پرش به محتوا

ابن ابی‌ضیاف، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۲۳: خط ۲۳:
| data-type="authorTeachers" |سيد‌‎بشير زواوى
| data-type="authorTeachers" |سيد‌‎بشير زواوى


احمد بن خوجه، اسماعيل تميمى، محمد بحرى، ابن ملوكه
احمد بن خوجه، اسماعيل تمیمى، محمد بحرى، ابن ملوكه
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۳: خط ۳۳:
</div>
</div>


'''ابن ابى الضّيّاف، ابوالعباس احمد بن حاج ابى‌الضياف محمد''' (1219-1291ق)، واقعه‌نگار و مورخ تونسى، منشى و مشاور بايهاى (اميران حسینى) تونس،  
'''ابن ابى الضّيّاف، ابوالعباس احمد بن حاج ابى‌الضياف محمد''' (1219-1291ق)، واقعه‌نگار و مورخ تونسى، منشى و مشاور بايهاى (امیران حسینى) تونس،  


== ولادت ==
== ولادت ==
در سال 1219ق در تونس زاده شد. اصل وى از قبيله اولاد عون بود، اما در شجره‌نامه‌اى كه یکى از اخلاف وى ساخته، اصل او را از يمن دانسته است. پدرش كاتب وزير يوسف مُهردار (صاحب الطابع) بود و وى در حُسنِ تربيت فرزند خود كوشيد. احمد قرآن را در مدرسه سيد‌‎احمد بن عروس ازبر كرد و هنوز خردسال بود كه سيد‌‎بشير زواوى تفسير ابن فرس را به او آموخت و دانش‌هاى ديگر را از احمد بن خوجه، اسماعيل تميمى، محمد بحرى، ابن ملوكه، شيخ الاسلام محمد بيرم سوم، محمد مناعى و احمد اَبىّ فراگرفت.
در سال 1219ق در تونس زاده شد. اصل وى از قبيله اولاد عون بود، اما در شجره‌نامه‌اى كه یکى از اخلاف وى ساخته، اصل او را از يمن دانسته است. پدرش كاتب وزير يوسف مُهردار (صاحب الطابع) بود و وى در حُسنِ تربيت فرزند خود كوشيد. احمد قرآن را در مدرسه سيد‌‎احمد بن عروس ازبر كرد و هنوز خردسال بود كه سيد‌‎بشير زواوى تفسير ابن فرس را به او آموخت و دانش‌هاى ديگر را از احمد بن خوجه، اسماعيل تمیمى، محمد بحرى، ابن ملوكه، شيخ الاسلام محمد بيرم سوم، محمد مناعى و احمد اَبىّ فراگرفت.


در 1237ق، در نوجوانى، سمت قضا (خطة العدالة) كه از مقامات والاى آن روزگار بود، از جانب حسین باى به او سپرده شد و در 1242ق به سمت منشى‌گرى (خطة الکتابة) ارتقا يافت. وى منشى مخصوص (كاتب السِّرّ) حسین باى و همكار وزير ابومحمد شاكير مُهردار گرديد.
در 1237ق، در نوجوانى، سمت قضا (خطة العدالة) كه از مقامات والاى آن روزگار بود، از جانب حسین باى به او سپرده شد و در 1242ق به سمت منشى‌گرى (خطة الکتابة) ارتقا يافت. وى منشى مخصوص (كاتب السِّرّ) حسین باى و همكار وزير ابومحمد شاكير مُهردار گرديد.


او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسینى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خویش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضویت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولى‌عهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد.
او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسینى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خویش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امینى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و امیرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضویت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولى‌عهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، امیرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد.


او در فقه نيز يد طولایی داشت، چنان‌كه مشير اول (احمد باى) مى‌خواست او را پس از وفات سيد‌‎ابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريم‌الاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستوده‌اند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنان‌كه وقتى در17 شعبان سال 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آن‌گاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاک سپردند.
او در فقه نيز يد طولایی داشت، چنان‌كه مشير اول (احمد باى) مى‌خواست او را پس از وفات سيد‌‎ابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريم‌الاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستوده‌اند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنان‌كه وقتى در17 شعبان سال 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آن‌گاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاک سپردند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش