۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
| خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =مقدمهای بر عرفان عملی و طهارت نفس و شناخت انسان کامل | | عنوان =مقدمهای بر عرفان عملی و طهارت نفس و شناخت انسان کامل | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[موسوی تبریزی، محسن]] ( | [[موسوی تبریزی، محسن]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 286 /م8م7 | | کد کنگره =BP 286 /م8م7 | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''مقدمهاى بر عرفان عملى و طهارت نفس و شناخت انسان كامل'''، اثر [[موسوی تبریزی، محسن|سيد محسن موسوى تبريزى]] در عصر حاضر و به زبان فارسى است كه به مباحث اخلاقى و عرفانى و تربيت نفس پرداخته است. | '''مقدمهاى بر عرفان عملى و طهارت نفس و شناخت انسان كامل'''، اثر [[موسوی تبریزی، محسن|سيد محسن موسوى تبريزى]] در عصر حاضر و به زبان فارسى است كه به مباحث اخلاقى و عرفانى و تربيت نفس پرداخته است. | ||
نویسنده، هدف خود را از تأليف كتاب چنين بيان مىنمايد: «اين كتاب بنا به درخواست بعضى از عزيزان براى تدريس در حوزه و دانشگاه تأليف گرديد». | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، مشتمل بر 14 بخش و هر بخش، داراى يك يا چند فصل است. فصول بخش سيزدهم، چهاردهتاست و بقيه بخشها حداقل 1 و حداكثر 5 فصل دارند. در پايان كتاب يك خاتمه كوتاه نيز ذكر شده است. | كتاب، مشتمل بر 14 بخش و هر بخش، داراى يك يا چند فصل است. فصول بخش سيزدهم، چهاردهتاست و بقيه بخشها حداقل 1 و حداكثر 5 فصل دارند. در پايان كتاب يك خاتمه كوتاه نيز ذكر شده است. | ||
نثر كتاب نسبتا روان است. | نثر كتاب نسبتا روان است. نویسنده، در تبيين مباحث مورد نظر خود، از منابع متعددى همچون قرآن، روايات، پارهاى از آثار [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، پارهاى از آثار [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، پارهاى از آثار عرفانى و اخلاقى مثل «[[فصوص الحكم (فارابي)|فصوص الحكم]]»، «[[إحياء علومالدين|إحياء العلوم]]»، برخى از آثار روانشناسى مثل «اصول اساسى روانشناسى» و... بهره برده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
بخش اول كتاب با عنوان «مقدمه»، داراى دو فصل است كه در اولى، «عرفان» تعريف شده است و در دومى، «عارف»، معرفى گرديده است. | بخش اول كتاب با عنوان «مقدمه»، داراى دو فصل است كه در اولى، «عرفان» تعريف شده است و در دومى، «عارف»، معرفى گرديده است. نویسنده، در فصل اول مىنويسد: بهترين تعريف عرفان و عارف را بايد در آيات كريمه قرآن و سخنان نورانى اهلبيت عصمت و طهارت(ع) و دعاهاى آنان جستجو كرد. وى مىافزايد، عارف قرآنى همان انسان و كلمه و شجره طيبهاى است كه با معرفت و توجه و مراقبت و حب و استقامت و اخلاص بهسوى حق در حركت و سفر بوده و على الدوام ظاهر و باطنش و جان و دل و علم و عملش و افعال و صفات و عقايدش، به رنگ خدا درآمده و مهمان و ميزبان ملائكه بوده و... | ||
وى درباره عرفان عملى مىنويسد: عرفان عملى؛ يعنى راه رسيدن به طهارت، طهارت و پاكى از آلودگى ظلمانى و نورانى. عرفان عملى راه رسيدن به خداگونه بودن و رنگ خدا گرفتن است. | وى درباره عرفان عملى مىنويسد: عرفان عملى؛ يعنى راه رسيدن به طهارت، طهارت و پاكى از آلودگى ظلمانى و نورانى. عرفان عملى راه رسيدن به خداگونه بودن و رنگ خدا گرفتن است. | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
وى همچنين به تعريف عارف از ديدگاه بعضى از انديشمندان مسلمان اشاره مىكند. | وى همچنين به تعريف عارف از ديدگاه بعضى از انديشمندان مسلمان اشاره مىكند. | ||
نویسنده، در بخش دوم كتاب كه درباره اخلاق و عرفان است، به تعريف لغوى اخلاق پرداخته و هدف بعثت انبياء و ابعاد مختلف اخلاق را بيان مىنمايد. | |||
اين بخش، شامل چهار فصل است كه در آن، رابطه اخلاق با انسان، اهداف اخلاق و مقدم بودن اخلاق براى عرفان عملى تبيين مىشود. | اين بخش، شامل چهار فصل است كه در آن، رابطه اخلاق با انسان، اهداف اخلاق و مقدم بودن اخلاق براى عرفان عملى تبيين مىشود. | ||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
مؤلف در اين بخش، سخنى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را نقل مىكند كه مىفرمايد: «طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد؛ زيرا ظاهر، راه باطن است، بلكه هرگز ظاهر، منفك از باطن نيست؛ بنابراين، اگر براى كسى در عين انجام اعمال ظاهرى و تكاليف الهى، باطن حاصل نمىشود، بايد بداند كه ظاهر را آنگونه كه بايد درست انجام نداده است. كسى كه بخواهد مانند برخى از صوفيان عوام، بدون راه ظاهر به باطن برسد، هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد».<ref>سر الصلاة، مقدمه، ص 22، و تعليقات على شرح فصوص الحكم، ص 201</ref> | مؤلف در اين بخش، سخنى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را نقل مىكند كه مىفرمايد: «طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد؛ زيرا ظاهر، راه باطن است، بلكه هرگز ظاهر، منفك از باطن نيست؛ بنابراين، اگر براى كسى در عين انجام اعمال ظاهرى و تكاليف الهى، باطن حاصل نمىشود، بايد بداند كه ظاهر را آنگونه كه بايد درست انجام نداده است. كسى كه بخواهد مانند برخى از صوفيان عوام، بدون راه ظاهر به باطن برسد، هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد».<ref>سر الصلاة، مقدمه، ص 22، و تعليقات على شرح فصوص الحكم، ص 201</ref> | ||
بخش هفتم كتاب شامل 5 فصل است كه به عشق و عرفان، ولايت و فنا مىپردازد و راههاى رسيدن به مقام فنا و ولايت را ذكر مىكند. | بخش هفتم كتاب شامل 5 فصل است كه به عشق و عرفان، ولايت و فنا مىپردازد و راههاى رسيدن به مقام فنا و ولايت را ذكر مىكند. نویسنده در اين بخش، سخنى از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] را نقل مىكند كه مىفرمايد: «اينكه از بعضى شنيده شده است كه مىگويند: سالك پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربانيه، تكليف از او ساقط مىگردد، سخنى است كذب و افترايى است بس عظيم؛ زيرا رسولالله(ص) با اينكه اشرف موجودات و اكمل خلائق بودند، معهذا تا آخرين درجات حيات، تابع و ملازم احكام الهيه بوده؛ بنابراين، سقوط تكليف به اين معنى دروغ و بهتان است. | ||
بل از براى آن مىتوان معناى ديگرى نمود كه قائلين آن را قصد نمىنمايند و آن اين است كه اتيان اعمال، باعث بر استكمال نفوس بشريه است و مراتب استعداد انسان بهواسطه التزام بر سنن عباديه از مراحل قوه به فعليت مىرسد؛ بنابراين، افرادى كه هنوز به مرحله فعليت تامه من جميع الجهات نرسيدهاند، عبادت آنان براى استكمال است، ولى براى افرادى كه به مرحله فعليت تامه رسيدهاند ديگر عبادت به جهت حصول استكمال و تحصيل مقام قرب معنى ندارد، بلكه اتيان عبادات بر چنين شخصى بهعنوان ديگر كه همان مقتضاى حصول كمال است خواهد بود».<ref>متن كتاب صفحه 147</ref> | بل از براى آن مىتوان معناى ديگرى نمود كه قائلين آن را قصد نمىنمايند و آن اين است كه اتيان اعمال، باعث بر استكمال نفوس بشريه است و مراتب استعداد انسان بهواسطه التزام بر سنن عباديه از مراحل قوه به فعليت مىرسد؛ بنابراين، افرادى كه هنوز به مرحله فعليت تامه من جميع الجهات نرسيدهاند، عبادت آنان براى استكمال است، ولى براى افرادى كه به مرحله فعليت تامه رسيدهاند ديگر عبادت به جهت حصول استكمال و تحصيل مقام قرب معنى ندارد، بلكه اتيان عبادات بر چنين شخصى بهعنوان ديگر كه همان مقتضاى حصول كمال است خواهد بود».<ref>متن كتاب صفحه 147</ref> | ||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در ادامه اين بخش، از لقا در قرآن و درجات فنا و اقسام فنا سخن به ميان مىآيد و خاطرنشان مىشود كه فنا سه نوع است: فناى در افعال؛ فناى در صفات و فناى در ذات. | در ادامه اين بخش، از لقا در قرآن و درجات فنا و اقسام فنا سخن به ميان مىآيد و خاطرنشان مىشود كه فنا سه نوع است: فناى در افعال؛ فناى در صفات و فناى در ذات. | ||
نویسنده، در بخش هشتم به مباحث استاد و مرشد پرداخته و از زبان بزرگان مىگويد: همان گونه كه براى استاد فقه جوارحى، شرائطى مقرر است و قبل از شناخت فقيه با آن شرائط، رجوع به او جايز نيست و بدون رجوع به آن استاد، عمل، باطل است، همچنين فقه نفس و طب روحانى نيز چنين است و معرفت استاد در اين فن اصعب و شرائط آن اكثر است. | |||
در بخش نهم كتاب، از تقوا، آثار و راههاى كسب آن بحث شده است. | در بخش نهم كتاب، از تقوا، آثار و راههاى كسب آن بحث شده است. | ||
نویسنده، در بخش دهم كتاب، محور سلوك الى الله و هدف عرفان عملى را طهارت نفس برمىشمرد و مراتب هفتگانه نفس را نفس اماره، لوامه، ناطقه، عاقله، مطمئنه، راضيه و مرضيه ذكر مىكند. | |||
در بخش يازدهم طى سه فصل به رياضت و عبوديت، فضيلت طهارت و تزكيه و مراتب آن، مراتب تزكيه نفس و رياضت پرداخته مىشود. | در بخش يازدهم طى سه فصل به رياضت و عبوديت، فضيلت طهارت و تزكيه و مراتب آن، مراتب تزكيه نفس و رياضت پرداخته مىشود. | ||
| خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
بخش دوازدهم، مباحث مراقبت نفس و تفكر و محاسبه نفس و احاديث مربوطه را در دو فصل خود جاى داده است. | بخش دوازدهم، مباحث مراقبت نفس و تفكر و محاسبه نفس و احاديث مربوطه را در دو فصل خود جاى داده است. | ||
نویسنده در بخش سيزده در چهارده فصل، به منازل و مقامات و حالات عارف مىپردازد و هر فصلى را به يكى از اين مقامات و حالات اختصاص مىدهد و در پايان به مقام يقين و آثار و مراتب آن مىپردازد. | |||
بخش پايانى كتاب؛ يعنى بخش چهاردهم، درباره انسان كامل است و طى دو فصل، از انسان و حضور دائمى خليفة الله بر روى زمين بحث مىكند. | بخش پايانى كتاب؛ يعنى بخش چهاردهم، درباره انسان كامل است و طى دو فصل، از انسان و حضور دائمى خليفة الله بر روى زمين بحث مىكند. | ||
ویرایش