۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| سال نشر = 1424 ق | | سال نشر = 1424 ق | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03544AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =6 | | تعداد جلد =6 | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
متأسّفانه برخى از شروح متداول و مهمّ نهجالبلاغه به راستى در گشايش عبارات و فرانمودن مقاصد مشخّص و ويژهاى كه در پس جملهها و كلمههاى خاصّ فلان خطبه يا نامهى امام عليهالسلام بوده، كوتاهى كرده و به جاى آن در مباحث حكْمى و كلامى و تاريخى دامنهدارى فرو رفتهاند كه به جاى خويش سودمند و دربايست است. | متأسّفانه برخى از شروح متداول و مهمّ نهجالبلاغه به راستى در گشايش عبارات و فرانمودن مقاصد مشخّص و ويژهاى كه در پس جملهها و كلمههاى خاصّ فلان خطبه يا نامهى امام عليهالسلام بوده، كوتاهى كرده و به جاى آن در مباحث حكْمى و كلامى و تاريخى دامنهدارى فرو رفتهاند كه به جاى خويش سودمند و دربايست است. | ||
يحيى در متن ديباج پارهاى از اشكالات را در قالب «پرسش» و «پاسخ» و زير | يحيى در متن ديباج پارهاى از اشكالات را در قالب «پرسش» و «پاسخ» و زير سرنويسهایى از همين دست، مورد بحث قرار داده است. | ||
وى به شرح نهجالبلاغهى شريف علىّ بن ناصر حسینى، موسوم به اعلام نهجالبلاغه، نظر داشته و گاه به نقد گفتارها و راىهاى اين شارح كوشيده است. | وى به شرح نهجالبلاغهى شريف علىّ بن ناصر حسینى، موسوم به اعلام نهجالبلاغه، نظر داشته و گاه به نقد گفتارها و راىهاى اين شارح كوشيده است. | ||
يحيى با آنكه حجم انبوهى از موادّ دانشهاى نقلى را در الدّيباج الوضى در ميان آورده، اغلب از منابع و مآخذ خود نامى نمىبرد و در گفتاوردها به عباراتى چون «و يحكى» يا «حكى» يا «يروى» يا «روى» و مانند آن بسنده مىكند. گاه نيز نام گوينده را مىبرد بى آن كه به مأخذ گفتار و نام كتاب آن گوينده تصريح نمايد. نمونه را، مىگويد كه: قاضى عبدالجبّاربن احمد چنين و چنان باز گفته است و خواننده نمىداند كه مرد پرنويسى چون قاضى عبدالجبّار در كدام يك از | يحيى با آنكه حجم انبوهى از موادّ دانشهاى نقلى را در الدّيباج الوضى در ميان آورده، اغلب از منابع و مآخذ خود نامى نمىبرد و در گفتاوردها به عباراتى چون «و يحكى» يا «حكى» يا «يروى» يا «روى» و مانند آن بسنده مىكند. گاه نيز نام گوينده را مىبرد بى آن كه به مأخذ گفتار و نام كتاب آن گوينده تصريح نمايد. نمونه را، مىگويد كه: قاضى عبدالجبّاربن احمد چنين و چنان باز گفته است و خواننده نمىداند كه مرد پرنويسى چون قاضى عبدالجبّار در كدام يك از نگارشهایش چنين سخنى به ميان آورده است؛ اگرچه پس از جست و جو روشن مىشود، سرچشمهى گفتار يحيى بن حمزۀ كتاب مغنى قاضى عبدالجبّار است كه نویسندهى الدّيباج الوضى به ويژه در پرسمانهاى امامت و رخدادهاى روزگار عثمان و گزارش كردارهاى طلْحه و زبير و عايشه و معاويه و اهل جمل و اهل شام بسيار بر آن كتاب اعتماد نموده، فىالجمله، منابع و مآخذى كه در الدّيباج الوضى به روشنى از آنها نام رفته است، اندك شماراند. | ||
ديدگاههاى حتّى جزئى نویسندهى الدّيباج الوضيى -كه بايد به جاى خود مورد بررسى و تحليلى فراخ دامنه قرار گيرد-، اگرچه به تفاريق در اين سو و آن سوى كتاب پراكنده است، به ويژه چون نمودار دينْنگرى زيدى در عهود متأخّر مىباشد، شايان باريكبينى بسيار است. | ديدگاههاى حتّى جزئى نویسندهى الدّيباج الوضيى -كه بايد به جاى خود مورد بررسى و تحليلى فراخ دامنه قرار گيرد-، اگرچه به تفاريق در اين سو و آن سوى كتاب پراكنده است، به ويژه چون نمودار دينْنگرى زيدى در عهود متأخّر مىباشد، شايان باريكبينى بسيار است. | ||
يحيى بن حمزه در آغاز بخشى كه از براى گزارش نقوش انگشترىهاى اميرمؤمنان على عليهالسلام در پایان الدّيباج الوضى افزوده است، توضيحى جالب توجّه به رقم آورده، در اين توضيح، به ويژه يارى جستن گوينده از سنّت علوى براى روشن ساختن | يحيى بن حمزه در آغاز بخشى كه از براى گزارش نقوش انگشترىهاى اميرمؤمنان على عليهالسلام در پایان الدّيباج الوضى افزوده است، توضيحى جالب توجّه به رقم آورده، در اين توضيح، به ويژه يارى جستن گوينده از سنّت علوى براى روشن ساختن گوشههایى از سنّت نبوى كه مبْهم يا مجْمل مانده، سخت نگريستنى است. | ||
يحيى، ديباجهى [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] را در شرح خود نياورده و گزارش نكرده است، ليك خود ديباجهاى نه چندان كوتاه به قلم آورده كه در آن - از جمله- به معرّفى نهجالبلاغه [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] و تبيين شيوهى شرح خويش دست يازيده است. | يحيى، ديباجهى [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] را در شرح خود نياورده و گزارش نكرده است، ليك خود ديباجهاى نه چندان كوتاه به قلم آورده كه در آن - از جمله- به معرّفى نهجالبلاغه [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] و تبيين شيوهى شرح خويش دست يازيده است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
به هر روى، يحيى از مرده ريگ قلمى رضى آگاهى چندانى نداشته و به صراحت گفته است كه: «و لم أظفر بشىءٍ من مصنّفاته سوى هذا الكتاب يعنى غريب آن است كه او المجازات النبويّهى رضى را مىشناخته است، ليك نسبت كتاب را به رضى نفى كرده و آن را از صدرالدّين على بن ناصر حسینى دانسته! | به هر روى، يحيى از مرده ريگ قلمى رضى آگاهى چندانى نداشته و به صراحت گفته است كه: «و لم أظفر بشىءٍ من مصنّفاته سوى هذا الكتاب يعنى غريب آن است كه او المجازات النبويّهى رضى را مىشناخته است، ليك نسبت كتاب را به رضى نفى كرده و آن را از صدرالدّين على بن ناصر حسینى دانسته! | ||
يحيى بن حمزه در ديباجهى شرحش از مهجور و مهمل و متروك ماندن نهجالبلاغه (احتمالاً: در جامعهى زيدى پيرامونش) گله مىكند و آن گاه به چرائى اين چگونگى پرداخته، مهجوريّت نهجالبلاغه را ناشى از دشوارى آن و باريكى راز و | يحيى بن حمزه در ديباجهى شرحش از مهجور و مهمل و متروك ماندن نهجالبلاغه (احتمالاً: در جامعهى زيدى پيرامونش) گله مىكند و آن گاه به چرائى اين چگونگى پرداخته، مهجوريّت نهجالبلاغه را ناشى از دشوارى آن و باريكى راز و رمزهایش، به ويژه در پرسمانهاى خداشناختى، و مباحث الاهيّات، قلم مىدهد. | ||
اگر از سيماى كلّى يحْيى بن حمزه در مقام شارح نهجالبلاغه جويا شويم، سيماى او سيماى اديبى است كه به شرح نهجالبلاغه نشسته و جايگاه الدّيباج الوضى در ميان شروح ادبى است. | اگر از سيماى كلّى يحْيى بن حمزه در مقام شارح نهجالبلاغه جويا شويم، سيماى او سيماى اديبى است كه به شرح نهجالبلاغه نشسته و جايگاه الدّيباج الوضى در ميان شروح ادبى است. |
ویرایش