|
|
خط ۴۵: |
خط ۴۵: |
|
| |
|
| | | |
| <big>'''[[بلوهر و بوذاسف]]'''</big> | | <big>'''[[مجلسی، محمدباقر]]'''</big> |
|
| |
|
| [[پرونده:NUR16031J1.jpg|بندانگشتی|بلوهر و بوذاسف|175px]] | | [[پرونده:NUR00367.jpg|بندانگشتی|مجلسی، محمدباقر|175px]] |
|
| |
|
|
| |
|
| '''بلوهر و بوذاسف'''، نام داستانى است كه در کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه ( جامعه مدرسین )| كمال الدين و تمام النعمة]]» [[شيخ صدوق]]، به زبان عربى آمده است و علامه [[محمدباقر مجلسى]]، آن را به زبان فارسى ترجمه نموده و آقاى دكتر [[سيد ابوطالب ميرعابدينى]] در اين كتاب به تحقيق و بررسى و ذكر اين حكايت پرداخته است. | | '''محمدباقر اصفهانى''' معروف به «علّامه مجلسى» و «مجلسى دوم» سومین پسر ملّا محمدتقى مجلسى اول است. |
|
| |
|
| در ابتدا، مقدمهاى از محقق كتاب، ذكر شده و سپس به ذكر زندگى بودا، دين بودا، بودا در فرهنگ اسلامى، بلوهر و بوذاسف، نسخههاى خطى و چاپى اين اثر و در ادامه، به قصه بلوهر و بوذاسف پرداخته شده است. | | بهگفته میر عبدالحسین خاتونآبادى در تاریخ «وقایع الایام و السنین» علّامه مجلسى در سال 1037 در دارالعلم اصفهان دیده بهدنیا گشود، ولى در مرآت الاحوال ولادت او را بهسال 1038 نوشته است. |
|
| |
|
| داستان «بلوهر و بوداسف» در سده دوم پيش از ميلاد، به زبان سانسكريت به نگارش درآمده و در عهد خسرو انوشيروان، از سانسكريت به پهلوى ترجمه شده و ظاهراً [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه |ابن مقفع]] آن را به عربى برگردانيده و گفته مىشود كه «[[ابان لاحقى]]» نيز آن را به شعر عربى درآورده است.
| | علّامه مجلسى از همان اوان کودکى با هوشى سرشار و استعدادى خداداد و پشت کارى مخصوص، به تحصیل علوم متداوله عصر پرداخت. چون در سایه تعلیمات و مراقبت پدر علّامهاش که خود نمونه کامل یک فقیه بزرگ و عالم پارسا بود، شروع به کار نمود، در اندک زمانى مراحل مختلفه علمى را یکى پس از دیگرى طى کرد. |
|
| |
|
| بههرحال نسخه عربى موجود آن، همان است كه شيخ صدوق، محدث مشهور سده چهارم هجرى قمرى، با عنوان «بلوهر و بوداسف» در كتاب «كمال الدين و اتمام النعمة» به شيوه راويان اماميه با چند واسطه از حضرت [[امام سجاد(ع)]] نقل كرده است (مشكور، محمدجواد، نامه باستان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، ص 405).
| | وی بعد از تکمیل تحصیلات خود در فنون و علوم مختلف، با واقعبینى مخصوصى، به تحقیق در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پرداخت، و با استفاده از شرائط مساعد و قدرت سلطان وقت شاه سلیمان صفوى، به جمع آورى کتابهاى مربوطه و مدارک لازمه، از هر مرز و بومى که بود، همت گماشت. |
|
| |
|
| اين متن را علامه محمدباقر مجلسى در جلد هفدهم «[[بحار الانوار]]» نقل كرده و در كتاب مشهور خود، «[[12550|عین الحیاة]]»، آن را به زبان فارسى درآورده است.
| | آنگاه براى تأمین هدف بزرگ و منظور عالى خود و مسئولیتى که برعهده گرفته بود، یک دوره کامل اخبار روایات ائمه اطهار را در هر باب و هر موضوعى از نظر گذرانید. |
|
| |
|
| «ظاهراً اصل اين كتاب بايستى در اوايل دوران ساسانى به ايران آمده و توسط مانويان به زبان پهلوى ترجمه شده باشد. ترجمه پهلوى آن كه در ايران نگارش يافته، مبنى بر شرح زندگى بودا و سير و سلوك او براى كشف حقيقت بوده است و بسيارى از نكات و قصهها و حكايات موجود در اين داستان، در اندرزنامههاى پهلوى تكرار شده است. اين ترجمه، سپس به دست مؤلفى مسيحى، تبديل شكل داده و به قالب دين مسيح ريخته شده... و بعدها از زبان پهلوى به سريانى و عربى و از سريانى به زبان گرجى و يونانى ترجمه شد...
| | سپس در زمانى که درست وارد چهل سالگى عمر گرانبهایش شده، دست به یک اقدام دامنهدار و اساسى زده، شالوده بناى عظیمى را پىریزى کرد و با تکمیل این بناى محکم و تأمین آن منظور ضرورى که همانا تألیف کتاب بزرگ «بحار الأنوار» است نامش در همه جا پیچید و آوازه فضل و علم و همت بلندش در سراسر دنیاى اسلام بگوش دوست و دشمن و عالى و دانى رسید. |
|
| |
|
| بايد دانست كه كتاب «بوذاسف و بلوهر» عربى و فارسى قالبريزى تازه اسلامى همين قصه مسيحى است. كلمه «يوذاسف» و «بوذاسف» ظاهراً تصحيف «بوداسف» است كه در داستانها نام اصلى بودا پيش از بعثت اوست» (همان، ص 405 - 406).
| | یکى از کارهاى معروف علّامه مجلسى اینست که وى متصدى شکستن... [[مجلسی، محمدباقر|'''ادامه''']] |
| | |
| گفته مىشود كه «عنصرى»، شاعر ايرانى سده پنجم هجرى قمرى، اين داستان را به شكل مثنوى سروده است.
| |
| | |
| اساس كتاب «بلوهر و بوذاسف»، از تاريخ زندگى «گوتاما سيدارتا» كه بودا باشد، گرفته شده و لفظ بوذاسف و يوذاسف و بوداسف تصحيف بوداراف يا بوداساتوا (به معنى بوداى آينده يا آنكه روشن خواهد شد) مىباشد و «بوداساتوا» از القاب معمولى بودا قبل از بوداشدن اوست و بلوهر شايد همان بلهرا است كه جغرافىنويسان عرب، او را بزرگترين پادشاه هند مىخوانند.
| |
| | |
| به موجب روايت صدوق، پادشاهى عياش و شهوتپرست در هندوستان فرمانروايى مىكرد كه همه فرزندان او دختر بودند. پس از سالها، صاحب پسرى شد به نام بوذاسف كه در حسن و جمال، بىمانند بود. دانشمندى، پيشگويى كرد كه وى...[[بلوهر و بوذاسف|'''ادامه''']]
| |
|
| |
|
|
| |
|