۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE04084AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
به هر حال او از ابوالعباس الحجّار معروف به ابن شحنه (د 730ق1330/م) و ابوالحجاج يوسف بن عبدالرحمان المزى (د742ق1341/م) و شمسالدين [[ذهبى]] حديث شنيد. او چنانكه خود گفته، به مطالعۀ آثار تاريخى علاقۀ بسيار داشت و چون از زن و فرزند فارغ بود، دست به تصنيف گشود، اما ظاهراً در ادب دستى قوى نداشت و اصول نحوى و لغوى را در نوشتههاى خود رعايت نمىكرد. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] متذكر شده كه ابن شاكر در آغاز كار، مردى سخت تهيدست بود و سپس به خريد و فروش و استنساخ کتاب پرداخت و از آن راه ثروتى اندوخت. این شغل كه وى را به خواندن کتابها وامىداشت، گذشته از علاقۀ بسيارى كه خود وى به كسب دانش نشان مىداد، انبوهى آگاهىهاى تاريخى و تراجم احوال بزرگان دانش و سياست در اختيار وى گذاشت كه حاصل آن را در دو اثر بزرگ او، «فوات الوفيات» و «عيون التواريخ»، مىتوان ديد. | به هر حال او از ابوالعباس الحجّار معروف به ابن شحنه (د 730ق1330/م) و ابوالحجاج يوسف بن عبدالرحمان المزى (د742ق1341/م) و شمسالدين [[ذهبى]] حديث شنيد. او چنانكه خود گفته، به مطالعۀ آثار تاريخى علاقۀ بسيار داشت و چون از زن و فرزند فارغ بود، دست به تصنيف گشود، اما ظاهراً در ادب دستى قوى نداشت و اصول نحوى و لغوى را در نوشتههاى خود رعايت نمىكرد. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] متذكر شده كه ابن شاكر در آغاز كار، مردى سخت تهيدست بود و سپس به خريد و فروش و استنساخ کتاب پرداخت و از آن راه ثروتى اندوخت. این شغل كه وى را به خواندن کتابها وامىداشت، گذشته از علاقۀ بسيارى كه خود وى به كسب دانش نشان مىداد، انبوهى آگاهىهاى تاريخى و تراجم احوال بزرگان دانش و سياست در اختيار وى گذاشت كه حاصل آن را در دو اثر بزرگ او، «فوات الوفيات» و «عيون التواريخ»، مىتوان ديد. | ||
دو تن از مورخان معاصر وى، از او به نیکى ياد كردهاند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] كه لقب او را «ليثى» ذكر كرده، در فن خود يگانۀ روزگارش شمرده و از كوششهاى او در تعليم و تعلم، سخن گفته و ابن رافع سلامى پس از ذكر مرگ ابن شاكر، او را به جوانمردى ستوده است. این اشارات، آشكارا نظر عباس را مبنى بر آنكه ابن شاكر در | دو تن از مورخان معاصر وى، از او به نیکى ياد كردهاند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] كه لقب او را «ليثى» ذكر كرده، در فن خود يگانۀ روزگارش شمرده و از كوششهاى او در تعليم و تعلم، سخن گفته و ابن رافع سلامى پس از ذكر مرگ ابن شاكر، او را به جوانمردى ستوده است. این اشارات، آشكارا نظر عباس را مبنى بر آنكه ابن شاكر در میان معاصران خود، به دانش پرآوازه نبود، نقض مىكند. با این همه، به گفتۀ همو، ابن شاكر به شهرت وراقانى چون ابوحيان توحيدى و [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] نرسيد. ابن شاكر در دمشق درگذشت و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در جامع آنجا بر او نماز گزارد و پیکرش را در مقبرۀ بابالصغير دمشق به خاک سپردند. | ||
ابن شاكر در روزگارى مىزيست كه | ابن شاكر در روزگارى مىزيست كه سرزمین شام به رغم آنكه مركز جنگهاى دراز مدت صليبى بود و از يورشهاى مغولان، مدت درازى نگذشته بود، از شكوفايى علمى خاصى برخوردارى داشت. نگاهى به دانشمندان معاصر او همچون [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، [[ذهبى]]، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]]، [[ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قيم جوزيه]]، سبکىو [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و نيز مدارس بسيارى كه در آن سرزمین وجود داشت، مانند امینيه، جوزيه، ريحانيه، غزاليه و اشرفيه، بيانگر شرايط ویژۀ محيط علمى است كه ابن شاكر در آن رشد يافت و آثارى بزرگ پديد آورد. | ||
سال وفات وى، رمضان 764ق مىباشد. | سال وفات وى، رمضان 764ق مىباشد. | ||
ویرایش