۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
'''ابن شَدْقَم، ابوالمكارم بدرالدين، حسن بن على بن حسن بن على بن شدقم حسینى'''، مورخ، فقيه، محدّث، شاعر و اديب مدنى در سده 10ق است. | '''ابن شَدْقَم، ابوالمكارم بدرالدين، حسن بن على بن حسن بن على بن شدقم حسینى'''، مورخ، فقيه، محدّث، شاعر و اديب مدنى در سده 10ق است. | ||
آقابزرگ به نقل از «تحفة الأزهار»، تأليف نوادهاش ضامن بن على، تاريخ تولد و وفات او را 932 - 995ق ذكر مىكند، امّا سال ولادت و درگذشت او را 942 - 999ق نيز ياد كردهاند. بغدادى تاريخ وفاتش را 1046 آورده است كه بعيد مىنمايد. مجلسى او را با قيد كلمه «ظاهراً» از | آقابزرگ به نقل از «تحفة الأزهار»، تأليف نوادهاش ضامن بن على، تاريخ تولد و وفات او را 932 - 995ق ذكر مىكند، امّا سال ولادت و درگذشت او را 942 - 999ق نيز ياد كردهاند. بغدادى تاريخ وفاتش را 1046 آورده است كه بعيد مىنمايد. مجلسى او را با قيد كلمه «ظاهراً» از امامیه مىداند، ولى تأليفات وى و اجازهنامههايى كه از سوى علماى زمان خود به او داده شده، حاكى است كه ابن شدقم شيعى بوده است. ابن شدقم عنوانى بوده كه به پدرش نيز اطلاق مىشده است. وى در مدينه منوّره به دنيا آمد و در آنجا پرورش يافت، از پدرش علم آموخت و بر اقران خود برترى گرفت و از بزرگان علماى امامیه شد. خاندان او نيز همه از دانشمندان بودند و خود را از نوادگان [[امام سجاد(ع)]] مىدانستند. | ||
ابن شدقم علاوه بر پدر خود از استادانى مانند جمالالدين محمد بن على تولاّئى بصرى، حسن بن على حسینى (در معقول)، محمد بن احمد سديدى حسینى حجازى (در قرائات سبع و نحو و صرف)، شيخ حسین همدانى در قزوین، شيخ محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]] صديقى در مكه، مولا عنآيتالله و شيخ نعمت الله در يزد و شيراز كسب فيض و تحصيل كرده است. در 966ق از نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملى و از محمد بن على بن ابوالحسن عاملى، صاحب المدارک و در 983ق از شيخ [[عاملی، حسین بن عبدالصمد|حسين بن عبدالصمد عاملى]]، پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، اجازه روايت گرفت. ابن شدقم بعد از مرگ پدر (960ق / 1553م) به جاى وى منصب نقابت را عهدهدار شد، ولى زهد و پرهيزگارى او سبب گرديد كه اندكى بعد، از این سمت استعفا كند. در روزگار جوانى (شعبان 962) از مدينه منوره عازم هند شد و در دكن به دربار سلطان حسین نظامشاه راه يافت و پس از مدتى آن شهر را به قصد شيراز ترك گفت. در ذىقعده 964 بهمنظور زيارت مرقد حضرت رضا(ع) از شيراز به خراسان رفت و در آنجا به ملاقات شاه تهماسب اوّل نايل آمد و مورد توجه او قرار گرفت. چون آوازه فضل و دانش او به گوش سلطان حسین رسيد، وى را به هند دعوت كرد. ابن شدقم این بار به دعوت او مجدداً رهسپار هند گرديد و در آنجا مورد استقبال واقع شد. نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به او تزویج كرد و از این راه ثروتى هنگفت به ابن شدقم رسيد. چون نظامشاه درگذشت، به مدينه، پيش خانواده خود بازگشت، ولى چون رياست و منزلتى كه در هند داشت، در موطنش فراهم نبود، بهزودى بار ديگر عازم هند گرديد و به دربار شاه مرتضى، پسر و جانشين سلطان حسین نظامشاه پيوست و مورد احترام و تكريم وى قرار گرفت. ابن شدقم در 57 سالگى در دكن وفات يافت و در آنجا به خاک سپرده شد. بعد از چندى پسر كوچكترش، حسین، بنا به وصيتى كه كرده بود، جنازهاش را به مدينه منتقل كرد و در گورستان بقيع مدفون ساخت. | ابن شدقم علاوه بر پدر خود از استادانى مانند جمالالدين محمد بن على تولاّئى بصرى، حسن بن على حسینى (در معقول)، محمد بن احمد سديدى حسینى حجازى (در قرائات سبع و نحو و صرف)، شيخ حسین همدانى در قزوین، شيخ محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]] صديقى در مكه، مولا عنآيتالله و شيخ نعمت الله در يزد و شيراز كسب فيض و تحصيل كرده است. در 966ق از نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملى و از محمد بن على بن ابوالحسن عاملى، صاحب المدارک و در 983ق از شيخ [[عاملی، حسین بن عبدالصمد|حسين بن عبدالصمد عاملى]]، پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، اجازه روايت گرفت. ابن شدقم بعد از مرگ پدر (960ق / 1553م) به جاى وى منصب نقابت را عهدهدار شد، ولى زهد و پرهيزگارى او سبب گرديد كه اندكى بعد، از این سمت استعفا كند. در روزگار جوانى (شعبان 962) از مدينه منوره عازم هند شد و در دكن به دربار سلطان حسین نظامشاه راه يافت و پس از مدتى آن شهر را به قصد شيراز ترك گفت. در ذىقعده 964 بهمنظور زيارت مرقد حضرت رضا(ع) از شيراز به خراسان رفت و در آنجا به ملاقات شاه تهماسب اوّل نايل آمد و مورد توجه او قرار گرفت. چون آوازه فضل و دانش او به گوش سلطان حسین رسيد، وى را به هند دعوت كرد. ابن شدقم این بار به دعوت او مجدداً رهسپار هند گرديد و در آنجا مورد استقبال واقع شد. نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به او تزویج كرد و از این راه ثروتى هنگفت به ابن شدقم رسيد. چون نظامشاه درگذشت، به مدينه، پيش خانواده خود بازگشت، ولى چون رياست و منزلتى كه در هند داشت، در موطنش فراهم نبود، بهزودى بار ديگر عازم هند گرديد و به دربار شاه مرتضى، پسر و جانشين سلطان حسین نظامشاه پيوست و مورد احترام و تكريم وى قرار گرفت. ابن شدقم در 57 سالگى در دكن وفات يافت و در آنجا به خاک سپرده شد. بعد از چندى پسر كوچكترش، حسین، بنا به وصيتى كه كرده بود، جنازهاش را به مدينه منتقل كرد و در گورستان بقيع مدفون ساخت. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
1. زهر الرياض و زلال الحياض (اين اثر در تاريخ خلفا و امامان است و در حدود 963ق نوشته شده است)؛ | 1. زهر الرياض و زلال الحياض (اين اثر در تاريخ خلفا و امامان است و در حدود 963ق نوشته شده است)؛ | ||
2. الأسئلة | 2. الأسئلة الشدقمیة يا مسائل الشدقمیة (اين اثر مشتمل بر سؤالات ابن شدقم از استاد خود حسین بن عبدالصمد و پاسخ وى به آنهاست)؛ | ||
3. الجواهر | 3. الجواهر النظامیة من حديث خير البرية يا الجواهر النظامشاهية (كه برای نظامشاه، سلطان حيدرآباد نوشته شده و مشتمل بر اخبار فراوان در احوال امامان است)؛ | ||
4. جواهر المطالب في فضائل مولانا على بن ابىطالب (کتاب جامعى است مشتمل بر فضايل و جنگها و خطبهها و سخنان [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]])؛ | 4. جواهر المطالب في فضائل مولانا على بن ابىطالب (کتاب جامعى است مشتمل بر فضايل و جنگها و خطبهها و سخنان [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]])؛ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[الرسائل الثلاث المستطابة في نسب سادات طابة زهر المقول في نسب ثاني فرعي الرسول(ص) و نخبة الزهرة | [[الرسائل الثلاث المستطابة في نسب سادات طابة زهر المقول في نسب ثاني فرعي الرسول(ص) و نخبة الزهرة الثمینة في نسب أشراف المدينة]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
ویرایش