۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'اصلي' به 'اصلی') |
||
| خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
روش نقل قصهها در تفاسير قرآن بسيار متفاوت است، گروهى كلا به نقل قصهها و مسائل مربوط به آن بىاعتنا هستند و معتقداند قرآن، در مقام بيان مسائل تاريخى نبوده و از آنها نمىتوان استدلال تاريخى كرد، تنها بايد به جنبههاى ارشادى و هدايتى آن توجه كرد، از اين دسته كه بگذريم، عموم مفسرينى كه در تفسير به مسألۀ قصص در قرآن توجه كردهاند، به دو دسته عمده تقسيم مىشوند، دستهاى در پذيرفتن روايات تاريخى در تفسير قصص قرآن افراط كرده و هر خبرى را نقل و به هر رطب و يابسى روى آوردهاند و در اين جهت روايات منقول از يهود (اسرائيليات) را نقل كردهاند تا آنجا كه برخى از اين قصهها اعجابآور و غير معقول نمايانده شده و برخى از آنها با عقايد مسلم اسلامى مانند: عصمت پيامبران و ملايكه ناسازگار؛و عامل عمده اين انحراف، خودباختگى در برابر روايات و بىتوجهى به جرح و تعديل راويان بوده است. جالب اين جاست كه برخى از اين گروه مفسّران براى فرار از اين ناهمگونى روايات، به تأويل و توجيه عرفانى دست زدهاند و حوادث تاريخى را به كشف و شهود و مقامات سير و سلوكى حمل كردهاند. | روش نقل قصهها در تفاسير قرآن بسيار متفاوت است، گروهى كلا به نقل قصهها و مسائل مربوط به آن بىاعتنا هستند و معتقداند قرآن، در مقام بيان مسائل تاريخى نبوده و از آنها نمىتوان استدلال تاريخى كرد، تنها بايد به جنبههاى ارشادى و هدايتى آن توجه كرد، از اين دسته كه بگذريم، عموم مفسرينى كه در تفسير به مسألۀ قصص در قرآن توجه كردهاند، به دو دسته عمده تقسيم مىشوند، دستهاى در پذيرفتن روايات تاريخى در تفسير قصص قرآن افراط كرده و هر خبرى را نقل و به هر رطب و يابسى روى آوردهاند و در اين جهت روايات منقول از يهود (اسرائيليات) را نقل كردهاند تا آنجا كه برخى از اين قصهها اعجابآور و غير معقول نمايانده شده و برخى از آنها با عقايد مسلم اسلامى مانند: عصمت پيامبران و ملايكه ناسازگار؛و عامل عمده اين انحراف، خودباختگى در برابر روايات و بىتوجهى به جرح و تعديل راويان بوده است. جالب اين جاست كه برخى از اين گروه مفسّران براى فرار از اين ناهمگونى روايات، به تأويل و توجيه عرفانى دست زدهاند و حوادث تاريخى را به كشف و شهود و مقامات سير و سلوكى حمل كردهاند. | ||
گروهى ديگر كسانى هستند كه اولا اعتماد | گروهى ديگر كسانى هستند كه اولا اعتماد اصلیشان به خود قرآن بر اساس تفسير قرآن به قرآن است، يعنى براى فهم بيشتر قصه از آيات مشابه كمك گرفتهاند، و ثانيا از روايات صحيح استفاده كردهاند و در جايى كه هيچ كدام نبوده است به توضيح و تفسير آيه بسنده كرده و از تفصيلهاى بيجا و غير لازم پرهيز كردهاند. | ||
«انوار درخشان» از تفاسير گروه دوم است. يعنى اولا در ذكر قصص، روش ايجاز را برگزيده است. ثانيا از اخبار ضعاف و غريب استفاده نكرده است و مانند عمدۀ مفسران بزرگ شيعه نسبت به اخبار اسراييلى حساسيت نشان داده است. نمونۀ ذكر اين قصهها را مىتوان در داستان موسى و بنى اسراييل (ج 158/1، 198، 206)، قصص ابراهيم پيامبر (ج 330/2) و... ديد. | «انوار درخشان» از تفاسير گروه دوم است. يعنى اولا در ذكر قصص، روش ايجاز را برگزيده است. ثانيا از اخبار ضعاف و غريب استفاده نكرده است و مانند عمدۀ مفسران بزرگ شيعه نسبت به اخبار اسراييلى حساسيت نشان داده است. نمونۀ ذكر اين قصهها را مىتوان در داستان موسى و بنى اسراييل (ج 158/1، 198، 206)، قصص ابراهيم پيامبر (ج 330/2) و... ديد. | ||
ویرایش