۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدعي' به 'مدعی') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[طباطبایی، محمدحسین]] ( | [[طباطبایی، محمدحسین]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| سال نشر = 1416 ق | | سال نشر = 1416 ق | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03327AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =12 | | چاپ =12 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''نهاية الحكمة'''، از آثار ارزنده آموزشى علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] (تبريز 1282 - 1360ش، قم) در زمينه آموزش فلسفه صدرايى به زبان عربى است كه در آن يك دوره مباحث فلسفى از آغاز تا انجام بهصورت منظم و استدلالى در سطح عالى بيان شده است. مخاطبان اين اثر كسانى هستند كه قبلاً با فلسفه اسلامى آشنا شدهاند و يك دوره آموزشى را گذراندهاند و اكنون مىخواهند بيشتر و عميقتر بدانند و اطلاعات خودشان را تكميل كنند. | '''نهاية الحكمة'''، از آثار ارزنده آموزشى علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] (تبريز 1282 - 1360ش، قم) در زمينه آموزش فلسفه صدرايى به زبان عربى است كه در آن يك دوره مباحث فلسفى از آغاز تا انجام بهصورت منظم و استدلالى در سطح عالى بيان شده است. مخاطبان اين اثر كسانى هستند كه قبلاً با فلسفه اسلامى آشنا شدهاند و يك دوره آموزشى را گذراندهاند و اكنون مىخواهند بيشتر و عميقتر بدانند و اطلاعات خودشان را تكميل كنند. | ||
هرچند | هرچند نویسنده، زمان و مكان شروع نگارش كتاب حاضر را معين نكرده و همچنين توضيح نداده است كه تأليف آن چه مدتى به طول انجاميده است، ولى اين نكته را روشن ساخته است كه نوشتن اثر مذكور را در مشهد مقدس در تاريخ ششم محرم سال 1395ق برابر با 29 دى 1353ش، به پايان برده است<ref>ر. ك.: همان، ص 326</ref> | ||
اثر حاضر با اهتمام و اشراف استاد شيخ [[نورانی، عبدالله|ميرزا عبدالله نورانى]] رضواناللهعليه تصحيح شده و آن را انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم منتشر كرده است. | اثر حاضر با اهتمام و اشراف استاد شيخ [[نورانی، عبدالله|ميرزا عبدالله نورانى]] رضواناللهعليه تصحيح شده و آن را انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم منتشر كرده است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر چند نكته گفتنى است: | در مورد روش و محتواى كتاب حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
# | #نویسنده در مقدمهاش كه تاريخ و مشخصات ديگر نگارش آن را معين نكرده است، بحثهاى تاريخ فلسفه و همچنين مباحث روششناختى را به بوته فراموشى سپرده و با بيان و توضيح چند پيشفرض معرفتشناختى و فلسفى، وارد بحثهاى اصلى فلسفه شده است؛ پيشفرضهايى به اين شرح: | ||
#:الف)- ما انسانها واقعاً موجود هستيم و همراه با ما نيز اشياء ديگرى هست؛ | #:الف)- ما انسانها واقعاً موجود هستيم و همراه با ما نيز اشياء ديگرى هست؛ | ||
#:ب)- آنچه در خارج مىيابيم، حقيقت دارد و سراب و هيچ و پوچ نيست؛ | #:ب)- آنچه در خارج مىيابيم، حقيقت دارد و سراب و هيچ و پوچ نيست؛ | ||
#:ج)- ما گاه اشتباه مىكنيم و موجود را غير موجود و همچنين موهوم را موجود مىپنداريم... پس لازم است علمیباشد تا با برهان براى ما اثبات كند كه موجود كدام است و معدوم كدام<ref>ر. ك.: نهاية الحكمة، ص 3 - 6</ref> | #:ج)- ما گاه اشتباه مىكنيم و موجود را غير موجود و همچنين موهوم را موجود مىپنداريم... پس لازم است علمیباشد تا با برهان براى ما اثبات كند كه موجود كدام است و معدوم كدام<ref>ر. ك.: نهاية الحكمة، ص 3 - 6</ref> | ||
# | #نویسنده در اثر حاضر، شيوه سادهنويسى را در تقرير مطالب عالى فلسفى انتخاب نموده و از مغلقنويسى پرهيز كرده و از اين نظر متناسب با زبان و ادبيات نسل حاضر آشنايان با زبان و ادبيات عربى است. | ||
#يكى از امتيازات اثر حاضر اين است كه | #يكى از امتيازات اثر حاضر اين است كه نویسنده از اختلاط علوم پرهيز كرده و فقط به بحثهاى عقلى و فلسفى پرداخته و مسائل علوم ديگر، مثل مباحث عرفانى و يا تفسيرى و يا اخلاقى و ادبى و... را با مسائل فلسفه اسلامى، آميخته نساخته است و به همين جهت در آن اثرى از استشهاد به مكاشفات شخصى و اشعار فارسى و عربى و... ديده نمىشود. | ||
#يكى ديگر از امتيازات اين اثر عبارت است از پرهيز از قياسهاى غير برهانى؛ چنانكه مؤلف در مدخل كتاب مىگويد: بحثهاى فلسفى فقط با قياس برهانى قابل اثبات است؛ زيرا تنها اين قياس است كه يقينآور است و حقايق را آنگونه كه هستند به ما مىنماياند، اما ساير قياسها، منتج يقين نيستند و هدف از آنها رسيدن به حقايق - آنگونه كه هستند - نيست و لذا در فلسفه كه هدف، دست يافتن به حقايق نفس الامرى است، بايد از ساير قياسها اجتناب نمود. در طول كتاب نهايه سعى مؤلف در رعايت اين اصل است كه فقط از آنچه به نظر خودش قياس برهانى مىداند، استفاده كند<ref>ر. ك.: همان، ص 4 - 7</ref> | #يكى ديگر از امتيازات اين اثر عبارت است از پرهيز از قياسهاى غير برهانى؛ چنانكه مؤلف در مدخل كتاب مىگويد: بحثهاى فلسفى فقط با قياس برهانى قابل اثبات است؛ زيرا تنها اين قياس است كه يقينآور است و حقايق را آنگونه كه هستند به ما مىنماياند، اما ساير قياسها، منتج يقين نيستند و هدف از آنها رسيدن به حقايق - آنگونه كه هستند - نيست و لذا در فلسفه كه هدف، دست يافتن به حقايق نفس الامرى است، بايد از ساير قياسها اجتناب نمود. در طول كتاب نهايه سعى مؤلف در رعايت اين اصل است كه فقط از آنچه به نظر خودش قياس برهانى مىداند، استفاده كند<ref>ر. ك.: همان، ص 4 - 7</ref> | ||
#يكى ديگر از امتيازات اين كتاب عبارت از روش خاصّ آن است كه در نگارش كتاب به بحثهاى بىثمر يا كمثمر، مثل بحثهاى ثابتات عدميه و حال، اعتنا نكرده و در عوض به بحثهاى مهم، نظير بحث وجود رابط و مستقل، بسيار اهميت داده است. | #يكى ديگر از امتيازات اين كتاب عبارت از روش خاصّ آن است كه در نگارش كتاب به بحثهاى بىثمر يا كمثمر، مثل بحثهاى ثابتات عدميه و حال، اعتنا نكرده و در عوض به بحثهاى مهم، نظير بحث وجود رابط و مستقل، بسيار اهميت داده است. | ||
#هرچند اين اثر، آموزشى است و براى مخاطبان خاصّى در نظر گرفته شده است، وليكن | #هرچند اين اثر، آموزشى است و براى مخاطبان خاصّى در نظر گرفته شده است، وليكن نویسنده محترم برخى از ابتكارات خودش را نيز در آن مطرح كرده است كه مىشود اشاره كرد به: | ||
#:الف)- ايشان ثابت كرده كه جنس، نوع مبهم است و فصل، نوع محصّل و همچنين نوع، همان ماهيت تامه است، بدون نظر به ابهام و تحصّل و بنابراين ايشان حمل هريك از جنس و فصل بر نوع را حمل اولى دانسته است<ref>همان، ص 81</ref> | #:الف)- ايشان ثابت كرده كه جنس، نوع مبهم است و فصل، نوع محصّل و همچنين نوع، همان ماهيت تامه است، بدون نظر به ابهام و تحصّل و بنابراين ايشان حمل هريك از جنس و فصل بر نوع را حمل اولى دانسته است<ref>همان، ص 81</ref> | ||
#:ب)- ايشان گرچه در «بداية الحكمة»، صفحه 126، مقوله «اين» را به مقوله وضع، ارجاع داده و نوشته است: «هرچند مشهور در بين حكما اين است كه «اين»، خودش مقولهاى است، ولى اين مطلب جاى بحث و تأمل دارد و «اين»، نوعى از وضع است، پس حركت اينيه هم نوعى از حركت وضعى است»، ولى در كتاب حاضر چنين آورده است: «در حقيقت مقوله اين، اختلاف شده و پنج قول گفته شده و قول ششم آن است كه برخى مكان را انكار كردهاند و چون امارات و نشانههاى متعدد، نشان از آن دارد كه مقوله مكان بديهى است و شكى در آن نيست، پس چارهاى ندارند جز آنكه آن را به مقوله وضع برگشت دهند و..<ref>همان، ص 129 - 130</ref> سپس ايشان اشكالى را در اين زمينه مطرح كرده است. | #:ب)- ايشان گرچه در «بداية الحكمة»، صفحه 126، مقوله «اين» را به مقوله وضع، ارجاع داده و نوشته است: «هرچند مشهور در بين حكما اين است كه «اين»، خودش مقولهاى است، ولى اين مطلب جاى بحث و تأمل دارد و «اين»، نوعى از وضع است، پس حركت اينيه هم نوعى از حركت وضعى است»، ولى در كتاب حاضر چنين آورده است: «در حقيقت مقوله اين، اختلاف شده و پنج قول گفته شده و قول ششم آن است كه برخى مكان را انكار كردهاند و چون امارات و نشانههاى متعدد، نشان از آن دارد كه مقوله مكان بديهى است و شكى در آن نيست، پس چارهاى ندارند جز آنكه آن را به مقوله وضع برگشت دهند و..<ref>همان، ص 129 - 130</ref> سپس ايشان اشكالى را در اين زمينه مطرح كرده است. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
نویسنده در مواردى، مطالبى توضيحى را در پاورقى آورده است كه با عبارت «منه» مشخص شده است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 19، 20، 201) و در برخى موارد، در متن به منابعى مانند اسفار و شفاء استناد كرده و آدرس مطلب را نيز بهجاى پاورقى در همان متن آورده است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 98، 113، 127، 130، 177، 217 و...). | |||
گاهى پاورقى توضيحى آمده، ولى معلوم نيست كه چه كسى نوشته است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 92، 268، 93). به نظر مىرسد اين پاورقىها، نوشته مصحح است؛ وى در اين پاورقىها برخى از اطلاعات كتابشناختى و گاه فلسفى را بيان كرده است. | گاهى پاورقى توضيحى آمده، ولى معلوم نيست كه چه كسى نوشته است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 92، 268، 93). به نظر مىرسد اين پاورقىها، نوشته مصحح است؛ وى در اين پاورقىها برخى از اطلاعات كتابشناختى و گاه فلسفى را بيان كرده است. |
ویرایش