۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[شیخی، حمیدرضا]] (مترجم) | [[شیخی، حمیدرضا]] (مترجم) | ||
[[افقی، رسول]] ( | [[افقی، رسول]] (نویسنده) | ||
[[محمدی ریشهری، محمد]] ( | [[محمدی ریشهری، محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 141/5 /ذ7 م3* | | کد کنگره =BP 141/5 /ذ7 م3* | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
اين مجموعه، با نظر به نيازهاى جديد مراكز پژوهشى و پژوهشگران علوم اسلامى و با نظمى نوين و سهلالوصول و درآمدها و تحليلهايى كارآمد، سامان گرفته است. | اين مجموعه، با نظر به نيازهاى جديد مراكز پژوهشى و پژوهشگران علوم اسلامى و با نظمى نوين و سهلالوصول و درآمدها و تحليلهايى كارآمد، سامان گرفته است. | ||
آنچه باعث اهميت كتاب شده، كوششى است كه | آنچه باعث اهميت كتاب شده، كوششى است كه نویسنده آن براى تاييد اطمينانآور صدور احاديث از معصوم(ع)، به كار بسته و در اين مسير، از قرائن عقلى و نقلى براى اثبات محتواى احاديث بهره جسته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در بخش اول، ضمن ده فصل، پيرامون ياد كردن و فراموش كردن خداوند، بحث شده است. كلمه «ذكر» در قرآن و احاديث اسلامى، كاربردهاى فراوانى دارد، اما آنچه در اين بخش مورد بررسى قرار گرفته است، «ياد خداوند متعال» در مقابل «نسيان» و يا «غفلت» از اوست. بر پايه آيات و احاديثى كه در اين بخش آمده است، ياد خدا، فلسفه همه عبادات، همه برنامههاى تكاملآفرين اسلام و بهترين و سازندهترين اعمال جوارحى و جوانحى بوده و تنها عبادتى است كه در مقررات دينى، حد و مرزى براى آن معين نشده است، بلكه در هر حال و در هر زمان و مكانى، مطلوب است. | در بخش اول، ضمن ده فصل، پيرامون ياد كردن و فراموش كردن خداوند، بحث شده است. كلمه «ذكر» در قرآن و احاديث اسلامى، كاربردهاى فراوانى دارد، اما آنچه در اين بخش مورد بررسى قرار گرفته است، «ياد خداوند متعال» در مقابل «نسيان» و يا «غفلت» از اوست. بر پايه آيات و احاديثى كه در اين بخش آمده است، ياد خدا، فلسفه همه عبادات، همه برنامههاى تكاملآفرين اسلام و بهترين و سازندهترين اعمال جوارحى و جوانحى بوده و تنها عبادتى است كه در مقررات دينى، حد و مرزى براى آن معين نشده است، بلكه در هر حال و در هر زمان و مكانى، مطلوب است. | ||
نویسنده، معتقد است كه حقيقت ذكر، عبارت است از توجه دل به آفريدگار جهان و احساس اين واقعيت كه جهان، محضر خداست و انسان، در حضور اوست و اين معنا تحقق نمىيابد مگر با دو شرط: يكى معرفت حقيقى نسبت به خداوند و ديگرى توجه به او. | |||
از جمله مباحث بااهميت اين بخش از كتاب، شناخت اسباب و عوامل ذكر و عوامل تداوم آن در زندگى است. | از جمله مباحث بااهميت اين بخش از كتاب، شناخت اسباب و عوامل ذكر و عوامل تداوم آن در زندگى است. نویسنده، معتقد است آنچه با الهام از قرآن و احاديث اسلامى در تبيين اين مسئله مىتوان گفت، اين است كه مهمترين عوامل ياد خدا و تداوم آن، از اين قرارند: | ||
# پيكار با موانع ياد خدا؛ | # پيكار با موانع ياد خدا؛ | ||
# تقويت خداشناسى؛ | # تقويت خداشناسى؛ | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
عناوين فصول اين بخش، عبارتند از: تشويق به يادكردن از خدا، ويژگىهاى ياد خدا، معناى ياد خدا و اقسام، عوامل و آفتها و آداب آن، مهمترين اوقات ياد خدا، بركتهاى ياد خدا و زيانهاى فراموش كردن خدا. | عناوين فصول اين بخش، عبارتند از: تشويق به يادكردن از خدا، ويژگىهاى ياد خدا، معناى ياد خدا و اقسام، عوامل و آفتها و آداب آن، مهمترين اوقات ياد خدا، بركتهاى ياد خدا و زيانهاى فراموش كردن خدا. | ||
در بخش دوم، در پنج فصل، از «بسمله» بحث شده است. واژه «بسمله»، مصدرى است كه از جمله «بسم الله الرحمن الرحيم» گرفته شده است، اما مقصود | در بخش دوم، در پنج فصل، از «بسمله» بحث شده است. واژه «بسمله»، مصدرى است كه از جمله «بسم الله الرحمن الرحيم» گرفته شده است، اما مقصود نویسنده در اين بخش، اشاره به متونى است كه درباره تفسير اين جمله و ويژگىها، فضايل، كاربردها و آداب گفتن اين ذكر، وارد شده است. وى پيش از ورود به اين بحث، به بررسى معناى اسم، فرق اسم و صفت، اتحاد اسم و صفت درباره خداوند، معناى اسما و صفات الهى و... پرداخته است. | ||
از جمله ويژگىهايى كه | از جمله ويژگىهايى كه نویسنده براى اين جمله برشمرده است، عبارتند از: | ||
# نزديكترين چيز به اسم اعظم؛ | # نزديكترين چيز به اسم اعظم؛ | ||
# سرآغاز هر كتاب آسمانى؛ | # سرآغاز هر كتاب آسمانى؛ | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در بخش چهارم، در ضمن پنج فصل، «تحميد» به بحث و بررسى گذاشته شده است. واژه «تحميد»، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است. اين مادّه (حمد)، هنگامى كه به باب تفعيل برود، معمولا بر مبالغه دلالت مىكند و ازاينرو، «محمّد» به معناى «بسيار ستوده» است. گاهى نيز باب تفعيل، ناظر به معناى نسبت است و در اين كاربرد، تحميد به معناى نسبت دادن حمد و ستودگى به خداوند است. | در بخش چهارم، در ضمن پنج فصل، «تحميد» به بحث و بررسى گذاشته شده است. واژه «تحميد»، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است. اين مادّه (حمد)، هنگامى كه به باب تفعيل برود، معمولا بر مبالغه دلالت مىكند و ازاينرو، «محمّد» به معناى «بسيار ستوده» است. گاهى نيز باب تفعيل، ناظر به معناى نسبت است و در اين كاربرد، تحميد به معناى نسبت دادن حمد و ستودگى به خداوند است. | ||
نویسنده، معتقد است كه ستايش خداوند، برآيند شناخت و معرفت اوست و ازاينرو، حقيقت حمد الهى و كمال آن، ارتباط مستقيم با ميزان معرفت دارد و هرچه معرفت نسبت به جمال و كمال حق تعالى بيشتر شود، ستايشِ ستايشگر، كاملتر مىگردد؛ بنابراين، كاملترين و بهترين ستايشگرِ خداوند متعال، خودِ اوست؛ زيرا هيچكس مانند او، ذات اقدسش را نمىشناسد و ازاينرو، خداوند، نه تنها سزاوارترين ستايششده است، بلكه سزاوارترين ستايشگرِ خويش نيز هست، چنانكه در دعا مىخوانيم: «يا خيرَ حامِدٍ و مَحمودٍ»؛ «اى بهترين ستاينده و ستوده شده!». | |||
در بخش پنجم، در چهار فصل، از «تهليل» بحث شده است. واژه تهليل، مصدر است از ريشه «هلل» و به معناى بلند كردن صداست، سپس اين معنا توسّع يافته و بر هر لفظ مشتمل بر حروف «هاء» و «لام» كه با صداى بلند ادا گردد، اطلاق شده است و در توسّعى ديگر، بر كاربردى مشابه نيز «تهليل» اطلاق شده است، آنجا كه حتّى بالا بردن صدا هم در كار نباشد، و از اين باب است كه كلمه توحيد (لا إله إلا اللّه) «تهليل» ناميده مىشود. | در بخش پنجم، در چهار فصل، از «تهليل» بحث شده است. واژه تهليل، مصدر است از ريشه «هلل» و به معناى بلند كردن صداست، سپس اين معنا توسّع يافته و بر هر لفظ مشتمل بر حروف «هاء» و «لام» كه با صداى بلند ادا گردد، اطلاق شده است و در توسّعى ديگر، بر كاربردى مشابه نيز «تهليل» اطلاق شده است، آنجا كه حتّى بالا بردن صدا هم در كار نباشد، و از اين باب است كه كلمه توحيد (لا إله إلا اللّه) «تهليل» ناميده مىشود. | ||
نویسنده، معتقد است با عنايت به اينكه ذكر «تهليل»، اعتراف به يگانگى خداوند متعال بوده و ايمان، با آن آغاز و تجديد مىشود، مهمتر از تسبيح و تحميد است؛ بلكه سَرور همه اذكار، برتر از همه اعمال و بهترين سخن شمرده مىشود. | |||
جلد سوم، به بخش ششم تا هشتم اختصاص يافته است. | جلد سوم، به بخش ششم تا هشتم اختصاص يافته است. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در قرآن كريم، مشتقّات مادّه «غفر»، 234 بار تكرار شده است. اين كتاب آسمانى، هفت بار بهصورتهاى مختلف، پيروان خود را به درخواست مغفرت تشويق كرده است. همچنين، از خداوند متعال 91 بار با صفت «غفور»، پنج بار با صفت «غفّار» و يك بار با صفت «غافر» ياد كرده است كه اين همه در برخورد با خطاكاران، حاكى از گستردگى رأفت و رحمت الهى است. | در قرآن كريم، مشتقّات مادّه «غفر»، 234 بار تكرار شده است. اين كتاب آسمانى، هفت بار بهصورتهاى مختلف، پيروان خود را به درخواست مغفرت تشويق كرده است. همچنين، از خداوند متعال 91 بار با صفت «غفور»، پنج بار با صفت «غفّار» و يك بار با صفت «غافر» ياد كرده است كه اين همه در برخورد با خطاكاران، حاكى از گستردگى رأفت و رحمت الهى است. | ||
نویسنده، معتقد است از منظر قرآن و احاديث اسلامى، استغفار، افزون بر پاكسازى گناهان، شيطان را از انسان دور كرده، دل را جلا داده، نور علم را در دل جلوهگر ساخته، غم و اندوه را از دل برده، به روزى وسعت بخشيده و در يك جمله، از انواع آفات مادّى و معنوى پيشگيرى مىنمايد و انواع بركات دنيوى و اخروى را براى انسان به ارمغان مىآورد؛ ازاينرو، تكرار اين ذكر با حضور قلب در هر فرصتى كه پيش آيد، خصوصا لحظات حسّاس و پُربركت (مانند: سحرها، قنوت نماز وتر، ثلث آخر شب، پنجشنبه و جمعه، پيش از غروب در صحراى عرفات، روز عيد قربان، ماههاى رجب، شعبان و رمضان) توصيه شده است. | |||
آخرين بخش نيز به صلوات فرستادن بر پيامبر(ص) و خاندان او(ع) و بر ديگر پيامبران(ع) اختصاص يافته و در آن از تفسير صلوات، آداب و بركتهاى فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) بحث شده است. | آخرين بخش نيز به صلوات فرستادن بر پيامبر(ص) و خاندان او(ع) و بر ديگر پيامبران(ع) اختصاص يافته و در آن از تفسير صلوات، آداب و بركتهاى فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) بحث شده است. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
فهرست تفصيلى مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست آيات، اعلام، اديان، فرقهها و مذاهب، جمعيتها و قبيلهها، شهرها و مكانها، زمانها و روزهاى مذكور در متن و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده | فهرست تفصيلى مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست آيات، اعلام، اديان، فرقهها و مذاهب، جمعيتها و قبيلهها، شهرها و مكانها، زمانها و روزهاى مذكور در متن و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى جلد چهارم آمده است. | ||
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است. | پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است. |
ویرایش