۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
موضوع مطالب مطرحشده در کتاب، اخلاق اسلامى بوده و نویسنده در خلال مباحث، تعاليم اخلاق اسلامى را بر محور خطبه متقين «نهجالبلاغة»، در دو بخش زير ارائه كرده است: | موضوع مطالب مطرحشده در کتاب، اخلاق اسلامى بوده و نویسنده در خلال مباحث، تعاليم اخلاق اسلامى را بر محور خطبه متقين «نهجالبلاغة»، در دو بخش زير ارائه كرده است: | ||
در بخش اول، درباره مبانى اخلاق اسلامى، | در بخش اول، درباره مبانى اخلاق اسلامى، اهمیت و جايگاه آن، ضرورت اخلاق در همه دورهها و مسائلى از این دست، گفتوگو شده است. | ||
در بخش دوم، به مناسبت خطبه متقين، از تقوا، سخن رفته است. تقوا در قرآن و روايات، انسان و تقوا، مراتب و درجات تقوا، جنبههاى مختلف تقوا، تأثير تقوا بر تلاشهاى سياسى، مديريتى، فرهنگى، اجتماعى، تجارى و توليدى، از جمله بحثهاى این بخش مىباشد. در ادامه، با تمركز كامل بر خطبه متقين، به ترتيب، برخى از اجزا و زواياى آن شرح داده شده است. | در بخش دوم، به مناسبت خطبه متقين، از تقوا، سخن رفته است. تقوا در قرآن و روايات، انسان و تقوا، مراتب و درجات تقوا، جنبههاى مختلف تقوا، تأثير تقوا بر تلاشهاى سياسى، مديريتى، فرهنگى، اجتماعى، تجارى و توليدى، از جمله بحثهاى این بخش مىباشد. در ادامه، با تمركز كامل بر خطبه متقين، به ترتيب، برخى از اجزا و زواياى آن شرح داده شده است. | ||
در این خطبه، [[امام على(ع)| | در این خطبه، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنين(ع)]] به اصرار یکى از يارانش به نام «همام»، صفات و ویژگىهاى یک انسان پرهيزگار و متقى را بازگو كرده است. مهمترين قسمت مطالب، همین بخش دوم است كه نویسنده بهصورت موضوعى، خطبه متقين را بررسى كرده است تا همگى بتوانند به اندازه ظرفيت، كامهاى تشنه خود را از چشمهسار زلال علوى، سيراب سازند. | ||
موضوعى بودن بحث در این خطبه، آن است كه مثلاً[[امام على(ع)| | موضوعى بودن بحث در این خطبه، آن است كه مثلاً[[امام على(ع)|امیرالمؤمنين(ع)]] در چند فقره از این خطبه شريف، به علم و دانش يا صبر و يا مقولههاى اخلاقى ديگر اشاره فرموده و نویسنده آنها را بهصورت موضوعى، كنار هم آورده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در بخش اول، مبانى اخلاق اسلامى بيان شده است. نویسنده در این بخش، ابتدا به تعريف اخلاق پرداخته و پس از بحث پيرامون موضوع، | در بخش اول، مبانى اخلاق اسلامى بيان شده است. نویسنده در این بخش، ابتدا به تعريف اخلاق پرداخته و پس از بحث پيرامون موضوع، اهمیت و ضرورت اخلاق، فوايد اخلاق در مؤلفههاى زير را توضيح داده است: | ||
#تعديل غرايز؛ | #تعديل غرايز؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
نویسنده در پاسخ به این پرسش كه كرامت اخلاقى چيست، كرامت اخلاقى را به معناى بزرگوارى روح و كرامت نفس دانسته و معتقد است كه حسن خلق، به صفات و ویژگىهاى مثبتى گفته مىشود كه باعث حسن معاشرت و خوبى رفتار با خانواده و مردم بوده و این گونه خلق و خوهاى پسنديده، مورد تأكيد و توصيه فراوان اسلام و اولياى گرامى آن است. | نویسنده در پاسخ به این پرسش كه كرامت اخلاقى چيست، كرامت اخلاقى را به معناى بزرگوارى روح و كرامت نفس دانسته و معتقد است كه حسن خلق، به صفات و ویژگىهاى مثبتى گفته مىشود كه باعث حسن معاشرت و خوبى رفتار با خانواده و مردم بوده و این گونه خلق و خوهاى پسنديده، مورد تأكيد و توصيه فراوان اسلام و اولياى گرامى آن است. | ||
به اعتقاد وى، بدخلقى، ترشرویى، عبوسى و خشونت، از صفات شيطانصفتان و خوى مردم بىدين و دور از انسانيت بوده و سبب | به اعتقاد وى، بدخلقى، ترشرویى، عبوسى و خشونت، از صفات شيطانصفتان و خوى مردم بىدين و دور از انسانيت بوده و سبب رمیده شدن مردم از انسان و باعث سخط و غضب حق و عامل دوزخى شدن انسان و بسته شدن درهاى رحمت به روى اوست. وى معتقد است كه چهبسا خوشخلقانى كه در عرصه هولناك محشر، با عمل اندك، نجات يابند و چهبسا بدخلقانى كه با داشتن عمل بسيار، طريق نجات به روى آنان مسدود شود و مستحق عذاب سخت دوزخ شوند. | ||
نویسنده، نسبيتگرايى اخلاقى را اشتباه دانسته و به نقد آن پرداخته است؛ از جمله، اينكه نسبيتگرايى اخلاقى، به نفى كمال و جاودانگى دين مىانجامد، زيرا بخش عمده تعاليم دينى، احكام اخلاقى است و اگر قائل شویم كه اخلاق، نسبى است، در واقع دين را نسبى كردهايم. | نویسنده، نسبيتگرايى اخلاقى را اشتباه دانسته و به نقد آن پرداخته است؛ از جمله، اينكه نسبيتگرايى اخلاقى، به نفى كمال و جاودانگى دين مىانجامد، زيرا بخش عمده تعاليم دينى، احكام اخلاقى است و اگر قائل شویم كه اخلاق، نسبى است، در واقع دين را نسبى كردهايم. | ||
وى همچنين نظريه كسانى را كه معتقدند نمىتوان اخلاق انسان را تغيير داد و امكان تربيت اخلاقى وجود ندارد نيز نپذيرفته و با دلايلى، به انكار ايشان برخاسته است؛ از جمله اينكه درست است كه اخلاق هر فرد، با ساختمان روحى و جسمى او ارتباط دارد، ولى این ارتباط، مىتواند | وى همچنين نظريه كسانى را كه معتقدند نمىتوان اخلاق انسان را تغيير داد و امكان تربيت اخلاقى وجود ندارد نيز نپذيرفته و با دلايلى، به انكار ايشان برخاسته است؛ از جمله اينكه درست است كه اخلاق هر فرد، با ساختمان روحى و جسمى او ارتباط دارد، ولى این ارتباط، مىتواند زمینهساز باشد، نه اينكه تأثير قطعى و جبرى بگذارد؛ يعنى این گونه نيست كه انسانهاى گمراه، از ابتداى تولد بهطور صددرصد و حتمى، منحرف به دنيا بيايند و تا آخر چنين بمانند. | ||
برخى معتقدند اگر دين و پيامبران الهى نبودند، بازهم ما | برخى معتقدند اگر دين و پيامبران الهى نبودند، بازهم ما مىفهمیديم كه بايد به پدر و مادر احترام بگذاريم، متواضع باشيم، دروغ نگویيم و اصول اخلاقى ديگر را رعايت كنيم؛ ازاينرو، در بحثهاى مقدماتى اخلاق، این سؤال را مطرح كردهاند كه آيا بين دين و اخلاق، رابطه هست يا نه؟ | ||
نویسنده در پاسخ به این پرسش، به چهار پاسخ اشاره كرده كه این چهار پاسخ، چهار نظريه را به وجود آورده است: تباين، تنافر، اتحاد و تعامل بين دين و اخلاق. | نویسنده در پاسخ به این پرسش، به چهار پاسخ اشاره كرده كه این چهار پاسخ، چهار نظريه را به وجود آورده است: تباين، تنافر، اتحاد و تعامل بين دين و اخلاق. | ||
در ادامه، نویسنده به این پرسشها پاسخ داده است كه آيا ايمان و اخلاق، با هم تفاوت دارند؟ فرق | در ادامه، نویسنده به این پرسشها پاسخ داده است كه آيا ايمان و اخلاق، با هم تفاوت دارند؟ فرق میان آنها چيست؟ اگر رابطه دارند، رابطهشان چگونه است؟ در این میان، رابطه اخلاق با تربيت و عرفان نيز بررسى شده است. | ||
برخى معتقدند كه مقيد شدن به اخلاق و عادت كردن به یک سلسله قوانين اخلاقى، مانع آزادى انسان است و چون آزادى، امرى مطلوب و ايدئال است، لذا نبايد به اخلاق تن داد و يا حداقل تا زمانى بايد اخلاقى بود كه به حدود آزادى، لطمهاى وارد نيايد. نویسنده برای نقد این نظريه و فهم بهتر رابطه اخلاق و آزادى، توضيحاتى را ارائه داده است. | برخى معتقدند كه مقيد شدن به اخلاق و عادت كردن به یک سلسله قوانين اخلاقى، مانع آزادى انسان است و چون آزادى، امرى مطلوب و ايدئال است، لذا نبايد به اخلاق تن داد و يا حداقل تا زمانى بايد اخلاقى بود كه به حدود آزادى، لطمهاى وارد نيايد. نویسنده برای نقد این نظريه و فهم بهتر رابطه اخلاق و آزادى، توضيحاتى را ارائه داده است. | ||
در ادامه این بحث، نویسنده به بررسى عوامل مؤثر در پرورشهاى اخلاقى پرداخته است. در این قسمت، بحث در این باره است كه چه عواملى در رشد اخلاقى و روحى انسان مؤثر است. به نظر مؤلف، | در ادامه این بحث، نویسنده به بررسى عوامل مؤثر در پرورشهاى اخلاقى پرداخته است. در این قسمت، بحث در این باره است كه چه عواملى در رشد اخلاقى و روحى انسان مؤثر است. به نظر مؤلف، اهمیت این بحث از این جنبه است كه اگر این عوامل شناخته شوند، انسان مىتواند با رعايت آنها، تكامل اخلاقى خود را تسريع بخشيده و مطمئنتر و زودتر به مقصد برسد. به اعتقاد وى، با شناخت این عوامل مىتوان از ورود آسيبها و موانع بر سر راه پرورش اخلاقى، جلوگيرى كرد و هوشيارانه مسير الهى را طى نمود. وى در این قسمت، به شرح مهمترين عوامل مؤثر در پرورشهاى اخلاقى كه عبارتند از: استاد و راهنما، جامعه و محيط، دوست و همنشين، خانواده، دانايى و معرفت پرداخته است. | ||
به اعتقاد نویسنده، اسلام، منظومه بزرگ و عظيمى است كه خداوند در آن، نظامهاى گوناگونى برای ساماندهى امور بشر، در نظر گرفته است و هریک از این نظامها، برای خود، ویژگىهايى دارند كه در مقايسه با اديان و مكاتب ديگر، منحصربهفرد است. از جمله ویژگىهاى نظام اخلاقى اسلام كه نویسنده به بررسى آنها پرداخته است، عبارتند از: علم و آگاهى، اخلاص، تعادل بين دنيا و آخرت، نيت پاك، مثبتمحورى، مداومت و پيوستگى، سرعت و عقلانى بودن. | به اعتقاد نویسنده، اسلام، منظومه بزرگ و عظيمى است كه خداوند در آن، نظامهاى گوناگونى برای ساماندهى امور بشر، در نظر گرفته است و هریک از این نظامها، برای خود، ویژگىهايى دارند كه در مقايسه با اديان و مكاتب ديگر، منحصربهفرد است. از جمله ویژگىهاى نظام اخلاقى اسلام كه نویسنده به بررسى آنها پرداخته است، عبارتند از: علم و آگاهى، اخلاص، تعادل بين دنيا و آخرت، نيت پاك، مثبتمحورى، مداومت و پيوستگى، سرعت و عقلانى بودن. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
در بخش دوم، به بررسى و بحث از تقوا و صفات تقواپيشگان پرداخته شده است. در این بخش، ابتدا متن و ترجمه خطبه متقين آورده شده و پس از توضيح مختصرى پيرامون این خطبه و «همام»، تقوا تعريف شده است. | در بخش دوم، به بررسى و بحث از تقوا و صفات تقواپيشگان پرداخته شده است. در این بخش، ابتدا متن و ترجمه خطبه متقين آورده شده و پس از توضيح مختصرى پيرامون این خطبه و «همام»، تقوا تعريف شده است. | ||
نویسنده معتقد است كه تقوا، از واژگان بسيار مهم و كليدى در سراسر قرآن بوده و فهم آن، همان فهم قرآن است. وى ضمن بررسى | نویسنده معتقد است كه تقوا، از واژگان بسيار مهم و كليدى در سراسر قرآن بوده و فهم آن، همان فهم قرآن است. وى ضمن بررسى اهمیت تقوا در قرآن، به توضيح آثار آن از ديدگاه قرآن مجيد، پرداخته است. این آثار، عبارتند از: افزايش بركات زمین و آسمان، ايجاد بصيرت، آسان شدن مشكلات، گرامى شدن در نزد خدا، بهشتى شدن، قوت قلب و آرامش، بخشيدن گناه، داروى همه دردها، كليد هدايت و دژ تسخيرناپذير. | ||
از جمله مؤلفههاى مهمى كه در این خطبه به آنها اشاره شده و نویسنده به توضيح آنها پرداخته است، عبارتند از: رزق و روزى، زبان، | از جمله مؤلفههاى مهمى كه در این خطبه به آنها اشاره شده و نویسنده به توضيح آنها پرداخته است، عبارتند از: رزق و روزى، زبان، میانهروى، تواضع، چشم، علم نافع، زهد، آخرتجویى، خدامحورى، حزن و خشيت، قناعت، صبر، تلاوت قرآن، ايمان و عمل صالح، كنترل خشم، شكر، ذكر، عفو و گذشت، صله رحم و امانتدارى. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش