پرش به محتوا

العقل و فهم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =29003
| کد پدیدآور =03681
| کد پدیدآور =03681
| پس از =
| پس از =
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}  
}}  


'''''العقل و فهم القرآن'''''، حاوی دو کتاب «مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه» و «فهم القرآن و حقيقة معناه»، تألیف [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث بن اسد محاسبی]] (متوفی 243ق) به زبان عربی است.
'''العقل و فهم القرآن'''، حاوی دو کتاب «مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه» و «فهم القرآن و حقيقة معناه»، تألیف [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث بن اسد محاسبی]] (متوفی 243ق) به زبان عربی است.


کتاب اول، رساله کوچکی درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن است و کتاب دوم، در موضوع علوم قرآنی نگاشته شده است.
کتاب اول، رساله کوچکی درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن است و کتاب دوم، در موضوع علوم قرآنی نگاشته شده است.
خط ۴۳: خط ۴۳:
محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخه‎های مورد استفاده را بیان نموده است.
محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخه‎های مورد استفاده را بیان نموده است.
===فصل اول و دوم===
===فصل اول و دوم===
دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9-135</ref>.
دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/9 ر.ک: متن کتاب، ص9-135]</ref>.


ایشان در فصل دوم، به معرفی کتاب «مائية العقل» پرداخته و از رابطه آن با کتاب «فهم القرآن» سخن به میان آورده است. وی بعد از تعریف و برشمردن اقسام عقل نظری، به ارتباط عقل با قرآن و معرفت و شناخت خداوند پرداخته<ref>ر.ک: همان، ص140-180</ref> و در مباحث عقل عملی با استفاده از نظرات عالمانی همچون کندی، سری سقطی، احمد بن عاصم انطاکی، ابوحفص حداد، ابن ابی‎الدنیا، ابن مسروق، یوسف بن حسین رازی، جوینی و... تأثیر مذهب عقلی [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] را در اندیشه اسلامی بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص183-190</ref>.
ایشان در فصل دوم، به معرفی کتاب «مائية العقل» پرداخته و از رابطه آن با کتاب «فهم القرآن» سخن به میان آورده است. وی بعد از تعریف و برشمردن اقسام عقل نظری، به ارتباط عقل با قرآن و معرفت و شناخت خداوند پرداخته<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/140 ر.ک: همان، ص140-180]</ref> و در مباحث عقل عملی با استفاده از نظرات عالمانی همچون کندی، سری سقطی، احمد بن عاصم انطاکی، ابوحفص حداد، ابن ابی‎الدنیا، ابن مسروق، یوسف بن حسین رازی، جوینی و... تأثیر مذهب عقلی [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] را در اندیشه اسلامی بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص183-190</ref>.


===فصل سوم: مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه===
===فصل سوم: مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه===
این کتاب رساله کوچکی است درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن،‎که نویسنده آن را با تعریف آغاز می‎‎کند و با استفاده از آیات در تأیید‎ سخنان خود، بحث را‎ پیش‎ می‎برد. خود [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در ابتدای رساله اذعان می‎کند که آنچه را درباره معنا و مفهوم عقل می‎گوید، از کتاب خدا و سنت رسول خدا برداشت کرده است. وی در همه آثارش از این منابع‎ بهره برده است؛ اما در این کتاب به این موضوع تصریح می‎کند. می‎توان این رساله را به سه بخش تقسیم نمود: نخست، بخشی که مربوط به تعریف عقل است؛ دوم، بخشی‎ که‎ مربوط به دسته‎بندی مردم بر اساس تعریف عقل است؛ سوم، هدایت عقل.
این کتاب رساله کوچکی است درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن،‎که نویسنده آن را با تعریف آغاز می‎‎کند و با استفاده از آیات در تأیید‎ سخنان خود، بحث را‎ پیش‎ می‎برد. خود [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در ابتدای رساله اذعان می‎کند که آنچه را درباره معنا و مفهوم عقل می‎گوید، از کتاب خدا و سنت رسول خدا برداشت کرده است. وی در همه آثارش از این منابع‎ بهره برده است؛ اما در این کتاب به این موضوع تصریح می‎کند. می‎توان این رساله را به سه بخش تقسیم نمود: نخست، بخشی که مربوط به تعریف عقل است؛ دوم، بخشی‎ که‎ مربوط به دسته‎بندی مردم بر اساس تعریف عقل است؛ سوم، هدایت عقل.


نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‎داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‎ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‎دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‎نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116</ref>.
نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‎داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‎ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‎دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‎نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>.


سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‎کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‎های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‎کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‎کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‎دانند و از کبر دوری می‎کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‎کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>ر.ک: همان، ص116</ref>.
سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‎کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‎های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‎کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‎کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‎دانند و از کبر دوری می‎کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‎کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>.


===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
محقق در ابتدای این فصل مقدمه‎ای آورده است. او در این مقدمه از اهمیت این اثر و زمان نگارش آن سخن گفته، سپس به شرح و تلخیص اجزای کتاب پرداخته است.
محقق در ابتدای این فصل مقدمه‎ای آورده است. او در این مقدمه از اهمیت این اثر و زمان نگارش آن سخن گفته، سپس به شرح و تلخیص اجزای کتاب پرداخته است.


کتاب «فهم القرآن و حقيقة معناه» را گو اینکه مهم‎ترین کتاب در تاریخ تصوف دانسته‎اند که در جهت تبیین و تشیید تصوف نگاشته‎ شده‎ است‎، ولی باید توجه داشت که در علوم قرآنی نیز اثری اسـت فـخیم و با توجه به پیشینه زمان و شیوه‎ نگارش، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و جایگاه فکری او، در شناخت جریان‎های فکری آن روزگار بسی‎ سودمند‎. او‎ در این کتاب از جایگاه و فضائل قرآن، قاریان، فقه قـرآن، اعـجاز قرآن، نسخ در قرآن، خلق قـرآن‎ و... ‎‎سـخن‎ گفته است<ref>ر.ک: مهدوی راد، محمدعلی، ص95</ref>.
کتاب «فهم القرآن و حقيقة معناه» را گو اینکه مهم‎ترین کتاب در تاریخ تصوف دانسته‎اند که در جهت تبیین و تشیید تصوف نگاشته‎ شده‎ است‎، ولی باید توجه داشت که در علوم قرآنی نیز اثری اسـت فـخیم و با توجه به پیشینه زمان و شیوه‎ نگارش، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و جایگاه فکری او، در شناخت جریان‎های فکری آن روزگار بسی‎ سودمند‎. او‎ در این کتاب از جایگاه و فضائل قرآن، قاریان، فقه قـرآن، اعـجاز قرآن، نسخ در قرآن، خلق قـرآن‎ و... ‎‎سـخن‎ گفته است<ref>ر[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/592/95 .ک: مهدوی راد، محمدعلی، ص95]</ref>.


آغاز کتاب او که درباره تنزیه خداوند است، ردیه‎ای بر جهمیه، معتزله، مشبهه و حشویه است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص245</ref>. نویسنده، قاریان قرآن و متفکران در آن را از اولیای خداوند برشمرده و در فضل حاملین قرآن روایاتی را آورده است<ref>ر.ک: همان، ص247</ref>. ایشان معتقد است که قاری قرآن باید شناخت خوبی درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، مقدمه و مؤخره، موصوله و مفصوله، غرایب الفاظ قرآن و آن الفاظی که معنایش فقط با لغت یا سنت یا اجماع استخراج می‎شود، داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص248</ref>. سپس به توضیح هریک از این موارد می‎پردازد.
آغاز کتاب او که درباره تنزیه خداوند است، ردیه‎ای بر جهمیه، معتزله، مشبهه و حشویه است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/245 ر.ک: متن کتاب، ص245]</ref>. نویسنده، قاریان قرآن و متفکران در آن را از اولیای خداوند برشمرده و در فضل حاملین قرآن روایاتی را آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/247 ر.ک: همان، ص247]</ref>. ایشان معتقد است که قاری قرآن باید شناخت خوبی درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، مقدمه و مؤخره، موصوله و مفصوله، غرایب الفاظ قرآن و آن الفاظی که معنایش فقط با لغت یا سنت یا اجماع استخراج می‎شود، داشته باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/248 ر.ک: همان، ص248]</ref>. سپس به توضیح هریک از این موارد می‎پردازد.


[[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حـارث بن اسد محاسبی]]‎، در‎ کتاب‎ «العقل و فهم القرآن» فراوان، «العقل عن الله» را به‎کار برده و ویژگی‎های «عـاقل عـن الله‎» را‎ بیان‎ کرده است. نکته جالب ‎توجه ایـنکه اوصـاف ذکـرشده از سوی‎ مـحاسبی،‎ بـرای «عاقل عن الله» بسیار نزدیک به اوصاف عاقل در تعبیر دینی، در بعضی از فقرات‎ حدیث‎ امام موسی کاظم(ع) سلام اسـت؛ به‎عنوان نمونه، در بخشی از فقره‎ بیست‎‎وهفتم روایـت هـشام، امـام مـوسی کـاظم(ع) فرموده‎اند‎: «إنه‎ لم يخف الله من لم يعقل عن‎ الله». همین تعبیر، در کتاب [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] نیز ذکر شده است: «العاقل عن الله أنه‎ المؤمن‎ الخائف من الله». در بخشی‎ از‎ فقره بیست‎وهشتم‎ روایت‎ هـشام، امام(ع)، عاقل در تعبیر‎ دینی‎ را این‎گونه توصیف کرده‎اند: «الذل أحب إليه مع الله من العز مع‎ غيره‎ و التواضع أحب إليه من الشرف». تقریباً‎ همین تعابیر را [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] در‎ توصیف «عاقل عن الله»، در‎ کتاب‎ «العقل و فـهم القـرآن»، به‎کار برده است: «فلما عقل عن ربه...كان التواضع‎ أحب‎ إليه من الشرف فيها (الدنيا‎) و كان‎ الذل‎ أحب إليه من‎ العز‎ بها» <ref>ر.ک: مهدی‎زاده، حسین، ص35-36</ref>.
[[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حـارث بن اسد محاسبی]]‎، در‎ کتاب‎ «العقل و فهم القرآن» فراوان، «العقل عن الله» را به‎کار برده و ویژگی‎های «عـاقل عـن الله‎» را‎ بیان‎ کرده است. نکته جالب ‎توجه ایـنکه اوصـاف ذکـرشده از سوی‎ مـحاسبی،‎ بـرای «عاقل عن الله» بسیار نزدیک به اوصاف عاقل در تعبیر دینی، در بعضی از فقرات‎ حدیث‎ امام موسی کاظم(ع) سلام اسـت؛ به‎عنوان نمونه، در بخشی از فقره‎ بیست‎‎وهفتم روایـت هـشام، امـام مـوسی کـاظم(ع) فرموده‎اند‎: «إنه‎ لم يخف الله من لم يعقل عن‎ الله». همین تعبیر، در کتاب [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] نیز ذکر شده است: «العاقل عن الله أنه‎ المؤمن‎ الخائف من الله». در بخشی‎ از‎ فقره بیست‎وهشتم‎ روایت‎ هـشام، امام(ع)، عاقل در تعبیر‎ دینی‎ را این‎گونه توصیف کرده‎اند: «الذل أحب إليه مع الله من العز مع‎ غيره‎ و التواضع أحب إليه من الشرف». تقریباً‎ همین تعابیر را [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] در‎ توصیف «عاقل عن الله»، در‎ کتاب‎ «العقل و فـهم القـرآن»، به‎کار برده است: «فلما عقل عن ربه...كان التواضع‎ أحب‎ إليه من الشرف فيها (الدنيا‎) و كان‎ الذل‎ أحب إليه من‎ العز‎ بها» <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1241/35 ر.ک: مهدی‎زاده، حسین، ص35-36]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۵: خط ۷۵:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# مقدمه و متن کتاب.
# مقدمه و متن کتاب.
# قاسمی، اعظم، «نگاهی تحلیلی به روش تألیف آثار حارث بن اسد محاسبی»، مجله اخلاق، تابستان 1394، شماره 40، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، به آدرس:
#[[:noormags:1087846|قاسمی، اعظم، «نگاهی تحلیلی به روش تألیف آثار حارث بن اسد محاسبی»، مجله اخلاق، تابستان 1394، شماره 40، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)]].
#:http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1087846
#[[:noormags:21406|مهدی‎زاده، حسین، «درآمدی بر معناشناسی عقل در تعبیر دینی»، مجله معرفت، بهمن 1382، شماره 74، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز)]].
# مهدی‎زاده، حسین، «درآمدی بر معناشناسی عقل در تعبیر دینی»، مجله معرفت، بهمن 1382، شماره 74، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز)، به آدرس:
#[[:noormags:8280|مهدوی راد، محمدعلی، «سیر نگارش‎های علوم قرآنی(2)»، مجله بینات، زمستان 1373، شماره 4، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)]].
#:http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/21406
# مهدوی راد، محمدعلی، «سیر نگارش‎های علوم قرآنی(2)»، مجله بینات، زمستان 1373، شماره 4، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، به آدرس:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8280
   
   
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
خط ۸۶: خط ۸۳:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]]
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:قربانی-باقی زاده]]
[[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]]
[[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش