پرش به محتوا

إدام القوت في ذكر بلدان حضرموت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۳۲: خط ۳۲:
كتاب، از ساختار ذيل برخوردار است:
كتاب، از ساختار ذيل برخوردار است:


مقدمه علامه شيخ حمد الجاسر، يادداشتى به قلم دكتر محمد عبدالرحمن شميلة الأهدل، مقدمه محققان محمد ابوبكر عبدالله باذيب و محمد مصطفى الخطيب، مقدمه مؤلف و سه بخش و یک خاتمه.
مقدمه علامه شيخ حمد الجاسر، يادداشتى به قلم دكتر محمد عبدالرحمن شمیلة الأهدل، مقدمه محققان محمد ابوبكر عبدالله باذيب و محمد مصطفى الخطيب، مقدمه مؤلف و سه بخش و یک خاتمه.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
پس از كتاب [[النسبة إلى البلدان]]، تأليف [[طيب بامخرمه]]، كتاب حاضر اولين موسوعه جغرافيايى درباره حضرموت به شمار مى‌رود. حضرموت نام ناحيه وسيعى در شرق عدن و در كناره درياست كه صحرای «احقاف» در مجاورت آن بوده است. گویند حضرت هود(ع) در این منطقه به خاک سپرده شده است. نام ديگر آن، «المهره» مى‌باشد. وجه تسميه آن به حضرموت بنا بر اقوال مختلف چنين است:
پس از كتاب [[النسبة إلى البلدان]]، تأليف [[طيب بامخرمه]]، كتاب حاضر اولين موسوعه جغرافيايى درباره حضرموت به شمار مى‌رود. حضرموت نام ناحيه وسيعى در شرق عدن و در كناره درياست كه صحرای «احقاف» در مجاورت آن بوده است. گویند حضرت هود(ع) در این منطقه به خاک سپرده شده است. نام ديگر آن، «المهره» مى‌باشد. وجه تسمیه آن به حضرموت بنا بر اقوال مختلف چنين است:


الف) بعضى آن را منسوب به «حضرموت بن قحطان» دانسته‌اند كه در این مكان ساكن شده است؛
الف) بعضى آن را منسوب به «حضرموت بن قحطان» دانسته‌اند كه در این مكان ساكن شده است؛
خط ۴۵: خط ۴۵:
د) در دوران گذشته جنگ سختى در آن‌جا رخ داده و بيشتر ساكنان آن كشته شده‌اند، لذا آن را «حضرموت»(هر كس در اين‌جا بوده، مرده است) گفتند.
د) در دوران گذشته جنگ سختى در آن‌جا رخ داده و بيشتر ساكنان آن كشته شده‌اند، لذا آن را «حضرموت»(هر كس در اين‌جا بوده، مرده است) گفتند.


«المهره»، از مَهَرة بن ميدان بن عمرو بن الخاف بن قصاعه گرفته شده و نيز نام قبيله‌اى بوده است. مردم این منطقه در زمان حيات رسول خدا مسلمان شدند و پيامبر، زيد بن لبيد را حاكم بر آن‌جا و مأمور جمع‌آورى زكات آن قرار داد و كنده را نيز ضميمه ولايت او كرد.
«المهره»، از مَهَرة بن میدان بن عمرو بن الخاف بن قصاعه گرفته شده و نيز نام قبيله‌اى بوده است. مردم این منطقه در زمان حيات رسول خدا مسلمان شدند و پيامبر، زيد بن لبيد را حاكم بر آن‌جا و مأمور جمع‌آورى زكات آن قرار داد و كنده را نيز ضمیمه ولايت او كرد.


پس از وفات پيامبر و آغاز خلافت ابوبكر، طايفه‌اى از كنده كه ساكن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زكات به وى نشدند و گفتند كه تا زمانى كه رسول خدا زنده بود از وى اطاعت مى‌كرديم؛ اگر شخصى از اهل‌بيت او بر سر كار آيد، از وى اطاعت مى‌كنيم و ابوبكر هيچ حق حكومت و بيعت بر ما ندارد. زيد بن لبيد كه وضع را چنين ديد شبانه از آن منطقه گريخت و ضمن اشعارى ساكنين این منطقه را مرتد ناميد.
پس از وفات پيامبر و آغاز خلافت ابوبكر، طايفه‌اى از كنده كه ساكن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زكات به وى نشدند و گفتند كه تا زمانى كه رسول خدا زنده بود از وى اطاعت مى‌كرديم؛ اگر شخصى از اهل‌بيت او بر سر كار آيد، از وى اطاعت مى‌كنيم و ابوبكر هيچ حق حكومت و بيعت بر ما ندارد. زيد بن لبيد كه وضع را چنين ديد شبانه از آن منطقه گريخت و ضمن اشعارى ساكنين این منطقه را مرتد نامید.


البته ابوبكر، پس از مدتى سپاهى فرستاد و آنها را مغلوب نمود و تحت سلطه حكومت مدينه درآورد.
البته ابوبكر، پس از مدتى سپاهى فرستاد و آنها را مغلوب نمود و تحت سلطه حكومت مدينه درآورد.
خط ۵۳: خط ۵۳:
ساكنين حَضْرَموت در دوران خلافت امام على، از شیعیان حضرت به شمار مى‌رفتند و حتى سپاهى از سوى معاویه مأمور حمله به آن‌جا شد تا شیعیان را از بين ببرد؛ هرچند در آن زمان موفق به چنين كارى نگشت.
ساكنين حَضْرَموت در دوران خلافت امام على، از شیعیان حضرت به شمار مى‌رفتند و حتى سپاهى از سوى معاویه مأمور حمله به آن‌جا شد تا شیعیان را از بين ببرد؛ هرچند در آن زمان موفق به چنين كارى نگشت.


سقاف در این كتاب مى‌كوشد كه شهرها و قريه‌هاى مشهور حضرموت را از نظر موقعيت و تاريخ و ساكنان و نيز خاندان‌هاى مشهور آن معرفى نمايد. وى، در لابه‌لاى مطالب كتاب از درج اشعار و اخبار و نيز نكات نغز و نوادر و شواهد برگرفته از داستان‌ها فروگذار نكرده و در بسيارى موارد نيز در صورت لزوم برخى مسائل فقهى و شرعى را نيز به تناسب مقام مطرح مى‌سازد. این ویژگى‌ها به كتاب حاضر جايگاهى درخور داده، چرا كه مؤلف آن از اطلاعات وسيعى برخوردار است تا جايى كه با عنوان «عالم حضرموت» شناخته شده و به مقام مفتى ديار حضرميه منصوب گرديده است. مؤلف قبلا در كتابى ديگر با عنوان «بضاعة التابوت في تاريخ حضرموت» به نحو مبسوطترى به بررسى تاريخ حضرموت پرداخته و در این كتاب در موارد بسيارى ما را به آن كتاب ارجاع مى‌دهد و با تعابيرى چون «و قد ذكرت في الأصل» يا «و هذا مفصل في الأصل» از آن ياد مى‌كند.
سقاف در این كتاب مى‌كوشد كه شهرها و قريه‌هاى مشهور حضرموت را از نظر موقعيت و تاريخ و ساكنان و نيز خاندان‌هاى مشهور آن معرفى نمايد. وى، در لابه‌لاى مطالب كتاب از درج اشعار و اخبار و نيز نكات نغز و نوادر و شواهد برگرفته از داستان‌ها فروگذار نكرده و در بسيارى موارد نيز در صورت لزوم برخى مسائل فقهى و شرعى را نيز به تناسب مقام مطرح مى‌سازد. این ویژگى‌ها به كتاب حاضر جايگاهى درخور داده، چرا كه مؤلف آن از اطلاعات وسيعى برخوردار است تا جايى كه با عنوان «عالم حضرموت» شناخته شده و به مقام مفتى ديار حضرمیه منصوب گرديده است. مؤلف قبلا در كتابى ديگر با عنوان «بضاعة التابوت في تاريخ حضرموت» به نحو مبسوطترى به بررسى تاريخ حضرموت پرداخته و در این كتاب در موارد بسيارى ما را به آن كتاب ارجاع مى‌دهد و با تعابيرى چون «و قد ذكرت في الأصل» يا «و هذا مفصل في الأصل» از آن ياد مى‌كند.


مؤلف، در این كتاب مى‌كوشد به معرفى قبايل و خاندان‌هايى كه در هر یک از مناطق حضرموت سكونت گزيده‌اند و نيز تاريخ و اصول ايشان و معرفى رجال مشهور آنان بپردازد، ازاين‌رو مشاهده مى‌شود كه به نحو خاصى سعى در ثبت تاريخ زندگانى برخى از شخصيت‌هاى حضرمى كه در رونق اقتصادى جزيرة العرب نقش داشته‌اند، دارد؛ خاندان‌هايى نظير آل باخشب، آل باعشن، آل باخشوین، آل بقشان، آل شماخ، آل باناعمه، آل باحميش، آل العمودى و...
مؤلف، در این كتاب مى‌كوشد به معرفى قبايل و خاندان‌هايى كه در هر یک از مناطق حضرموت سكونت گزيده‌اند و نيز تاريخ و اصول ايشان و معرفى رجال مشهور آنان بپردازد، ازاين‌رو مشاهده مى‌شود كه به نحو خاصى سعى در ثبت تاريخ زندگانى برخى از شخصيت‌هاى حضرمى كه در رونق اقتصادى جزيرة العرب نقش داشته‌اند، دارد؛ خاندان‌هايى نظير آل باخشب، آل باعشن، آل باخشوین، آل بقشان، آل شماخ، آل باناعمه، آل باحمیش، آل العمودى و...


مؤلف، در خاتمه كتاب، به اختصار روش و شيوه خود را در نگارش و نيز نوع نگاه خود را به قضايا و حوادث بيان مى‌كند.
مؤلف، در خاتمه كتاب، به اختصار روش و شيوه خود را در نگارش و نيز نوع نگاه خود را به قضايا و حوادث بيان مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش