۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
کتاب، به زبان فارسی و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است. | کتاب، به زبان فارسی و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است. | ||
آنچه باعث | آنچه باعث اهمیت کتاب شده، قلم ساده و روان آيتالله دستغيب و اهل عمل بودن ايشان است كه باعث تأثير در روح و جان آدمى مىگردد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است. | در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است. | ||
جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. آيتالله دستغيب، معتقد مىباشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، | جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. آيتالله دستغيب، معتقد مىباشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمىباشد. | ||
ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | ||
ايشان بر این باور است كه برای تهذيب نفس، نخست بايد به يقين دانست كه انسان، غير این بدن است و تا وقتى كه انسان | ايشان بر این باور است كه برای تهذيب نفس، نخست بايد به يقين دانست كه انسان، غير این بدن است و تا وقتى كه انسان نفهمیده كه نفس ناطقهاى دارد و آن نيز از عالم مجردات است، چگونه مىتواند در صدد شناختن عيوب و سپس مداواى آنها برآيد و لذا در ادامه این جلسه، به بيانى ساده، دلايلى برای تجرد نفس عنوان نموده است از جمله: | ||
#پاسخ به این سؤال كه چرا بدن مرده، احساس ندارد. | #پاسخ به این سؤال كه چرا بدن مرده، احساس ندارد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيتالله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيتالله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | ||
در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام | در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيتالله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | ||
ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ||
در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف | در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف میلى مشاهده مىنمايد، پيدا مىشود. | ||
در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيتالله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيتالله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | ||
آيتالله دستغيب در جلسه نهم، به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، | آيتالله دستغيب در جلسه نهم، به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمین مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هریک از این دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هریک از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | ||
در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است. | در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است. |
ویرایش