۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#«پيام قرآن»، در واقع مجموعهاى است در تفسير موضوعى قرآن كريم و کتاب حاضر دوره دوم این مجموعه است. | #«پيام قرآن»، در واقع مجموعهاى است در تفسير موضوعى قرآن كريم و کتاب حاضر دوره دوم این مجموعه است. | ||
#در جلد اوّل این کتاب (اخلاق در قرآن)، اصول كلّى مسائل اخلاقى و طرق مختلف تهذيب نفس، مكتبها، انگيزهها و نتيجهها، بهطور مشروح مورد بررسى قرار گرفته و رهنمودهاى مهمّ قرآن مجيد در | #در جلد اوّل این کتاب (اخلاق در قرآن)، اصول كلّى مسائل اخلاقى و طرق مختلف تهذيب نفس، مكتبها، انگيزهها و نتيجهها، بهطور مشروح مورد بررسى قرار گرفته و رهنمودهاى مهمّ قرآن مجيد در زمینه این مسائل در شكل تفسير موضوعى بيان شده است. | ||
#:نویسنده در فصل اول، به | #:نویسنده در فصل اول، به اهمیت بحثهاى اخلاقى پرداخته و خاطرنشان مىكند كه این بحث از مهمترين مباحث قرآنى است و از یک نظر مهمترين هدف انبياى الهى را تشكيل مىدهد؛ زيرا بدون اخلاق، نه دين برای مردم مفهومى دارد و نه دنياى آنها سامان مىيابد. سپس با ذكر آياتى پشت سر هم و در ادامه ترجمه آنها نتيجه مىگيرد كه اهتمام فوقالعاده قرآن به مسائل اخلاقى و تهذيب نفوس بهعنوان یک مسئله اساسى و زيربنايى كه برنامههاى ديگر، از آن نشئت مىگيرد، بر تمام احكام و قوانين اسلامى سايه افكنده است. | ||
#:در ادامه به | #:در ادامه به اهمیت اخلاق در بين روايات پرداخته و دستهاى از روايات را در اهمیت اخلاق ذكر مىكند. سپس طى عنوانى به نام نكتهها، به تعريف علم اخلاق، اخلاق و فلسفه، اخلاق و عرفان، رابطه علم و اخلاق، آيا اخلاق قابل تغيير است؟، پرداخته و سپس آيات و رواياتى را ذكر نموده كه بيان مىكند اخلاق قابل تغيير است. | ||
#:در این راستا دلايل افرادى را كه مىگویند اخلاق قابل تغيير نيست، ذكر كرده و پاسخ آنها را ذكر بيان نموده است؛ آنها مىگویند: در حديثى از پيامبر اكرم وارد شده كه فرمودند: هرگاه بشنوید كوهى از جايش حركت كرده، تصديق كنيد، اما اگر بشنوید كسى اخلاقش را رها نموده تصديق نكنيد؛ چراكه بهزودى به همان فطرت خویش باز مىگردد. يا حديثى ديگر را از رسول خدا(ص) آوردهاند كه فرمودند: مردم همچون معدنهاى طلا و نقرهاند، بهترين آنها در زمان جاهليت بهترين آنها در اسلامند. | #:در این راستا دلايل افرادى را كه مىگویند اخلاق قابل تغيير نيست، ذكر كرده و پاسخ آنها را ذكر بيان نموده است؛ آنها مىگویند: در حديثى از پيامبر اكرم وارد شده كه فرمودند: هرگاه بشنوید كوهى از جايش حركت كرده، تصديق كنيد، اما اگر بشنوید كسى اخلاقش را رها نموده تصديق نكنيد؛ چراكه بهزودى به همان فطرت خویش باز مىگردد. يا حديثى ديگر را از رسول خدا(ص) آوردهاند كه فرمودند: مردم همچون معدنهاى طلا و نقرهاند، بهترين آنها در زمان جاهليت بهترين آنها در اسلامند. | ||
#:ايشان در جواب مىگویند: این نكته قابل قبول است كه روحيامت مردم ذاتا متفاوت است؛ بعضى همچون معدن طلا هستند و بعضى نقره، ولى اينها دليل بر این نمىشود كه روحيات قابل تغيير نباشند. اينگونه صفات روحى در حد مقتضى است نه علت تامه؛ لذا با تجربه ديدهايم كه این افراد بر اثر تعليم و تربيت بهكلى عوض مىشوند... | #:ايشان در جواب مىگویند: این نكته قابل قبول است كه روحيامت مردم ذاتا متفاوت است؛ بعضى همچون معدن طلا هستند و بعضى نقره، ولى اينها دليل بر این نمىشود كه روحيات قابل تغيير نباشند. اينگونه صفات روحى در حد مقتضى است نه علت تامه؛ لذا با تجربه ديدهايم كه این افراد بر اثر تعليم و تربيت بهكلى عوض مىشوند... | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
#:در این راستا، در جلد دوم و سوم، نخست به سراغ داستان آفرينش آدم و حوّا و وسوسههاى شيطان و دور شدن آنها از بهشت رفته و رذايلى كه سبب پيدايش ماجراى عبرتانگيز طرد شيطان از بساط قرب خداوند و محروم شدن آدم و حوّا از بهشت شد را در طليعه بحث قرار داده است. | #:در این راستا، در جلد دوم و سوم، نخست به سراغ داستان آفرينش آدم و حوّا و وسوسههاى شيطان و دور شدن آنها از بهشت رفته و رذايلى كه سبب پيدايش ماجراى عبرتانگيز طرد شيطان از بساط قرب خداوند و محروم شدن آدم و حوّا از بهشت شد را در طليعه بحث قرار داده است. | ||
#:سپس ذكر مىكند كه شيطان بهخاطر «استكبار» و «خودخواهى» و «خودبرتربينى» و سپس «لجاجت» و «تعصّب» از سجده بر آدم خوددارى كرد و از درگاه خدا رانده شد و آدم(ع) و حوّا بهخاطر «حرص» و «آز» تسليم وسوسههاى بىمنطق دشمن خود (شيطان) شدند و در دام او افتادند. | #:سپس ذكر مىكند كه شيطان بهخاطر «استكبار» و «خودخواهى» و «خودبرتربينى» و سپس «لجاجت» و «تعصّب» از سجده بر آدم خوددارى كرد و از درگاه خدا رانده شد و آدم(ع) و حوّا بهخاطر «حرص» و «آز» تسليم وسوسههاى بىمنطق دشمن خود (شيطان) شدند و در دام او افتادند. | ||
#:بعد نوبت به داستان «هابيل» و «قابيل» و صفات زشتى كه انگيزه قتل هابيل شد مىرسد و به | #:بعد نوبت به داستان «هابيل» و «قابيل» و صفات زشتى كه انگيزه قتل هابيل شد مىرسد و به همین ترتيب به سراغ داستان نوح و ماجراهاى ديگر تاريخى، مخصوصاً ماجراى قوم بنى اسرائيل و موسى(ع) رفته و در آينه زندگى انبياى الهى فضايل و آثار آن را بيان مىكند. | ||
#:بهطور كلى مباحثى كه در دو جلد آخر و تحت رذائل و فضائل اخلاقى مطرح شده، پيرامون موضوعاتى چون تكبر، تواضع، حرص، حب دنيا، حسد، غرور، آرزوهاى دراز، تعصب، شجاعت، توكل، شهوتپرستى، عفت، غفلت، جود، عجله و صبر، غيبت، كفران نعمت، حسن خلق، راستى، دروغ و آثار و عواقب آن است. | #:بهطور كلى مباحثى كه در دو جلد آخر و تحت رذائل و فضائل اخلاقى مطرح شده، پيرامون موضوعاتى چون تكبر، تواضع، حرص، حب دنيا، حسد، غرور، آرزوهاى دراز، تعصب، شجاعت، توكل، شهوتپرستى، عفت، غفلت، جود، عجله و صبر، غيبت، كفران نعمت، حسن خلق، راستى، دروغ و آثار و عواقب آن است. | ||
ویرایش