۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
4. بر اساس پژوهش نویسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزدیک آن ضرب شده است.<ref>همان، ص63</ref> | 4. بر اساس پژوهش نویسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزدیک آن ضرب شده است.<ref>همان، ص63</ref> | ||
5. وى در نتيجه اين مبحث چنين مىنويسد: از تحليل سكههاى سربداران و سكههاى ايلخانان كه سربداران به نام آنها ضرب كردهاند مىتوان نتيجه گرفت كه در دولت سربداران بنابر گفته [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] نوعى دوگانگى وجود داشته است. مىتوان دريافت كه مسعود و جانشينان وى بالاتر از همه سياستمدارانى بودند كه به اثر آنى و مادى اعمال خودشان توجه زيادى داشتند و در اعمالشان قابل انعطاف و مصلحتگرا بودهاند. آنها شورشگر بودند از اينرو تا انحطاط ناگزيرانه امپراتورى ايلخانان از طريق روابطى با طغاى تيمور يا چوبانيان موقعيت خود را در چهارچوب اين امپراتورى نگهداشته و محكم كردند. دولت آنها رسماً مذهب سنى داشت ولى با دراويش شيعه همكارى | 5. وى در نتيجه اين مبحث چنين مىنويسد: از تحليل سكههاى سربداران و سكههاى ايلخانان كه سربداران به نام آنها ضرب كردهاند مىتوان نتيجه گرفت كه در دولت سربداران بنابر گفته [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] نوعى دوگانگى وجود داشته است. مىتوان دريافت كه مسعود و جانشينان وى بالاتر از همه سياستمدارانى بودند كه به اثر آنى و مادى اعمال خودشان توجه زيادى داشتند و در اعمالشان قابل انعطاف و مصلحتگرا بودهاند. آنها شورشگر بودند از اينرو تا انحطاط ناگزيرانه امپراتورى ايلخانان از طريق روابطى با طغاى تيمور يا چوبانيان موقعيت خود را در چهارچوب اين امپراتورى نگهداشته و محكم كردند. دولت آنها رسماً مذهب سنى داشت ولى با دراويش شيعه همكارى میكردند. از طرف ديگر سازمان درويشان درپى آن بود كه اهداف معنوى را كه داراى مفاهيم مادى افراطى بود دنبال كند آنها با روشى اين كار را پىگيرى میكردند كه در رابطه با وضع مذهبى زمانشان بسيار راديكال بود. سازمان آنها از نوعى ايدئولوژى مهدویت طرفدارى مىكرد و حتى يك بار ظهور مهدى را بشارت دادند. از شواهد و مدارک سكهشناسى اين دو عنصر دولت سربدارى كاملاً مشخص مىشود كه ذاتاً داراى منافات بودند و از همين منافات مىتوان تبيينات صحيحى، نه تنها در مورد وقايعى كه سالشمارىها بهطور ناقص بررسىشان كردهاند بلكه راجع به شكاف در دولت سربداران درآورد كه همين شكاف موجب عدم وحدت خراسان در چهارچوب دولت سربدارى مىشد و باعث مىگرديد كه خراسان نقش متنفذ خود در زمينه رقابت براى ايجاد امپراتورى در ايران را از دست بدهد<ref>همان، ص102- 103</ref>لذا نویسنده با دقت در سكهها و مطالب نوشته شده در آن، نشان مىدهد كه دولت سربداران، آشفته و گرفتار آفت تفرقه بوده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش