۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| سال نشر = 1422 ق | | سال نشر = 1422 ق | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02212AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =2-7451-3419-1 | | شابک =2-7451-3419-1 | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
توجه يعقوبى اساساً معطوف به مسائل آمارى و توصيف عوارض زمين است، به موضوع خراج نيز توجه بسيار دارد و از نژادشناسى و صنايع و فنون نيز غافل نيست. توصيف وى از طرح تاريخى بغداد و سامره اهميت فراوان دارد. توصيف آفريقا پيش از آنكه به دست فاطميان از ديگر سرزمينهاى خلافت جدا شود، درخور ملاحظه است. از اندلس نيز اطلاعات | توجه يعقوبى اساساً معطوف به مسائل آمارى و توصيف عوارض زمين است، به موضوع خراج نيز توجه بسيار دارد و از نژادشناسى و صنايع و فنون نيز غافل نيست. توصيف وى از طرح تاريخى بغداد و سامره اهميت فراوان دارد. توصيف آفريقا پيش از آنكه به دست فاطميان از ديگر سرزمينهاى خلافت جدا شود، درخور ملاحظه است. از اندلس نيز اطلاعات گرانبهایى در اختيار مىنهد؛ از آن جمله، خبر هجوم نورمنها به اندلس در سال 844م / 230ق است و عبارت معروف «كسانى كه روس نام دارند» كه در ضمن آن آمده و نام يعقوبى را در محافل علمى مشهور كرده و چند تحقيق مهم درباره آن انجام گرفته است. | ||
يعقوبى، به اطلاعات جغرافيايى، كمتر اهميت مىدهد و در پى ارائه نمودارى عمومى از ولايتها برای كسانى است كه مىخواهند به سرعت با آن آشنا شوند. تمايل مؤلف، به تحليل عقلى در همه كتاب احساس مىشود و عجيب نيست اگر از گفتوگو درباره عجايب كه مؤلفان ديگر دلباخته آن بودهاند، بركنار مانده است. | يعقوبى، به اطلاعات جغرافيايى، كمتر اهميت مىدهد و در پى ارائه نمودارى عمومى از ولايتها برای كسانى است كه مىخواهند به سرعت با آن آشنا شوند. تمايل مؤلف، به تحليل عقلى در همه كتاب احساس مىشود و عجيب نيست اگر از گفتوگو درباره عجايب كه مؤلفان ديگر دلباخته آن بودهاند، بركنار مانده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
4. بخش قبله: يعقوبى در اين قسمت به بيان شهرها و مناطقى پرداخته كه در مسير راه بغداد به سمت قبله واقع شده بودند و شامل كوفه، مدينة النبى(ص)، مكه، طائف و يمن مىباشد. | 4. بخش قبله: يعقوبى در اين قسمت به بيان شهرها و مناطقى پرداخته كه در مسير راه بغداد به سمت قبله واقع شده بودند و شامل كوفه، مدينة النبى(ص)، مكه، طائف و يمن مىباشد. | ||
وى، در مورد مدينه، چنين مىنگارد: «مدينه، چنانكه رسول خدا(ص) آن را نام نهاد، شهرى است پاکيزه (طيبه)، در زمين هموار و سازگار كه هم بيابانى است و هم كوهستانى... و بيشتر دارایى مردم مدينه درخت خرماست و زندگى و خوراكشان از آن تأمين مىشود... و درياى اعظم تا مدينه سه روز راه فاصله دارد و ساحل مدينه جايى است به نام جار و كشتىهاى بازرگانان و | وى، در مورد مدينه، چنين مىنگارد: «مدينه، چنانكه رسول خدا(ص) آن را نام نهاد، شهرى است پاکيزه (طيبه)، در زمين هموار و سازگار كه هم بيابانى است و هم كوهستانى... و بيشتر دارایى مردم مدينه درخت خرماست و زندگى و خوراكشان از آن تأمين مىشود... و درياى اعظم تا مدينه سه روز راه فاصله دارد و ساحل مدينه جايى است به نام جار و كشتىهاى بازرگانان و كشتىهایى كه از مصر خواروبار حمل مىكند، آنجا پهلو مىگيرند.» | ||
يعقوبى، فاصله ميان مدينه و مكه را 225 ميل؛ يعنى حدود 362 كيلومتر ذكر كرده كه تقريباً دقيق است(به نقل از دايرةالعمارف مصاحب، مكه، در 400 كيلومترى جنوب مدينه واقع شده است). | يعقوبى، فاصله ميان مدينه و مكه را 225 ميل؛ يعنى حدود 362 كيلومتر ذكر كرده كه تقريباً دقيق است(به نقل از دايرةالعمارف مصاحب، مكه، در 400 كيلومترى جنوب مدينه واقع شده است). | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
پس از آن، مؤلف، به دمشق، اردن و فلسطين پرداخته، مىگويد: «فتح سرزمين فلسطين در سال شانزده[ق] بعد از محاصره طولانى به انجام رسيد تا خود عمر بن خطاب رهسپار شد و با اهل كورهى ايليا كه همان بيتالمقدس است صلح كرد.» | پس از آن، مؤلف، به دمشق، اردن و فلسطين پرداخته، مىگويد: «فتح سرزمين فلسطين در سال شانزده[ق] بعد از محاصره طولانى به انجام رسيد تا خود عمر بن خطاب رهسپار شد و با اهل كورهى ايليا كه همان بيتالمقدس است صلح كرد.» | ||
نویسنده، شهر اسكندريه را مكانى باعظمت و باشكوه كه از حيث وسعت و شكوه و بسيارى آثار مانده از پيشينيان به توصيف در نيايد، دانسته و مىافزايد: «از آثار بسى شگفتى كه در آن است، منارهاى است كه بر ساحل درياست، بر دهانهى لنگرگاه بزرگ و آن منارهاى است استوار و محكم كه درازاى آن صد و هفتاد و پنج ذراع است و بر آن | نویسنده، شهر اسكندريه را مكانى باعظمت و باشكوه كه از حيث وسعت و شكوه و بسيارى آثار مانده از پيشينيان به توصيف در نيايد، دانسته و مىافزايد: «از آثار بسى شگفتى كه در آن است، منارهاى است كه بر ساحل درياست، بر دهانهى لنگرگاه بزرگ و آن منارهاى است استوار و محكم كه درازاى آن صد و هفتاد و پنج ذراع است و بر آن آتشدانهایى است كه در آنها آتش افروخته مىشود... و بر آن نوشتهاى است كهن و آثار و عجايب آن بسيار است.» | ||
مؤلف، سپس، به توصيف «مغرب» مىپردازد و منظورش از مغرب، | مؤلف، سپس، به توصيف «مغرب» مىپردازد و منظورش از مغرب، سرزمينهایى است كه در غرب مصر واقع شده، مانند برقه، ودان، اطرابلس، قيروان و اندلس. يعقوبى، برقه را از شهرهاى بزرگ با اقليمهاى بسيار مىداند كه طوايف بربر (ساكنان آفريقاى شمالى) و قومى از روميان قديم در آن سكونت دارند. | ||
يعقوبى، از اندلس و شهرهاى آن و فتحش به دست طارق بن زياد ياد كرده، مىگويد: «بنىاميه، در آن فرمانروايى مىكنند»، سپس قرطبه و اشبيليه را از شهرهاى مهم آن دانسته، مىافزايد: «روسها، درسال 229ق، به شهر اخير آمده و به قتل و غارت پرداختند». | يعقوبى، از اندلس و شهرهاى آن و فتحش به دست طارق بن زياد ياد كرده، مىگويد: «بنىاميه، در آن فرمانروايى مىكنند»، سپس قرطبه و اشبيليه را از شهرهاى مهم آن دانسته، مىافزايد: «روسها، درسال 229ق، به شهر اخير آمده و به قتل و غارت پرداختند». |
ویرایش