۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
'''اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهابالدين ابوعمر احمد بن محمد''' (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امير هشام بن عبدالرحمان، دومين امير سلسله امویان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مىخواندند. | '''اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهابالدين ابوعمر احمد بن محمد''' (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امير هشام بن عبدالرحمان، دومين امير سلسله امویان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مىخواندند. | ||
وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همانجا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد این برادر دانشمند آموخته باشد. در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمدهاى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مىشد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر | وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همانجا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد این برادر دانشمند آموخته باشد. در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمدهاى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مىشد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر کتابهایى بود كه اينان از مشرق آورده بودند. سفر به بلاد مشرق به ویژه مصر و بغداد برای تحصيل علم و جمعآورى حديث، در ميان دانشپژوهان جوان سخت رايج بود و انتساب به فرهنگ مشرق امتياز بزرگى به حساب مىآمد. | ||
ابن عبدربه، به رغم همه كششى كه مشرق زمين برای دانشطلبان اندلسى داشت، از اندلس پاى بيرون ننهاد. اما از محضر استادان بزرگى چون بقى بن مخلد، محمد بن عبدالسلام خُشَنى و محمد بن وضّاح كه از انتقالدهندگان فرهنگ و ادب مشرق به اندلس بودند، بسيار سود جست و به يارى هوش و حافظه نيرومند خویش توانست به زودى در محافل علمى قرطبه در صف فقيهان و محدثان نشيند، اما او به شعر و شاعرى گرايش بيشترى داشت و پيوسته به مطالعه كتب ادب و حفظ شعر مىپرداخت. بىشك، رواج فوق العاده شعر و موسيقى در اندلس به ویژه در قرطبه، در این ميل بىتأثير نبوده است. | ابن عبدربه، به رغم همه كششى كه مشرق زمين برای دانشطلبان اندلسى داشت، از اندلس پاى بيرون ننهاد. اما از محضر استادان بزرگى چون بقى بن مخلد، محمد بن عبدالسلام خُشَنى و محمد بن وضّاح كه از انتقالدهندگان فرهنگ و ادب مشرق به اندلس بودند، بسيار سود جست و به يارى هوش و حافظه نيرومند خویش توانست به زودى در محافل علمى قرطبه در صف فقيهان و محدثان نشيند، اما او به شعر و شاعرى گرايش بيشترى داشت و پيوسته به مطالعه كتب ادب و حفظ شعر مىپرداخت. بىشك، رواج فوق العاده شعر و موسيقى در اندلس به ویژه در قرطبه، در این ميل بىتأثير نبوده است. | ||
بيشتر شعر ابن عبدربه از نوع غزل است. همين چيرهدستى در غزلسرايى بود كه متنبّى را در حجاز بر آن داشت تا وى را «مليح الاندلس» بخواند. غزل ابن عبدربه ساده و آهنگين و دور از تكلف است. بى پيرايهترين غزليات او | بيشتر شعر ابن عبدربه از نوع غزل است. همين چيرهدستى در غزلسرايى بود كه متنبّى را در حجاز بر آن داشت تا وى را «مليح الاندلس» بخواند. غزل ابن عبدربه ساده و آهنگين و دور از تكلف است. بى پيرايهترين غزليات او همانهایى است كه «ممحّصات» را در برابر آنها سروده است. | ||
وى ظاهراً در كنار زندگى پرتشريفات و پرهياهوى دربارى، به خانه و خانواده و به خصوص به مطالعه و تأليف مستمر نيز عشق مىورزيد. طرح کتاب دائرة المعارف گونه العقد الفريد كه بخش اعظم زندگى او را فراگرفت، دليل بر این مدعاست. وى از سفر نيز پرهيز داشت و تنها سفرش به بيرون قرطبه آن بود كه پس از استقرار ابراهيم بن حجاج در اشبيليه، به اتفاق چند تن ديگر از شاعران دربار به درالاماره او رفت و قصايد متعددى در مدح او گفت و صله و جايزه درخور گرفت. | وى ظاهراً در كنار زندگى پرتشريفات و پرهياهوى دربارى، به خانه و خانواده و به خصوص به مطالعه و تأليف مستمر نيز عشق مىورزيد. طرح کتاب دائرة المعارف گونه العقد الفريد كه بخش اعظم زندگى او را فراگرفت، دليل بر این مدعاست. وى از سفر نيز پرهيز داشت و تنها سفرش به بيرون قرطبه آن بود كه پس از استقرار ابراهيم بن حجاج در اشبيليه، به اتفاق چند تن ديگر از شاعران دربار به درالاماره او رفت و قصايد متعددى در مدح او گفت و صله و جايزه درخور گرفت. |
ویرایش