوزستان (بارون کلمنت): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سفرنامه (ابهام‌ زدایی)' به 'سفرنامه (ابهام‌‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
جز (جایگزینی متن - 'سفرنامه (ابهام‌ زدایی)' به 'سفرنامه (ابهام‌‌زدایی)')
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR10727J1.jpg
| تصویر =NUR10727J1.jpg
| عنوان =سفرنامه لرستان و خوزستان، محمد حسین آریا
| عنوان =سفرنامه لرستان و خوزستان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[دوبد، کلمنت اوگاستس]] (نویسنده)
[[دوبد، کلمنت اوگاستس]] (نویسنده)
خط ۱۳: خط ۱۳:
خوزستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق.
خوزستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق.


سفر نامه‎ها
سفر نامه‌ها


لرستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق.
لرستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق.
خط ۲۵: خط ۲۵:
| شابک =964-445-712-9
| شابک =964-445-712-9
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10727
| کتابخوان همراه نور =10727
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|سفرنامه (ابهام‌‌زدایی)}}
'''سفرنامه لرستان و خوزستان'''، اثر [[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون كلمنت اوگوستوس دوبد]]، شرح سفر جهانگردى روسى به نام ِ"[[دوبد، کلمنت اوگاستس|كلمنت او گاستس دو بُد]]" و نام مختصرِ " [[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون دو بُد]]" مى‌باشد كه توسط آقاى [[آریا لرستانی، محمدحسین|محمدحسين آريا]] ترجمه شده است. مؤلف اثر، سياح روسى در محدوده زمانى قتل گريبايدوف، در سمت نايب اولى سفارت روسيه در تهران انجام وظيفه مى‌كرده است. چنين به نظر مى‌رسد، او خانه بدوشى بوده كه به عشق سير و سفر در خطه پهناور ايران به سياحت پرداخته و پيش از سفر به لرستان بزرگ و لرستان كوچك و خوزستان، نواحى کرمانشاهان، خراسان، گرگان، همدان و مناطق ديگر مملكت ما را گشته است.
'''سفرنامه لرستان و خوزستان'''، اثر [[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون كلمنت اوگوستوس دوبد]]، شرح سفر جهانگردى روسى به نام ِ"[[دوبد، کلمنت اوگاستس|كلمنت او گاستس دو بُد]]" و نام مختصرِ " [[دوبد، کلمنت اوگاستس|بارون دو بُد]]" مى‌باشد كه توسط آقاى [[آریا لرستانی، محمدحسین|محمدحسين آريا]] ترجمه شده است. مؤلف اثر، سياح روسى در محدوده زمانى قتل گريبايدوف، در سمت نايب اولى سفارت روسيه در تهران انجام وظيفه مى‌كرده است. چنين به نظر مى‌رسد، او خانه بدوشى بوده كه به عشق سير و سفر در خطه پهناور ايران به سياحت پرداخته و پيش از سفر به لرستان بزرگ و لرستان كوچك و خوزستان، نواحى کرمانشاهان، خراسان، گرگان، همدان و مناطق ديگر مملكت ما را گشته است.


خط ۶۱: خط ۶۲:
در ميانه راه بهبهان و رود كردستان بقاياى باستانى وجود دارد كه در محدوده وسيعى متفرق شده است. آثار بناها نشان مى‌دهد كه از آجر پخته و ساروج سفيد و خاکريزهاى كم و بيش مرتفع و مصنوع دست بشر ساخته شده‌اند. تصور مى‌كنم در همين بقاياست كه سر جان مكدانلد كينز لوحه‌اى سنگى با خطوط سر پيكانى (ميخى) يافته است.
در ميانه راه بهبهان و رود كردستان بقاياى باستانى وجود دارد كه در محدوده وسيعى متفرق شده است. آثار بناها نشان مى‌دهد كه از آجر پخته و ساروج سفيد و خاکريزهاى كم و بيش مرتفع و مصنوع دست بشر ساخته شده‌اند. تصور مى‌كنم در همين بقاياست كه سر جان مكدانلد كينز لوحه‌اى سنگى با خطوط سر پيكانى (ميخى) يافته است.


بقاياى ِآثار ارجان مشتمل از بناهاى سنگى و آجرى، در بلندى‌هاى سواحل رودخانه كردستان و بيشتر در چپ آن پراكنده است. همچنين در شيب ساحل و تا اندازه‌اى در عرصه زمين باريكى كه بستر رودخانه ا از خاکريز جنوبى يا چپ آن جدا مى‌كند، آثار ديگرى ديده مى‌شود. به استثناى پل‌ها، از بناهاى بزرگ اثرى باقى نمانده است؛ گويا خانه‌ها فقط در يك طبقه و با سقف گنبدى شكل بنا مى‌شده است. دو پل به فاصله كمى از يكديگر، دو طرف شهر را به هم متصل مى‌كرده است. بناى آنها از سنگ و آجر است و از بقاياى آنها مى‌توان قضاوت كرد كه با مقياس معظمى ساخته شده‌اند. آثارى از پايه ستون‌ها كه طاق‌هاى پل بر آن تكيه داشته، هنوز در ساحل چپ و راست رودخانه باقى است و فشار تند جريان آب كه به صورت گرداب‌هاى كوچك جارى است، تقريبا بقيه پايه‌ها را با خود برده است.
بقاياى ِآثار ارجان مشتمل از بناهاى سنگى و آجرى، در بلندى‌هاى سواحل رودخانه كردستان و بيشتر در چپ آن پراكنده است. همچنين در شيب ساحل و تا اندازه‌اى در عرصه زمين باريكى كه بستر رودخانه ااز خاکريز جنوبى يا چپ آن جدا مى‌كند، آثار ديگرى ديده مى‌شود. به استثناى پل‌ها، از بناهاى بزرگ اثرى باقى نمانده است؛ گويا خانه‌ها فقط در يك طبقه و با سقف گنبدى شكل بنا مى‌شده است. دو پل به فاصله كمى از يكديگر، دو طرف شهر را به هم متصل مى‌كرده است. بناى آنها از سنگ و آجر است و از بقاياى آنها مى‌توان قضاوت كرد كه با مقياس معظمى ساخته شده‌اند. آثارى از پايه ستون‌ها كه طاق‌هاى پل بر آن تكيه داشته، هنوز در ساحل چپ و راست رودخانه باقى است و فشار تند جريان آب كه به صورت گرداب‌هاى كوچك جارى است، تقريبا بقيه پايه‌ها را با خود برده است.


پل‌ها در فاصله يك فرسنگى گذرگاه باريك كوهى ساخته شده‌اند كه رود كردستان از آن سرچشمه مى‌گيرد، آنها را پل بيگم و پل دختر مى‌نامند... بناى بزرگى مربوط به پل دوم به ارتفاع دو طبقه در ساحل چپ رودخانه ديده مى‌شود؛ اين ساختمان، پل را به سطح ساحل مرتفع مى‌رسانده تا به گذرگاه پل، بر فراز طبقه دوم، منتهى مى‌شود. در هر طبقه اين بنا دو حجره وسيع وجود داشته است.
پل‌ها در فاصله يك فرسنگى گذرگاه باريك كوهى ساخته شده‌اند كه رود كردستان از آن سرچشمه مى‌گيرد، آنها را پل بيگم و پل دختر مى‌نامند... بناى بزرگى مربوط به پل دوم به ارتفاع دو طبقه در ساحل چپ رودخانه ديده مى‌شود؛ اين ساختمان، پل را به سطح ساحل مرتفع مى‌رسانده تا به گذرگاه پل، بر فراز طبقه دوم، منتهى مى‌شود. در هر طبقه اين بنا دو حجره وسيع وجود داشته است.


... ياقوت، بنيانگذار ارجان را كه جزء اقليم سوم مى‌داند، به قباد پادشاه ساسانى، پسر فيروز و پدر نوشيروان و به عبارت ديگر به حدود پايان سده پنجم يا آغاز سده ششم عصر مسيح نسبت مى‌دهد... نزدیک تنگ تكاتكاب كه رود كردستان از آن جا به جلگه علياى آثار باستانى ارجان وارد مى‌شود و در فاصله نه چندان دورى از آبادى پشكر، در ارتفاع زياد كوه شكافى هست كه ماده سياه رنگى شبيه قير كانى از آن مى‌تراود كه مردم محل آن را جمع‌آورى مى‌كنند. زيرا در ايران براى اين ماده خاصیت شفا بخش فراوان قايلند و مخصوصا در ضرب ديدگى و شكستگى به كار مى‌برند. آن را موميا و گاهى مومياى نايى مى‌خوانند و منسوب به روستاى "نايى ده" در دامنه همين كوه است. بى ترديد آتشفشانى كه اكنون خاموش است، اين شكاف را به وجود آورده است. زمانى كه زلزله شيراز را تكان داد، در بهبهان نيز اثر گذاشت و شكافى كه از آن موميا اندك اندك مى‌تراويد، عريض‌تر شد و از آن پس تراوش موميا بسيار زيادتر شده، اما مى‌گويند خاصیتش نيز كم شده است.
... ياقوت، بنيانگذار ارجان را كه جزء اقليم سوم مى‌داند، به قباد پادشاه ساسانى، پسر فيروز و پدر نوشيروان و به عبارت ديگر به حدود پايان سده پنجم يا آغاز سده ششم عصر مسيح نسبت مى‌دهد... نزدیک تنگ تكاتكاب كه رود كردستان از آن جا به جلگه علياى آثار باستانى ارجان وارد مى‌شود و در فاصله نه چندان دورى از آبادى پشكر، در ارتفاع زياد كوه شكافى هست كه ماده سياه رنگى شبيه قير كانى از آن مى‌تراود كه مردم محل آن را جمع‌آورى مى‌كنند. زيرا در ايران براى اين ماده خاصیت شفا بخش فراوان قايلند و مخصوصاً در ضرب ديدگى و شكستگى به كار مى‌برند. آن را موميا و گاهى مومياى نايى مى‌خوانند و منسوب به روستاى "نايى ده" در دامنه همين كوه است. بى ترديد آتشفشانى كه اكنون خاموش است، اين شكاف را به وجود آورده است. زمانى كه زلزله شيراز را تكان داد، در بهبهان نيز اثر گذاشت و شكافى كه از آن موميا اندك اندك مى‌تراويد، عريض‌تر شد و از آن پس تراوش موميا بسيار زيادتر شده، اما مى‌گويند خاصیتش نيز كم شده است.


به كمك نويسندگان عرب مى‌دانيم، كوهى كه اين قير معدنى يا نفتا از آن تراوش مى‌كرده است، از نوع آتشفشان بوده و از طرفى آتشى كه منبع آن خود طبيعت باشد، در ميان پارسى‌هاى كهن حرمت خاصى داشته است و اين مورد درباره چشمه‌هاى نفتا (آذرنوش) مصداق بيشترى دارد، لذا محتمل است آتشكده ارجان در محدوده همين كوه بر پا بوده است.
به كمك نويسندگان عرب مى‌دانيم، كوهى كه اين قير معدنى يا نفتا از آن تراوش مى‌كرده است، از نوع آتشفشان بوده و از طرفى آتشى كه منبع آن خود طبيعت باشد، در ميان پارسى‌هاى كهن حرمت خاصى داشته است و اين مورد درباره چشمه‌هاى نفتا (آذرنوش) مصداق بيشترى دارد، لذا محتمل است آتشكده ارجان در محدوده همين كوه بر پا بوده است.
خط ۸۰: خط ۸۱:
متن و مقدمه كتاب.
متن و مقدمه كتاب.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[سفرنامه لرستان و خوزستان (افشار)]]




خط ۸۸: خط ۹۲:
[[رده: سلسله‌ها، تقسیم بندی دوره ای]]
[[رده: سلسله‌ها، تقسیم بندی دوره ای]]
[[رده: سلسله‌های پس از اسلام]]
[[رده: سلسله‌های پس از اسلام]]
[[رده:25 مهر الی 24 آبان]]
[[رده:آثار خاورشناسان]]