پرش به محتوا

ابن سعید مغربی، علی بن موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۲۹: خط ۲۹:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE574AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE00574AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۶: خط ۵۶:
وى پس از بازگشت به افريقيه در 652ق، به خدمت ابوعبدالله محمد المستنصر حفصى درآمد و مورد توجه قرار گرفت. یک بار به سبب اختلاسى كه در اموال دولتى روى داد، ابن سعيد مورد بى‌مهرى قرار گرفت، اما اندكى بعد به دنبال سرودن قصيده‌اى و پوزش‌خواهى از سلطان، بخشوده شد. در این هنگام، پسر عم او ابوعبدالله محمد بن حسین، وزير سلطان بود. ابن سعيد در تونس به حشر و نشر با عالمان و اديبان آن خطه و مكاتبه با دوستان مشرقى خود ادامه داد. از گفته ابن خطيب چنين برمى‌آيد كه ابن سعيد تا پایان عمر در تونس ماند و همانجا درگذشت، اما از گفته مقرى با استناد به عُدّة المستنجز ابن سعيد، چنين برمى‌آيد كه او در 666ق، پس از 14 سال اقامت در تونس، مجدداً بار سفر به سوى مشرق بست و در اسكندريه بود كه شنيد مخدومش الملك الناصر، به دست مغولان كشته شده است. وى ویرانى حلب به دست مغولان را نقل كرده است. ابن سعيد سپس درصدد برآمد كه حكمران مغول، هولاكو را از نزدیک ببيند. از این رو از طريق حلب به سوى ارمنستان رفت و خان مغول را دريافت و مهمان او شد. وى پس از آن به ایران سفر كرد و به گفته خودش میان آبادان، قزوین، عمان و نَصيبين را در نورديد و تا خراسان نيز رفت. لحن او در وصف بعضى جاهاى آذربايجان، به گونه‌اى است كه نشان مى‌دهد او این سرزمین را ديده است.
وى پس از بازگشت به افريقيه در 652ق، به خدمت ابوعبدالله محمد المستنصر حفصى درآمد و مورد توجه قرار گرفت. یک بار به سبب اختلاسى كه در اموال دولتى روى داد، ابن سعيد مورد بى‌مهرى قرار گرفت، اما اندكى بعد به دنبال سرودن قصيده‌اى و پوزش‌خواهى از سلطان، بخشوده شد. در این هنگام، پسر عم او ابوعبدالله محمد بن حسین، وزير سلطان بود. ابن سعيد در تونس به حشر و نشر با عالمان و اديبان آن خطه و مكاتبه با دوستان مشرقى خود ادامه داد. از گفته ابن خطيب چنين برمى‌آيد كه ابن سعيد تا پایان عمر در تونس ماند و همانجا درگذشت، اما از گفته مقرى با استناد به عُدّة المستنجز ابن سعيد، چنين برمى‌آيد كه او در 666ق، پس از 14 سال اقامت در تونس، مجدداً بار سفر به سوى مشرق بست و در اسكندريه بود كه شنيد مخدومش الملك الناصر، به دست مغولان كشته شده است. وى ویرانى حلب به دست مغولان را نقل كرده است. ابن سعيد سپس درصدد برآمد كه حكمران مغول، هولاكو را از نزدیک ببيند. از این رو از طريق حلب به سوى ارمنستان رفت و خان مغول را دريافت و مهمان او شد. وى پس از آن به ایران سفر كرد و به گفته خودش میان آبادان، قزوین، عمان و نَصيبين را در نورديد و تا خراسان نيز رفت. لحن او در وصف بعضى جاهاى آذربايجان، به گونه‌اى است كه نشان مى‌دهد او این سرزمین را ديده است.


از این پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتى‌آور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پایان آمد. اين‌ها پرسش‌هايى است كه متقدمان و متأخران به آن‌ها پاسخ‌هاى متفاوت داده‌اند. با توجه به تحقيقات اخير مى‌توان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در این زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مى‌كرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت.
از این پس زندگانى ابن سعيد در ابهامى شگفتى‌آور فرو رفته است و معلوم نيست چه زمانى از سفر دوم مشرق و نيز به كجا بازگشت و عمرش چه وقت و در كجا به پایان آمد. اين‌ها پرسش‌هایى است كه متقدمان و متأخران به آن‌ها پاسخ‌هاى متفاوت داده‌اند. با توجه به تحقيقات اخير مى‌توان احتمال داد كه وى در حدود 675ق به تونس بازگشته است. در این زمان ابوزكرياى دوم حفصى الواثق در تونس حكمرانى مى‌كرد و ابن سعيد کتاب «القِدح المُعَّلى» را به او اهدا كرد. ظاهراً او اواخر عمر را دور از غوغاى زندگى ادارى و دربارى به تأليف گذراند و به سال685ق در تونس درگذشت.


==اساتيد==
==اساتيد==




از خود ابن سعيد نوشته مستقلى در بيان برنامه‌هاى آموزشى او در جوانى و فهرست کتاب‌هايى كه در پيش استادان زمان خوانده است، سراغ نداريم. از مجموع اشارات او در نوشته‌هاى مختلفش و از بعضى اشارات ترجمه‌نویسان او چنين برمى‌آيد كه او با توجه به امكانات و موقعيت خانواده‌اش، آموزش‌هاى رايج زمان را فراگرفته و نزد شمار بسيارى از عالمان عصر شاگردى كرده است. نخستين و مهم‌ترين استاد او پدرش موسى بود كه مقدمات علم و معرفت را به او آموخت. جز دوستان و دانشمندانى كه ابن سعيد در مغرب و مشرق از آنان بسيار چيزها فراگرفت، این چند عالم بزرگ اشبيليه به عنوان استادان رسمى او ياد شده‌اند: ابوعلى عمر بن محمد الشَلوبين، ابوالحسن بن جابر الدَبّاج و ابوالحسن بن عُصفور. گذشته از آنان، ابوالحسن بن مالك، ابواسحاق ابراهيم بن قاسم اَعلم بَطَليوسى، ابوعمران موسى بن على طَريانى، ابوالمتوكل هيثم بن احمد بن هيثم اشبيلى، ابوالعباس النيار اشبيلى، ابوالحسن حازم بن محمد قَرطاجنى و ابوالعباس احمد بن الحاج اشبيلى را از استادان او ياد كرده‌اند. ابوبكر ابن البناء محمد بن احمد اشبيلى نيز از استادان او بوده است.
از خود ابن سعيد نوشته مستقلى در بيان برنامه‌هاى آموزشى او در جوانى و فهرست کتاب‌هایى كه در پيش استادان زمان خوانده است، سراغ نداريم. از مجموع اشارات او در نوشته‌هاى مختلفش و از بعضى اشارات ترجمه‌نویسان او چنين برمى‌آيد كه او با توجه به امكانات و موقعيت خانواده‌اش، آموزش‌هاى رايج زمان را فراگرفته و نزد شمار بسيارى از عالمان عصر شاگردى كرده است. نخستين و مهم‌ترين استاد او پدرش موسى بود كه مقدمات علم و معرفت را به او آموخت. جز دوستان و دانشمندانى كه ابن سعيد در مغرب و مشرق از آنان بسيار چيزها فراگرفت، این چند عالم بزرگ اشبيليه به عنوان استادان رسمى او ياد شده‌اند: ابوعلى عمر بن محمد الشَلوبين، ابوالحسن بن جابر الدَبّاج و ابوالحسن بن عُصفور. گذشته از آنان، ابوالحسن بن مالك، ابواسحاق ابراهيم بن قاسم اَعلم بَطَليوسى، ابوعمران موسى بن على طَريانى، ابوالمتوكل هيثم بن احمد بن هيثم اشبيلى، ابوالعباس النيار اشبيلى، ابوالحسن حازم بن محمد قَرطاجنى و ابوالعباس احمد بن الحاج اشبيلى را از استادان او ياد كرده‌اند. ابوبكر ابن البناء محمد بن احمد اشبيلى نيز از استادان او بوده است.


==شاگردان==
==شاگردان==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش