۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
«حيات و زندگى مردم، بر گرد سه محور مىگردد: اول، محور ايمان به خدا و آنچه به آن مربوط است، از قبيل قضيه عبادت، اخلاق و التزام به احكام؛ دوم، محور قضيهاى معين كه به ارزشى از ارزشها يا مصلحتى از مصالح عمومى مربوط است؛ سوم، محور ذات و آنچه مربوط به آن است، از قبيل شهوات، لذتها و مصالح. | «حيات و زندگى مردم، بر گرد سه محور مىگردد: اول، محور ايمان به خدا و آنچه به آن مربوط است، از قبيل قضيه عبادت، اخلاق و التزام به احكام؛ دوم، محور قضيهاى معين كه به ارزشى از ارزشها يا مصلحتى از مصالح عمومى مربوط است؛ سوم، محور ذات و آنچه مربوط به آن است، از قبيل شهوات، لذتها و مصالح. | ||
حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مىچرخد... و گروه اندكى، قضيهاى معين مثل آزاد كردن | حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مىچرخد... و گروه اندكى، قضيهاى معين مثل آزاد كردن سرزمینهایشان يا محقق نمودن عدالت در آنها يا... را برمىتابند و به خاطر آن مىجنگند و گروه اندكترى، مؤمنان هستند كه حياتشان بر محور ايمان به خدا مىگردد...». | ||
برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در این قسمت ذكر مىكند و در مورد آنها جملات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شاهد مىآورد، عبارت است از: يقين، زهد، تواضع، مبادره، وفا، تضحيه (خود را آماده جانبازى كردن)، عطاء، شجاعت، برآوردن نيازهاى مردم، ايثار، حلم، كار با زور بازوى خویش، توازن بين دنيا و آخرت و دعابه (شوخى و مزاح كردن) | برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در این قسمت ذكر مىكند و در مورد آنها جملات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شاهد مىآورد، عبارت است از: يقين، زهد، تواضع، مبادره، وفا، تضحيه (خود را آماده جانبازى كردن)، عطاء، شجاعت، برآوردن نيازهاى مردم، ايثار، حلم، كار با زور بازوى خویش، توازن بين دنيا و آخرت و دعابه (شوخى و مزاح كردن) | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مىگوید و در آغاز چنين مىنویسد: | مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مىگوید و در آغاز چنين مىنویسد: | ||
«گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نيامیخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآمیخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در این صورت مىبايست معارضه، فراگير و بىحد و مرز باشد، مگر حد و | «گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نيامیخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآمیخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در این صورت مىبايست معارضه، فراگير و بىحد و مرز باشد، مگر حد و مرزهایى كه به ارزشهاى انسانى مربوط مىشود. دومى، مانند اينكه مردم، خود، حكومتى را انتخاب كنند، ولى آن حكومت از ستم عارى نباشد و حق را به شكل كامل اجرا نكند... در این صورت بايد معارضه، محدود به حدود اخلاقى و موازين شرعى ویژه خود باشد». | ||
در ادامه، مؤلف، این مطلب را با توجه به زندگى اجتماعى و سياسى و فردى امیرالمؤمنين و جايگاه وى، شرح و توضيح مىدهد و در این زمینه، قضاياى مختلفى را كه در زمان آن حضرت رخ داده و نحوه برخورد او را با مشكلات داخلى و خارجى بيان مىكند. | در ادامه، مؤلف، این مطلب را با توجه به زندگى اجتماعى و سياسى و فردى امیرالمؤمنين و جايگاه وى، شرح و توضيح مىدهد و در این زمینه، قضاياى مختلفى را كه در زمان آن حضرت رخ داده و نحوه برخورد او را با مشكلات داخلى و خارجى بيان مىكند. |
ویرایش