۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«كفاية المهتدي» همچنين نشان مىدهد كه حوزه دلبستگىهاى فكرى او آموزههاى شيعى امامت، بهويژه پرسشهاى مرتبط با امام دوازدهم و ردّ همه شكلهاى صوفيگرى بوده است. كتابهاى ديگرى مانند «إعلام المحبين»، إدراء العاقلين» و إخزاء المجانين»، «زاد العقبى في مناقب الإمامة و الوصايا» و حتى «رياض المؤمنين» و «حديقة المتقين» كه او در روزگار جوانى خود نوشت، در همين زمينهها به رشته نگارش درآمده بود. | «كفاية المهتدي» همچنين نشان مىدهد كه حوزه دلبستگىهاى فكرى او آموزههاى شيعى امامت، بهويژه پرسشهاى مرتبط با امام دوازدهم و ردّ همه شكلهاى صوفيگرى بوده است. كتابهاى ديگرى مانند «إعلام المحبين»، إدراء العاقلين» و إخزاء المجانين»، «زاد العقبى في مناقب الإمامة و الوصايا» و حتى «رياض المؤمنين» و «حديقة المتقين» كه او در روزگار جوانى خود نوشت، در همين زمينهها به رشته نگارش درآمده بود. | ||
ميرلوحى به تاريخ اسلام نيز دلبستگى داشت و در سال 1043ق يا كمى بعد از آن كتابى درباره قيام ابومسلم خراسانى بر ضد امويان به رشته نگارش درآورد. بر اساس يادداشتى كه در سال 1063ق، به قلم محمد عبدالحسيب حسينى نوشته شده است، ميرلوحى در اين كتاب در اين باره بحث مىكند كه ابومسلم (متوفى 137ق) كه مشخص نشده است كه اصل او از خراسان، مرو يا اصفهان است، در عمل خلافت را براى عباسيان ستمكار به دست آورد، ولى هرگز دوست امامان شيعه نبود و به سبب كردارهاى زشت خود به دست خليفه وقت عباسى، المنصور (متوفى 158ق) كه از خود او پليدتر بود، كشته شد. برخى مردم نكوهش ابومسلم از سوى ميرلوحى را برنمىتافتند و با تمام تلاش و قدرت خود به مخالفت و دشمنى با او مىپرداختند. بااينحال شمارى از علماى معاصر ميرلوحى با نوشتن كتابها و رسالههاى بسيار درباره موضوع، از بحث او حمايت | ميرلوحى به تاريخ اسلام نيز دلبستگى داشت و در سال 1043ق يا كمى بعد از آن كتابى درباره قيام ابومسلم خراسانى بر ضد امويان به رشته نگارش درآورد. بر اساس يادداشتى كه در سال 1063ق، به قلم محمد عبدالحسيب حسينى نوشته شده است، ميرلوحى در اين كتاب در اين باره بحث مىكند كه ابومسلم (متوفى 137ق) كه مشخص نشده است كه اصل او از خراسان، مرو يا اصفهان است، در عمل خلافت را براى عباسيان ستمكار به دست آورد، ولى هرگز دوست امامان شيعه نبود و به سبب كردارهاى زشت خود به دست خليفه وقت عباسى، المنصور (متوفى 158ق) كه از خود او پليدتر بود، كشته شد. برخى مردم نكوهش ابومسلم از سوى ميرلوحى را برنمىتافتند و با تمام تلاش و قدرت خود به مخالفت و دشمنى با او مىپرداختند. بااينحال شمارى از علماى معاصر ميرلوحى با نوشتن كتابها و رسالههاى بسيار درباره موضوع، از بحث او حمايت میكردند و يكى از آن رسالهها «إظهار الحق و معيار الصدق» بود كه در 1043ق، به قلم سيّد احمد علوى عاملى، پدر عبدالحسيب نوشته شد (محمدحسين آقابزرگ تهرانى، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة]]، ج 4، تهران، 1941، ص 1 - 150). | ||
در حال حاضر، ما درباره خانواده و فرزندان ميرلوحى هيچ آگاهى مفصلى در اختيار نداريم، ولى مىدانيم كه او فرزندى به نام سيّد محمدهادى بن اللوحى الحسينى داشته كه آثارى به زبان فارسى با عنوان «أصول العقائد» و «أربعين» از خود باقى گذاشته است (الذريعة، ج 1، نجف، 1963، ص 431). او نياى سادات درچه مانند يكى از مجتهدان در گذشته، سيد محمد درچهاى (متوفى 1364ق) و برادر او سيد مهدى درچهاى (متوفى 1364ق) محسوب مىشود (عبدالكريم جزى، رجال اصفهان يا تذكرة القبور، 1949، ص 8 - 67، و 122). | در حال حاضر، ما درباره خانواده و فرزندان ميرلوحى هيچ آگاهى مفصلى در اختيار نداريم، ولى مىدانيم كه او فرزندى به نام سيّد محمدهادى بن اللوحى الحسينى داشته كه آثارى به زبان فارسى با عنوان «أصول العقائد» و «أربعين» از خود باقى گذاشته است (الذريعة، ج 1، نجف، 1963، ص 431). او نياى سادات درچه مانند يكى از مجتهدان در گذشته، سيد محمد درچهاى (متوفى 1364ق) و برادر او سيد مهدى درچهاى (متوفى 1364ق) محسوب مىشود (عبدالكريم جزى، رجال اصفهان يا تذكرة القبور، 1949، ص 8 - 67، و 122). |
ویرایش