پرش به محتوا

أصول المعارف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۱۲: خط ۱۲:
فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی
| ناشر =  
| ناشر =  
دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم، مرکز انتشارات
دفتر تبليغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات
| مکان نشر =قم - ایران
| مکان نشر =قم - ایران
| سال نشر = 1375 ش  
| سال نشر = 1375 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1340AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01340AUTOMATIONCODE
| چاپ =3
| چاپ =3
| شابک =964-424-115-0
| شابک =964-424-115-0
خط ۲۹: خط ۲۹:


==ساختار==
==ساختار==
اين رساله مشتمل است بر مباحث تحقيقى و عالمانه‌اى در وجود و عدم، و معرفت ذات بارى تعالى، و صفات اسماء الهى، علم و جهل، ماهيات و تعيّنات آن، علت و معلول و معرفت غايات، و بيان آنكه خداوند غايت جميع اشياء است، و فاعل تام در دار وجود اوست، حركات و تجدد طبيعت، و حدوث عالم از طريق حركت جوهر، بيان حركت و زمان و معناى ازل و ابد، و تنزّه خداوند از حدوث و حركت، سماوات و ارض و برزخ و بين این دو، معرفت نفوس و عقول و ملائكه و شياطين، و بيان معانى خير و شر و لذت و الم، و معرفت ثواب و عقاب و نار، و بيان انقطاع عذاب از اهل نار، اقسام جنت و نار و بيان اصول نشأت و حقايق موجودات و ارواح، تفصيل وجوه فرق بين دنيا و آخرت و نحوه وجود جسمانى.
اين رساله مشتمل است بر مباحث تحقيقى و عالمانه‌اى در وجود و عدم، و معرفت ذات بارى تعالى، و صفات اسماء الهى، علم و جهل، ماهيات و تعيّنات آن، علت و معلول و معرفت غايات، و بيان آنكه خداوند غايت جمیع اشياء است، و فاعل تام در دار وجود اوست، حركات و تجدد طبيعت، و حدوث عالم از طريق حركت جوهر، بيان حركت و زمان و معناى ازل و ابد، و تنزّه خداوند از حدوث و حركت، سماوات و ارض و برزخ و بين این دو، معرفت نفوس و عقول و ملائكه و شياطين، و بيان معانى خير و شر و لذت و الم، و معرفت ثواب و عقاب و نار، و بيان انقطاع عذاب از اهل نار، اقسام جنت و نار و بيان اصول نشأت و حقايق موجودات و ارواح، تفصيل وجوه فرق بين دنيا و آخرت و نحوه وجود جسمانى.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۴: خط ۴۴:
سبب ديگر تأليف این اثر آنست كه مؤلف علامه، خواسته است، بين طريقه حكمت و معرفت حاصل از طريق برهان و فلسفه معهود بين حكماى اوايل و اساطين فن از اعاظم حكماى يونان و بين معارف وارد از طريق شريعت محمدى و انوار فيض از طريق ائمه شيعه جمع نمايد و اثبات كند كه بين اسرار نازل از حق اول به وساطت انبياء و اولياء و حكمت فائض بر نفوس مستعدين از حكماى الهى تهافت و تناقض وجود ندارد.
سبب ديگر تأليف این اثر آنست كه مؤلف علامه، خواسته است، بين طريقه حكمت و معرفت حاصل از طريق برهان و فلسفه معهود بين حكماى اوايل و اساطين فن از اعاظم حكماى يونان و بين معارف وارد از طريق شريعت محمدى و انوار فيض از طريق ائمه شيعه جمع نمايد و اثبات كند كه بين اسرار نازل از حق اول به وساطت انبياء و اولياء و حكمت فائض بر نفوس مستعدين از حكماى الهى تهافت و تناقض وجود ندارد.


فيض مثل استاد خود معتقد است كه سهم حكماى مشاء و اشراق در كثيرى از مباحث عاليه، به خصوص مباحث مربوط به نشئآت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در مسائل مربوط به خودشناسى و علم آغاز و انجام وجود انسانى و جهات مربوط به عوالم روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زياد و با اهميت نيست، بر خلاف عرفاى از علماى امت مرحومه كه در بسيارى از مباحث عاليه مربوط به عوالم بعد از موت و جهات مختص نفس انسانى بواسطه حسن متابعت از مقام وحى و تنزيل، ميدان، ميدان آن‌هاست.
فيض مثل استاد خود معتقد است كه سهم حكماى مشاء و اشراق در كثيرى از مباحث عاليه، به خصوص مباحث مربوط به نشئآت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در مسائل مربوط به خودشناسى و علم آغاز و انجام وجود انسانى و جهات مربوط به عوالم روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زياد و با اهمیت نيست، بر خلاف عرفاى از علماى امت مرحومه كه در بسيارى از مباحث عاليه مربوط به عوالم بعد از موت و جهات مختص نفس انسانى بواسطه حسن متابعت از مقام وحى و تنزيل، میدان، میدان آن‌هاست.


باب اول اصول المعارف مشتمل است، بر بحث وجود و معرفت هستى و شناسايى حقيقت وجود، و حقيقت وجود و مقام صرافت هستى همان مقام و مرتبه ذات است، به اصطلاح اهل عرفان.
باب اول اصول المعارف مشتمل است، بر بحث وجود و معرفت هستى و شناسايى حقيقت وجود، و حقيقت وجود و مقام صرافت هستى همان مقام و مرتبه ذات است، به اصطلاح اهل عرفان.
خط ۵۲: خط ۵۲:
اصل اول از باب ثانى مشتمل است، بر تعريف معناى علم و جهل و تقرير این اصل كه علم همان حصول صورت شئ است، از برای عالم و ظهور شئ (معلوم) نزد عالم يا از برای عالم به نحو تجرد و عدم ملابست با ماده و جهات مانع از علم و حضور و كشف و انكشاف است. بنابراین جهل مقابل علم است و دو شئ متقابل اجتماع نكنند، لذا برگشت علم و جهل به نحوى از وجود و عدم است.
اصل اول از باب ثانى مشتمل است، بر تعريف معناى علم و جهل و تقرير این اصل كه علم همان حصول صورت شئ است، از برای عالم و ظهور شئ (معلوم) نزد عالم يا از برای عالم به نحو تجرد و عدم ملابست با ماده و جهات مانع از علم و حضور و كشف و انكشاف است. بنابراین جهل مقابل علم است و دو شئ متقابل اجتماع نكنند، لذا برگشت علم و جهل به نحوى از وجود و عدم است.


مؤلف در این مبحث اقسام علم را بيان و تحقيق نموده است و بعد از بيان وجه فرق بين علم به ذات و علم به غير و نيز فرق بين حضور ذات معلوم از برای عالم يا صورت و نقش مرتسم آن در مقام بيان علم نفوس انسانى به حقايق خارج از ذات خود، طريقه استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را انتخاب نموده است كه همان اتحاد نفس عاقل با عقل فعال يا رب النوع انواع مادى باشد. و نيز بيان نموده كه لازم است، نفس مسافر الى العقل الفعال در اول مرحله وجود قوه و هيولاى صور عقليه باشد تا به تواند بحسب نفس ذات و جوهر وجود به حركت ذاتيه به عقل فعال پيوندد، چه آنكه عقل مجرد صورت تماميه و علت غائيه نفس انسانى است و هر معلولى بايد به اصل وجود متصل شود. كنايه آنكه نفس اگر جوهر مجرد بالفعل و امر محصل تام الوجود (در مقام ابتداى وجود) باشد و نسبت به صور عقليه، و خزينه عقول مفصله لابشرط و مبهم و غير متحصل نباشد، متحد با عقل نشود.
مؤلف در این مبحث اقسام علم را بيان و تحقيق نموده است و بعد از بيان وجه فرق بين علم به ذات و علم به غير و نيز فرق بين حضور ذات معلوم از برای عالم يا صورت و نقش مرتسم آن در مقام بيان علم نفوس انسانى به حقايق خارج از ذات خود، طريقه استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را انتخاب نموده است كه همان اتحاد نفس عاقل با عقل فعال يا رب النوع انواع مادى باشد. و نيز بيان نموده كه لازم است، نفس مسافر الى العقل الفعال در اول مرحله وجود قوه و هيولاى صور عقليه باشد تا به تواند بحسب نفس ذات و جوهر وجود به حركت ذاتيه به عقل فعال پيوندد، چه آنكه عقل مجرد صورت تمامیه و علت غائيه نفس انسانى است و هر معلولى بايد به اصل وجود متصل شود. كنايه آنكه نفس اگر جوهر مجرد بالفعل و امر محصل تام الوجود (در مقام ابتداى وجود) باشد و نسبت به صور عقليه، و خزينه عقول مفصله لابشرط و مبهم و غير متحصل نباشد، متحد با عقل نشود.


باب سوم در غنا و فقر است؛ این باب بنا بر فرموده مؤلف در معرفت اسماء الهيه است.
باب سوم در غنا و فقر است؛ این باب بنا بر فرموده مؤلف در معرفت اسماء الهيه است.
خط ۶۲: خط ۶۲:
باب پنجم در سبب و مسبب و معرفت غايات است.
باب پنجم در سبب و مسبب و معرفت غايات است.


[[علامه فیض کاشانی، محمدجعفر|علامه فيض]] در این باب عالى‌ترين مباحث علت و معلول را با الفاظى فصيح و ساده و از باب عميق بودن این مباحث با كلماتى سهل ممتنع، به رشته تحرير آورده است.
[[علامه فیض کاشانی، محمدجعفر|علامه فيض]] در این باب عالى‌ترين مباحث علت و معلول را با الفاظى فصيح و ساده و از باب عمیق بودن این مباحث با كلماتى سهل ممتنع، به رشته تحرير آورده است.


سبب در اصطلاح ايشان همان علت است كه شئ؛ يعنى معلول ممكن (يعنى مسبب و معلول) به وجود آن از امكان به وجوب مى‌رسد و عدم آن با فرض علت ممتنع و شئ با فرض عدم آن ممتنع مى‌گردد و معلوم است كه مراد از امتناع، امتناع بالغير است و در مقام عليت و مبدء بودن از برای وجوب، علت اگر داراى اجزاء است، همه اجزاء آن بايد موجود شود تا شئ واجب گردد و اگر جزيى از اجزاء موجود نباشد، عدم معلول حتمى و امتناع آن مسلم است.
سبب در اصطلاح ايشان همان علت است كه شئ؛ يعنى معلول ممكن (يعنى مسبب و معلول) به وجود آن از امكان به وجوب مى‌رسد و عدم آن با فرض علت ممتنع و شئ با فرض عدم آن ممتنع مى‌گردد و معلوم است كه مراد از امتناع، امتناع بالغير است و در مقام عليت و مبدء بودن از برای وجوب، علت اگر داراى اجزاء است، همه اجزاء آن بايد موجود شود تا شئ واجب گردد و اگر جزيى از اجزاء موجود نباشد، عدم معلول حتمى و امتناع آن مسلم است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش