پرش به محتوا

ابن خطیب، محمد بن عبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۲۹: خط ۲۹:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE564AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE00564AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۳۵: خط ۳۵:
'''ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن سعيد بن عبدالله بن سعيد بن على بن احمد سلمانى'''، مشهور به «ذوالرياستين» (رياست شمشير و قلم يا وزارت و کتابت) و ملقب به «لسان‌الدين»، وزير، طبيب، مورخ و فقيه مالكى اندلسى است كه در 713ق / 1313م به دنيا آمد.
'''ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن سعيد بن عبدالله بن سعيد بن على بن احمد سلمانى'''، مشهور به «ذوالرياستين» (رياست شمشير و قلم يا وزارت و کتابت) و ملقب به «لسان‌الدين»، وزير، طبيب، مورخ و فقيه مالكى اندلسى است كه در 713ق / 1313م به دنيا آمد.


دودمان وى را ازآن‌رو سلمانى ناميده‌اند كه نسبشان به مراد، یکى از تيره‌هاى قحطانى ساكن ناحيه سلمان يمن مى‌رسد. خاندان وى كه نخست به شام رفته بودند، در پى فتح اندلس، بدان سرزمين كوچيدند و در آنجا رحل اقامت افكندند و به بنى وزير مشهور شدند. از آنجا كه نياى وى به لوشه (در غرب غرناطه) رفت و خطيب و قاضى آنجا شد، از آن پس فرزندانش به بنى خطيب مشهور شدند.
دودمان وى را ازآن‌رو سلمانى نامیده‌اند كه نسبشان به مراد، یکى از تيره‌هاى قحطانى ساكن ناحيه سلمان يمن مى‌رسد. خاندان وى كه نخست به شام رفته بودند، در پى فتح اندلس، بدان سرزمین كوچيدند و در آنجا رحل اقامت افكندند و به بنى وزير مشهور شدند. از آنجا كه نياى وى به لوشه (در غرب غرناطه) رفت و خطيب و قاضى آنجا شد، از آن پس فرزندانش به بنى خطيب مشهور شدند.


==تولد==
==تولد==
خط ۴۲: خط ۴۲:
سلطان بارها او را به سفارت نزد سلاطين ديگر فرستاد و پس از سلطان، پسرش الغنى بالله، او را به رياست هيئتى، نزد سلطلان مغرب فرستاد. موفقيت وى در این مأموريت، جايگاه او را نزد سلطان بالا برد تا اينكه شورشى به همدستى برادر سلطان درگرفت و الغنى بالله گريخته و او نيز دستگير و زندانى شد، ولى سرانجام به شفاعت سلطان ابوسالم آزاد شده و به مغرب رفت و در آنجا با دانشمندانى مانند [[ابن خلدون]] آشنا گرديد و به نوشتن آثار خود پرداخت.
سلطان بارها او را به سفارت نزد سلاطين ديگر فرستاد و پس از سلطان، پسرش الغنى بالله، او را به رياست هيئتى، نزد سلطلان مغرب فرستاد. موفقيت وى در این مأموريت، جايگاه او را نزد سلطان بالا برد تا اينكه شورشى به همدستى برادر سلطان درگرفت و الغنى بالله گريخته و او نيز دستگير و زندانى شد، ولى سرانجام به شفاعت سلطان ابوسالم آزاد شده و به مغرب رفت و در آنجا با دانشمندانى مانند [[ابن خلدون]] آشنا گرديد و به نوشتن آثار خود پرداخت.


الغنى بالله در 763ق، مجددا بر تخت سلطنت نشست و او را به خدمت بازخواند. بدين‌سان، دوره دوم اقتدار وى آغاز شد كه نزدیک به ده سال طول كشيد. وى كه خواهان قدرت مطلق در امور دولتى بود، طى این دوره به دور كردن رقيبان از ميدان دست زد؛ كارى كه سرانجام به بهاى جان وى تمام شد. اطرافيان سلطان كه از استبداد وى خسته شده بودند، دست به كار آشفتن ذهن سلطان نسبت به او شدند و سرانجام او را زندانى كرده و پس از شكنجه بسيار، در سال 776ق / 1374م وى را در زندان خفه كردند و فرداى آن شب، او را در باب المحروق، به خاک سپردند، اما روز بعد، جسد او را بيرون آورده و بر آتش گذاشتند و بار ديگر به قبر بازگرداندند. بر اثر این رفتار زشت بود كه او را «ذوالميتين» و «ذوالقبرين» نيز خوانده‌اند.
الغنى بالله در 763ق، مجددا بر تخت سلطنت نشست و او را به خدمت بازخواند. بدين‌سان، دوره دوم اقتدار وى آغاز شد كه نزدیک به ده سال طول كشيد. وى كه خواهان قدرت مطلق در امور دولتى بود، طى این دوره به دور كردن رقيبان از میدان دست زد؛ كارى كه سرانجام به بهاى جان وى تمام شد. اطرافيان سلطان كه از استبداد وى خسته شده بودند، دست به كار آشفتن ذهن سلطان نسبت به او شدند و سرانجام او را زندانى كرده و پس از شكنجه بسيار، در سال 776ق / 1374م وى را در زندان خفه كردند و فرداى آن شب، او را در باب المحروق، به خاک سپردند، اما روز بعد، جسد او را بيرون آورده و بر آتش گذاشتند و بار ديگر به قبر بازگرداندند. بر اثر این رفتار زشت بود كه او را «ذوالمیتين» و «ذوالقبرين» نيز خوانده‌اند.


==اساتید==
==اساتید==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش