پرش به محتوا

آگاهی و مسؤولیت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۴۷: خط ۴۷:
در رواياتى كه در این بخش آمده، سخت‌ترين كيفرها، از آن دانشمندان بى‌مسئوليت دانسته شده است. در روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمده است: «سخت‌ترين شكنجه‌هاى دوزخ، برای دانشمندى است كه از دانش خود بهره نگيرد.» در روايتى ديگر از پيامبر(ص) آمده است كه بوى گند دانشمندى كه به دانش خود عمل نمى‌كند، اهل دوزخ را آزار مى‌دهد و پشيمان‌ترين و پرحسرت‌ترين اهل جهنم، دانشمندى است كه بنده‌اى را به سوى خدا بخواند و او این دعوت را بپذيرد و از خدا اطاعت كند و در نتيجه، خدا او را وارد بهشت سازد، ولى آن دانشمند را بر اثر عمل نكردن به مسئوليت خود، وارد جهنم گرداند.
در رواياتى كه در این بخش آمده، سخت‌ترين كيفرها، از آن دانشمندان بى‌مسئوليت دانسته شده است. در روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمده است: «سخت‌ترين شكنجه‌هاى دوزخ، برای دانشمندى است كه از دانش خود بهره نگيرد.» در روايتى ديگر از پيامبر(ص) آمده است كه بوى گند دانشمندى كه به دانش خود عمل نمى‌كند، اهل دوزخ را آزار مى‌دهد و پشيمان‌ترين و پرحسرت‌ترين اهل جهنم، دانشمندى است كه بنده‌اى را به سوى خدا بخواند و او این دعوت را بپذيرد و از خدا اطاعت كند و در نتيجه، خدا او را وارد بهشت سازد، ولى آن دانشمند را بر اثر عمل نكردن به مسئوليت خود، وارد جهنم گرداند.


در بخش سوم کتاب، دو پيام آموزنده مطرح شده است. پيام اول، مربوط به «محمد بن مسلم زهرى» است. او از علماى برجسته و از صاحبان فتوا در زمان امام چهارم(ع) است كه دستگاه خلافت بنى امیه، حدود پنجاه سال، در اجراى سياست‌هاى خود، از وجود او استفاده مى‌كرد. [[امام سجاد(ع)]] نامه بسيار جالب و آموزنده‌اى برای این عالم مزدور و خود فروخته دارد كه در این بخش از کتاب، به قسمت‌هاى از آن اشاره شده است. فرازهايى از این دعا، بدين شرح مى‌باشند:
در بخش سوم کتاب، دو پيام آموزنده مطرح شده است. پيام اول، مربوط به «محمد بن مسلم زهرى» است. او از علماى برجسته و از صاحبان فتوا در زمان امام چهارم(ع) است كه دستگاه خلافت بنى امیه، حدود پنجاه سال، در اجراى سياست‌هاى خود، از وجود او استفاده مى‌كرد. [[امام سجاد(ع)]] نامه بسيار جالب و آموزنده‌اى برای این عالم مزدور و خود فروخته دارد كه در این بخش از کتاب، به قسمت‌هاى از آن اشاره شده است. فرازهایى از این دعا، بدين شرح مى‌باشند:


«... تو در شرايطى قرار گرفته‌اى كه هر كس تو را با آن وضع بشناسد، سزاوار است بر بدبختى تو ترحم كند. نعمت‌هاى خداوند، تو را از هر سو فرا گرفته‌اند، زيرا كه [خداوند] جسم تو را سالم و عمرت را طولانى نموده است و تو را با کتاب خویش، آشنا ساخته و با دادن بينش دينى و شناخت سنت پيامبرش، مسئوليت‌هاى فردى و اجتماعى را برایت روشن نموده است و راه عذر و بهانه‌جویى را بر تو بسته است. فكر كن فرداى قيامت خود را چگونه مى‌بينى...»
«... تو در شرايطى قرار گرفته‌اى كه هر كس تو را با آن وضع بشناسد، سزاوار است بر بدبختى تو ترحم كند. نعمت‌هاى خداوند، تو را از هر سو فرا گرفته‌اند، زيرا كه [خداوند] جسم تو را سالم و عمرت را طولانى نموده است و تو را با کتاب خویش، آشنا ساخته و با دادن بينش دينى و شناخت سنت پيامبرش، مسئوليت‌هاى فردى و اجتماعى را برایت روشن نموده است و راه عذر و بهانه‌جویى را بر تو بسته است. فكر كن فرداى قيامت خود را چگونه مى‌بينى...»


پيام دوم، سخنان گهربار امام حسین(ع) در یک سخنرانى آتشين در برابر گروهى از آگاهان و دانشمندان بى‌مسئوليت زمان خویش است كه ابتدا، سرزنش‌هايى كه خداوند از دانشمندان فاسد پيش از اسلام نموده را نقل مى‌كنند و پس از آن، اهمیت امر به معروف و نهى از منكر و نقاط ضعف زندگى آگاهان بى‌مسئوليت مسلمان را بيان نموده و راز انحطاط جامعه اسلامى و راه اصلاح آن را، توضيح مى‌دهند.
پيام دوم، سخنان گهربار امام حسین(ع) در یک سخنرانى آتشين در برابر گروهى از آگاهان و دانشمندان بى‌مسئوليت زمان خویش است كه ابتدا، سرزنش‌هایى كه خداوند از دانشمندان فاسد پيش از اسلام نموده را نقل مى‌كنند و پس از آن، اهمیت امر به معروف و نهى از منكر و نقاط ضعف زندگى آگاهان بى‌مسئوليت مسلمان را بيان نموده و راز انحطاط جامعه اسلامى و راه اصلاح آن را، توضيح مى‌دهند.


در بخش چهارم و پنجم، مسئوليت آگاهان بيان شده است. نویسنده، خودسازى را اولين مسئوليت مردم مسلمان، خصوصاً دانشمندان شمرده است زيرا معتقد است این امر، زيربنا و اساس تمام مسئوليت‌هاى ديگرى است كه اسلام از یک مسلمان راستين خواسته تنها افراد خود ساخته‌اند كه مى‌توانند خدمتگذاران جامعه و سازنده ديگران باشند.
در بخش چهارم و پنجم، مسئوليت آگاهان بيان شده است. نویسنده، خودسازى را اولين مسئوليت مردم مسلمان، خصوصاً دانشمندان شمرده است زيرا معتقد است این امر، زيربنا و اساس تمام مسئوليت‌هاى ديگرى است كه اسلام از یک مسلمان راستين خواسته تنها افراد خود ساخته‌اند كه مى‌توانند خدمتگذاران جامعه و سازنده ديگران باشند.
خط ۵۹: خط ۵۹:
به باور وى، تمام فعالیت‌های حيات انسان، وابسته به ملكات و خصوصيات روانى و عادت‌هاى اوست و كردار انسان، آيينه و جلوه‌گاه صفات روحى او مى‌باشد و بر این اساس، با معالجه بيمارى‌هاى روانى، صفات زشت و عادت‌هاى ناپسند، كردار آدمى به طور كلى اصلاح مى‌گردد.
به باور وى، تمام فعالیت‌های حيات انسان، وابسته به ملكات و خصوصيات روانى و عادت‌هاى اوست و كردار انسان، آيينه و جلوه‌گاه صفات روحى او مى‌باشد و بر این اساس، با معالجه بيمارى‌هاى روانى، صفات زشت و عادت‌هاى ناپسند، كردار آدمى به طور كلى اصلاح مى‌گردد.


وى یکى از نقص‌هايى كه جهان معاصر گرفتار آن مى‌باشد را این امر مى‌داند كه مسئولين مى‌خواند بدون توجه به ريشه جرايم و جنايات، با وضع قوانين كيفرى و بالا بردن سطح كيفرها، با مفاسد فردى مبارزه كنند؛ در حالى كه لازم است ريشه جنايت را در ابعاد مختلف پيدا كرد و آن را قطع نمود زيرا به نظر وى، بدون توجه به ريشه مفاسد، نتيجه قوانين كيفرى، بسيار محدود و ناقص است.
وى یکى از نقص‌هایى كه جهان معاصر گرفتار آن مى‌باشد را این امر مى‌داند كه مسئولين مى‌خواند بدون توجه به ريشه جرايم و جنايات، با وضع قوانين كيفرى و بالا بردن سطح كيفرها، با مفاسد فردى مبارزه كنند؛ در حالى كه لازم است ريشه جنايت را در ابعاد مختلف پيدا كرد و آن را قطع نمود زيرا به نظر وى، بدون توجه به ريشه مفاسد، نتيجه قوانين كيفرى، بسيار محدود و ناقص است.


وى برای خودسازى، دو راه زير را پيشنهاد و آن‌ها را توضيح داده است:
وى برای خودسازى، دو راه زير را پيشنهاد و آن‌ها را توضيح داده است:


1- معالجه تك تك صفات ناپسند: بدين صورت كه هر خوى ناپسند را با ضد آن معالجه كرد؛ مثلاً كسى كه مبتلا به بيمارى حسد است و این خوى زشت، او را وادار مى‌كند تا موجبات سلب آسايش ديگران را فراهم كند، لازم است مدتى خود را به كارهايى كه موجب آسايش كسى مى‌شود كه به او حسادت مى‌ورزيد، عادت دهد. نویسنده بر این روش، دو انتقاد وارد كرده است:
1- معالجه تك تك صفات ناپسند: بدين صورت كه هر خوى ناپسند را با ضد آن معالجه كرد؛ مثلاً كسى كه مبتلا به بيمارى حسد است و این خوى زشت، او را وادار مى‌كند تا موجبات سلب آسايش ديگران را فراهم كند، لازم است مدتى خود را به كارهایى كه موجب آسايش كسى مى‌شود كه به او حسادت مى‌ورزيد، عادت دهد. نویسنده بر این روش، دو انتقاد وارد كرده است:


الف- برای توده مردم قابل عمل و پياده كردن نيست.
الف- برای توده مردم قابل عمل و پياده كردن نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش