۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
برای آشنايى با روش و محتواى این اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | برای آشنايى با روش و محتواى این اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | ||
# شريعت: عبارت است از امر به التزام عبوديت. شطح: عبارت است از كلمهاى كه در آن بوى منيت و ادعا وجود دارد و این موضوع گاه از محققان صادر مىشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | # شريعت: عبارت است از امر به التزام عبوديت. شطح: عبارت است از كلمهاى كه در آن بوى منيت و ادعا وجود دارد و این موضوع گاه از محققان صادر مىشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | ||
# ادب: گاه منظور از این كلمه، مراعات ادب شريعت است، گاهى ادب خدمت و گاه ادب حقّ؛ اما ادب شريعت، پايبندى به هر چيزى است كه ترسيم كرده است. ادب خدمت، فانى شدن از رؤيت آن خدمت است بااينكه در انجام آن | # ادب: گاه منظور از این كلمه، مراعات ادب شريعت است، گاهى ادب خدمت و گاه ادب حقّ؛ اما ادب شريعت، پايبندى به هر چيزى است كه ترسيم كرده است. ادب خدمت، فانى شدن از رؤيت آن خدمت است بااينكه در انجام آن نهایت تلاش را مبذول دارد و ادب حقّ، آن است كه بشناسى آنچه را برای تو است؛ وگرنه از اهل بساط دور مىشوى.<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> | ||
# الملامتية: هم الذين لم يظهر على ظواهرهم مما في بطونهم أثر، ألبتة.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>؛ يعنى «ملامتيه: آنان كسانى هستند كه از آنچه در باطن آنها است، البته هيچ اثرى بر ظاهرشان آشكار نشده است». | # الملامتية: هم الذين لم يظهر على ظواهرهم مما في بطونهم أثر، ألبتة.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>؛ يعنى «ملامتيه: آنان كسانى هستند كه از آنچه در باطن آنها است، البته هيچ اثرى بر ظاهرشان آشكار نشده است». | ||
# المحادثة: خطاب الحق للعارفين من عالم الأسرار و الغيوب.<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>؛ يعنى «محادثه و گفتگو عبارت است از خطاب كردن حقّ (خدا) عارفان را از عالم اسرار و غيب». | # المحادثة: خطاب الحق للعارفين من عالم الأسرار و الغيوب.<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>؛ يعنى «محادثه و گفتگو عبارت است از خطاب كردن حقّ (خدا) عارفان را از عالم اسرار و غيب». | ||
# مكر: حاصل شدن پياپى نعمتها است با انجام مخالفت و گناه و باقى گذاردن این حال با وجود سوء ادب و آشكار كردن نشانهها و كرامات بدون هيچ امر و دستورى و بدون حدّ و اندازه.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>منظور نویسنده همان سنت استدراج است كه در قرآن كريم مطرح شده است. | # مكر: حاصل شدن پياپى نعمتها است با انجام مخالفت و گناه و باقى گذاردن این حال با وجود سوء ادب و آشكار كردن نشانهها و كرامات بدون هيچ امر و دستورى و بدون حدّ و اندازه.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>منظور نویسنده همان سنت استدراج است كه در قرآن كريم مطرح شده است. | ||
# حجاب: هر چيزى است كه مطلوب تو را از چشمت دور سازد.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>دانستنى است از آنجا كه عارف، هدف و مقصود | # حجاب: هر چيزى است كه مطلوب تو را از چشمت دور سازد.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>دانستنى است از آنجا كه عارف، هدف و مقصود نهایى را عبارت از خداى متعال مىداند پس منظور این است: هرچه خداى كريم را از چشم تو دور كند، حجاب است. | ||
مطالب ملحقات، بسيار مختصر است و توضيحات مؤلف كافى نيست و به اشارهاى بسنده شده است. نویسنده از جمله چنين نوشته است: العبادات: للمعاوضات؛ يعنى عبادتها برای عوضهاست.<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>مصحح در اينجا افزوده است: چون عابد منتظر اجر است.<ref>ر.ک: همان، ص30، پاورقى 2</ref>المحبة: للقربات؛ يعنى محبت برای تقرب به خدا است.<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>مصحح در اينجا افزوده است: چون او (مُحبّ)، خدا را مىطلبد و بس.<ref>ر.ک: همان، ص30، پاورقى 3</ref>طريقت ما این است: محبت، نه عمل و فناء، نه بقاء.<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>مصحح در اينجا چنين تعليقهاى افزوده است: معناى این مطلب این نيست كه او دعوت به عمل نكردن مىكند، بلكه فقط مىگوید: اصل در نزد ما محبت است و كسى كه محبت دارد پيرو كسى است كه دوستش دارد و كارگر بدون محبت، مثل اجير سوء است.<ref>ر.ک: همان، ص31، پاورقى 1</ref> | مطالب ملحقات، بسيار مختصر است و توضيحات مؤلف كافى نيست و به اشارهاى بسنده شده است. نویسنده از جمله چنين نوشته است: العبادات: للمعاوضات؛ يعنى عبادتها برای عوضهاست.<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>مصحح در اينجا افزوده است: چون عابد منتظر اجر است.<ref>ر.ک: همان، ص30، پاورقى 2</ref>المحبة: للقربات؛ يعنى محبت برای تقرب به خدا است.<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>مصحح در اينجا افزوده است: چون او (مُحبّ)، خدا را مىطلبد و بس.<ref>ر.ک: همان، ص30، پاورقى 3</ref>طريقت ما این است: محبت، نه عمل و فناء، نه بقاء.<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>مصحح در اينجا چنين تعليقهاى افزوده است: معناى این مطلب این نيست كه او دعوت به عمل نكردن مىكند، بلكه فقط مىگوید: اصل در نزد ما محبت است و كسى كه محبت دارد پيرو كسى است كه دوستش دارد و كارگر بدون محبت، مثل اجير سوء است.<ref>ر.ک: همان، ص31، پاورقى 1</ref> | ||
ویرایش