۶٬۵۹۱
ویرایش
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
اين شرح، مهمترين اثر شارح و در ميان شروح منازل، بهترين شرح و مهمترين كتاب در حوزه عرفان عملى است و به تعبير استاد، [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]]، شرح قاسانى بر «منازل السائرين» [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، حاكى از عظمت و بزرگىِ نظر و مقام و سعه باع و تضلع كامل او در تصوف علمى است <ref>آشتيانى، 1380، ص 57</ref> پرورش يافتن شاگردانى چون [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] و قيصرى در مكتب عرفان عملى و نظرى ملا عبدالرزاق، خود دليل تبحر و تضلع اوست<ref>عابدى، 1373، ص 28</ref> البته قدرت فكر و باريكانديشىهاى قاسانى، نه تنها در «شرح منازل»، بلكه در ساير كتابهاى او، مثل «شرح فصوص» بىنياز از تعريف است. | اين شرح، مهمترين اثر شارح و در ميان شروح منازل، بهترين شرح و مهمترين كتاب در حوزه عرفان عملى است و به تعبير استاد، [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]]، شرح قاسانى بر «منازل السائرين» [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، حاكى از عظمت و بزرگىِ نظر و مقام و سعه باع و تضلع كامل او در تصوف علمى است <ref>آشتيانى، 1380، ص 57</ref> پرورش يافتن شاگردانى چون [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] و قيصرى در مكتب عرفان عملى و نظرى ملا عبدالرزاق، خود دليل تبحر و تضلع اوست<ref>عابدى، 1373، ص 28</ref> البته قدرت فكر و باريكانديشىهاى قاسانى، نه تنها در «شرح منازل»، بلكه در ساير كتابهاى او، مثل «شرح فصوص» بىنياز از تعريف است. | ||
«شرح منازل»، بهصورت غير مزجى و بر وفق «منازل السائرين»، در ده قسم كلى باببندى شده است. اين مقامات دهگانه، هريك، خود به ده باب منقسم مىباشد و هر قسم در سه مرحله در طول يكديگر بيان مىشود. شارح در اين مقام چنين مىفرمايد: «اندراج هريك تحت ديگرى، بسان اندراج و ترتب انواع و اجناس منطقى است كه هريك از اعالى را صورتى در اسافل و هريك از اسافل را صورتى در اعالى است؛ نه چون بالارونده از پلكان كه چون پاى از درجتى برداشت و به بالاتر جهيد در جهت، فروتر را فروهلد، بلكه در عين اينكه پاى در منزل برتر دارد، در منزل فروتر نيز حضورى و صورتى جداگانه دارد؛ بدين ترتيب، هريك از صد مقام به حسب صورتش در ديگر ابواب دهگانه، خود صد صورت دارد كه مجموعا هزار مىشود»<ref>تبادكانى، 1382، ص 22</ref> | «شرح منازل»، بهصورت غير مزجى و بر وفق «منازل السائرين»، در ده قسم كلى باببندى شده است. اين مقامات دهگانه، هريك، خود به ده باب منقسم مىباشد و هر قسم در سه مرحله در طول يكديگر بيان مىشود. شارح در اين مقام چنين مىفرمايد: «اندراج هريك تحت ديگرى، بسان اندراج و ترتب انواع و اجناس منطقى است كه هريك از اعالى را صورتى در اسافل و هريك از اسافل را صورتى در اعالى است؛ نه چون بالارونده از پلكان كه چون پاى از درجتى برداشت و به بالاتر جهيد در جهت، فروتر را فروهلد، بلكه در عين اينكه پاى در منزل برتر دارد، در منزل فروتر نيز حضورى و صورتى جداگانه دارد؛ بدين ترتيب، هريك از صد مقام به حسب صورتش در ديگر ابواب دهگانه، خود صد صورت دارد كه مجموعا هزار مىشود».<ref>تبادكانى، 1382، ص 22</ref> | ||
اگرچه [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] در «منازل السائرين»، صد منزل شمرده، ولى اين كليات است و حقيقت اين است كه انسان از وقتى پا از رتبه طبيعت بيرون مىگذارد و در مقام سير الى الله برمىآيد تا به آخرين مقام، مراتب غير متناهيه طى مىكند. همان طور كه بين ظلمت و نور شديد مراتب روشنايى غير متناهى است، مراتب محبت و علم نيز همين است <ref>حسنزاده آملى، 1379، ج 2، ص 262</ref> | اگرچه [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] در «منازل السائرين»، صد منزل شمرده، ولى اين كليات است و حقيقت اين است كه انسان از وقتى پا از رتبه طبيعت بيرون مىگذارد و در مقام سير الى الله برمىآيد تا به آخرين مقام، مراتب غير متناهيه طى مىكند. همان طور كه بين ظلمت و نور شديد مراتب روشنايى غير متناهى است، مراتب محبت و علم نيز همين است. <ref>حسنزاده آملى، 1379، ج 2، ص 262</ref> | ||
ملا عبدالرزاق كاشى، داراى ذوقى سرشار و قلمى تواناست و قادر است كه مطالب مفصلى را با كمال سهولت، روان و جذاب و قابل فهم، بهصورت اختصار درآورد<ref>جامى، 1370، ص 38</ref> | ملا عبدالرزاق كاشى، داراى ذوقى سرشار و قلمى تواناست و قادر است كه مطالب مفصلى را با كمال سهولت، روان و جذاب و قابل فهم، بهصورت اختصار درآورد.<ref>جامى، 1370، ص 38</ref> | ||
قاسانى در اين شرح، بهسان شمارى از شروح، تحت تأثير مستقيم عفيفالدين تلمسانى (690)<ref>عفيفالدين تلمسانى، از اكابر عرفا و دانشمندان و يكى از مؤلفان بزرگ در عرفان علمى و عملى است. بر «منازل السائرين» خواجه عبدالله و «فصوص الحكم» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] شرح نوشته است و به فارسى نيز اثرى از او ديده شده است، با اينكه او از مردم مغرب عربى است. برخى گويند: شرح او بر «منازل»، اولين شرح است و عارف نامدار عبدالرزاق كاشى، شرح او را ديده است، ولى شرحى بر «منازل» موجود است كه زمان تأليف آن مقدم بر زمان تأليف شرح تلمسانى است (فرغانى، 1379، ص 41)</ref> است و در غالب مطالب از وى پيروى كرده است؛ به اضافه فوايدى كه در تشريح مطالب از خود افزوده است با اين تفاوت كه زبانى فنىتر از تلمسانى دارد و بيشتر از وى اصطلاحات عرفانى را استفاده مىكند <ref>تبادكانى، 1382، ص 31</ref> و به فرموده [[آشتیانی، جلالالدین|استاد آشتيانى]]، اگر هيچ شرحى بر «منازل» خواجه عبدالله در دسترس محقق كاشانى نبود، بازهم او در كار خود توفيق حاصل مىكرد<ref>قيصرى، 1386، ص 6</ref> | قاسانى در اين شرح، بهسان شمارى از شروح، تحت تأثير مستقيم عفيفالدين تلمسانى (690)<ref>عفيفالدين تلمسانى، از اكابر عرفا و دانشمندان و يكى از مؤلفان بزرگ در عرفان علمى و عملى است. بر «منازل السائرين» خواجه عبدالله و «فصوص الحكم» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] شرح نوشته است و به فارسى نيز اثرى از او ديده شده است، با اينكه او از مردم مغرب عربى است. برخى گويند: شرح او بر «منازل»، اولين شرح است و عارف نامدار عبدالرزاق كاشى، شرح او را ديده است، ولى شرحى بر «منازل» موجود است كه زمان تأليف آن مقدم بر زمان تأليف شرح تلمسانى است (فرغانى، 1379، ص 41)</ref> است و در غالب مطالب از وى پيروى كرده است؛ به اضافه فوايدى كه در تشريح مطالب از خود افزوده است با اين تفاوت كه زبانى فنىتر از تلمسانى دارد و بيشتر از وى اصطلاحات عرفانى را استفاده مىكند <ref>تبادكانى، 1382، ص 31</ref> و به فرموده [[آشتیانی، جلالالدین|استاد آشتيانى]]، اگر هيچ شرحى بر «منازل» خواجه عبدالله در دسترس محقق كاشانى نبود، بازهم او در كار خود توفيق حاصل مىكرد.<ref>قيصرى، 1386، ص 6</ref> | ||
شايان توجه اينكه از لحاظ كتابشناسى، اين شرح مشتمل بر صحيحترين ضبط متن منازل است، چرا كه بهتصريح كاشانى در پايان كتاب، نسخهاى از متن «منازل السائرين» كه آن را نزد شيخالاسلام انصارى خوانده بودند و اجازه شيخ به خط خود وى، مورخ 453 در هامش آن بوده است، او شرح خود را بر اساس ضبط آن نسخه مىنگارد.<ref>تبادكانى، 1382، ص 31</ref> | شايان توجه اينكه از لحاظ كتابشناسى، اين شرح مشتمل بر صحيحترين ضبط متن منازل است، چرا كه بهتصريح كاشانى در پايان كتاب، نسخهاى از متن «منازل السائرين» كه آن را نزد شيخالاسلام انصارى خوانده بودند و اجازه شيخ به خط خود وى، مورخ 453 در هامش آن بوده است، او شرح خود را بر اساس ضبط آن نسخه مىنگارد.<ref>تبادكانى، 1382، ص 31</ref> | ||
از آنجا كه كاشانى در فلسفه نظرى هم راسخ بوده و منشأ ترويج تصوف اسلامى شده و مورد احترام اهل نظر و برهان است<ref>آشتيانى، 1380، ص 53</ref>، اين خصوصيت او بدين شرح امتيازى خاص بخشيده، چرا كه وى در حوزه عرفان عملى، از عرفان نظرى سود برده است و از اين جانب قدمى در ترويج تصوف اسلامیبرداشته است، چرا كه عرفان نظرى، معرفتى براى سالك حاصل مىكند كه با كمك آن مىتواند دقيقا مفهوم شهودهاى خويش را دريابد و بداند كه اين شهود از كدامين مرحله خبر مىدهد و ديگر آنكه سالكان مىتوانند با مراجعه به آنچه عارفان در بحثهاى نظرى و محتواى شهود فنايى آوردهاند، شهود خويش را محك بزنند و موقعيت فعلى خويش را بهطور دقيق از نظر رتبه | از آنجا كه كاشانى در فلسفه نظرى هم راسخ بوده و منشأ ترويج تصوف اسلامى شده و مورد احترام اهل نظر و برهان است<ref>آشتيانى، 1380، ص 53</ref>، اين خصوصيت او بدين شرح امتيازى خاص بخشيده، چرا كه وى در حوزه عرفان عملى، از عرفان نظرى سود برده است و از اين جانب قدمى در ترويج تصوف اسلامیبرداشته است، چرا كه عرفان نظرى، معرفتى براى سالك حاصل مىكند كه با كمك آن مىتواند دقيقا مفهوم شهودهاى خويش را دريابد و بداند كه اين شهود از كدامين مرحله خبر مىدهد و ديگر آنكه سالكان مىتوانند با مراجعه به آنچه عارفان در بحثهاى نظرى و محتواى شهود فنايى آوردهاند، شهود خويش را محك بزنند و موقعيت فعلى خويش را بهطور دقيق از نظر رتبه وجودى تشخيص دهند.<ref>يزدانپناه، 1389، ص 71</ref> | ||
قاسانى اين شرح را بر مبناى وحدت وجود مىنگارد و در برابر اين ادعاى سمنانى كه قول به وحدت وجود در ميان طائفه، سابقه نداشته است و بدعتى از سوى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است، به اين ابيات از خواجه عبدالله كه در «منازل السائرين» در منزل توحيد آمده، استناد مىكند: | قاسانى اين شرح را بر مبناى وحدت وجود مىنگارد و در برابر اين ادعاى سمنانى كه قول به وحدت وجود در ميان طائفه، سابقه نداشته است و بدعتى از سوى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است، به اين ابيات از خواجه عبدالله كه در «منازل السائرين» در منزل توحيد آمده، استناد مىكند: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
{{ب|''ما وحد الواحد من واحد''|2=''اذ كل من وحده جاحد''}} | {{ب|''ما وحد الواحد من واحد''|2=''اذ كل من وحده جاحد''}} | ||
{{ب|''توحيد من ينطق عن نعته''|2=''عارية أبطلها الواحد''}} | {{ب|''توحيد من ينطق عن نعته''|2=''عارية أبطلها الواحد''}} | ||
{{ب|''توحيده إيّاه توحيده''|2=''و نعت من ينعته لاحد''}}<ref>همان، ص 32</ref> و <ref>قاسانى، 1381، ص 618</ref>{{پایان شعر}} | {{ب|''توحيده إيّاه توحيده''|2=''و نعت من ينعته لاحد''}} <ref>همان، ص 32</ref> و <ref>قاسانى، 1381، ص 618</ref> {{پایان شعر}} | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش