۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== راهیابی به دستگاه سلطان == | == راهیابی به دستگاه سلطان == | ||
ابن طقطقى در آداب السلطانيه علت راهيابى او به دستگاه سلطان و خليفه را اينگونه شرح مىدهد: «صاحب موصل كه گمان مىكنم نور الدين بوده به مجد الدين برادر ابن اثير گفت: شخصى | ابن طقطقى در آداب السلطانيه علت راهيابى او به دستگاه سلطان و خليفه را اينگونه شرح مىدهد: «صاحب موصل كه گمان مىكنم نور الدين بوده به مجد الدين برادر ابن اثير گفت: شخصى امین و متدين برایم پيدا كن كه راز نگهدار باشد و پيام شفاهى مرا به خليفه برساند. مجد الدين، برادرش عز الدين را معرفى كرد. سلطان او را خواست و پيغامهایى را به او داد و به او گفت هم اكنون عازم شو. ابن اثير نزد برادر آمد تا با او وداع كند. مجد از او پرسيد سلطان دربارۀ چه با تو سخن گفت؟ | ||
عز الدين گفت اى برادر؛تو لحظاتى پيش دربارۀ دين و امانت و راز دارى من پيش سلطان گواهى دادهاى و درست نيست تو را تكذيب نمايم. پس مجد الدين گريست و برادرش را دعا كرد. این حادثه اخلاق ابن اثير را برای ما روشن مىسازد. | عز الدين گفت اى برادر؛تو لحظاتى پيش دربارۀ دين و امانت و راز دارى من پيش سلطان گواهى دادهاى و درست نيست تو را تكذيب نمايم. پس مجد الدين گريست و برادرش را دعا كرد. این حادثه اخلاق ابن اثير را برای ما روشن مىسازد. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
مؤلف الكامل به دار الاماره زياد رفت و آمد داشت و برای نور الدين، حديث و تاريخ مىگفت. بخصوص در شبهاى ماه رمضان كه مجلس دربار به شب نشينى و فكاهت و داستان گویى و رقص و آوازه خوانى مىگذشت! | مؤلف الكامل به دار الاماره زياد رفت و آمد داشت و برای نور الدين، حديث و تاريخ مىگفت. بخصوص در شبهاى ماه رمضان كه مجلس دربار به شب نشينى و فكاهت و داستان گویى و رقص و آوازه خوانى مىگذشت! | ||
ابن اثير مدتى را نيز در حلب و دمشق و قدس گذرانيد و نزد بزرگان آنجا | ابن اثير مدتى را نيز در حلب و دمشق و قدس گذرانيد و نزد بزرگان آنجا میهمان بود. | ||
در حلب همراه پدر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مجالس علمى داشت و ياقوت به او وصيت كرد نوشتههایش را به بغداد ببرد و به محل وقف مخصوص بسپارد. قفطى در انباه الرواة ذيل ترجمۀ ياقوت مىنویسد: ابن اثير در آن نوشتهها تصرف كرد و آنها را به محل تعيين شده نرساند بلكه نزد گروهى پخش كرد تا از آن بهره برند! اگر این گفتۀ قفطى درست باشد اتهام صريحى بر تدّين و امانتدارى ابن اثير خواهد بود. | در حلب همراه پدر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مجالس علمى داشت و ياقوت به او وصيت كرد نوشتههایش را به بغداد ببرد و به محل وقف مخصوص بسپارد. قفطى در انباه الرواة ذيل ترجمۀ ياقوت مىنویسد: ابن اثير در آن نوشتهها تصرف كرد و آنها را به محل تعيين شده نرساند بلكه نزد گروهى پخش كرد تا از آن بهره برند! اگر این گفتۀ قفطى درست باشد اتهام صريحى بر تدّين و امانتدارى ابن اثير خواهد بود. |
ویرایش