پرش به محتوا

تاریخ ملازاده در ذکر مزارات بخارا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:
روش مؤلف در ارائه مطالب  
روش مؤلف در ارائه مطالب  


مؤلف در ارائه مطالب و آگاهى‌ها درباره مزارات بخارا، شيوه‌هاى متفاوتى سود مى‌جويد. گاه استناد به اخبارى كه در افواه عامه مردم موجود است، كرده و البته در بسيارى مواضع به نقد و جرح آن اخبار و باورداشت‌ها مى‌پردازد. گاه مستندات وى بر اخبار منابع است، مثلاًدر يك موضع مى‌آورد «... در نسخه كهنه يى ديده شده...». استنادات وى از منابع توام با ذكر منبع است. مانند، نقل قول از كتاب [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربيع الابرار]]، اثر [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، و يا تاريخ جهانگشاى جوينى و كتاب اخبار بخاراى نرشخى و غيره. وى در ذكر روايات خود از منابع غير مكتوب اغلب، اصطلاح منقول را مى‌آورد. منشاء برخى ديگر از مواد ارائه شده در كتاب، تجربيات و مشاهدات شخصى مؤلف است. كه البته اين مشاهدات نواقصى هم دارد كه در جاى خود بدان اشاره مى‌شود. جداى از موارد فوق، مؤلف در ارائه تاريخ تولد، فوت و يا ساير وقايع مهم زندگى افراد مورد اشاره، استفاده و بهره‌بردارى وسيعى از ماده تاريخ نموده است كه غنا و دقت ويژه‌اى به كار وى بخشيده است.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/121|يوسفى فر، شهرام؛ ص121]]</ref>
مؤلف در ارائه مطالب و آگاهى‌ها درباره مزارات بخارا، شيوه‌هاى متفاوتى سود مى‌جويد. گاه استناد به اخبارى كه در افواه عامه مردم موجود است، كرده و البته در بسيارى مواضع به نقد و جرح آن اخبار و باورداشت‌ها مى‌پردازد. گاه مستندات وى بر اخبار منابع است، مثلاًدر يك موضع مى‌آورد «... در نسخه كهنه يى ديده شده...». استنادات وى از منابع توام با ذكر منبع است. مانند، نقل قول از كتاب [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربيع الابرار]]، اثر [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، و يا تاريخ جهانگشاى جوينى و كتاب اخبار بخاراى نرشخى و غيره. وى در ذكر روايات خود از منابع غير مكتوب اغلب، اصطلاح منقول را مى‌آورد. منشاء برخى ديگر از مواد ارائه شده در كتاب، تجربيات و مشاهدات شخصى مؤلف است. كه البته اين مشاهدات نواقصى هم دارد كه در جاى خود بدان اشاره مى‌شود. جداى از موارد فوق، مؤلف در ارائه تاريخ تولد، فوت و يا ساير وقايع مهم زندگى افراد مورد اشاره، استفاده و بهره‌بردارى وسيعى از ماده تاريخ نموده است كه غنا و دقت ويژه‌اى به كار وى بخشيده است.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/121|يوسفى‌فر، شهرام؛ ص121]]</ref>


شكل روايت مؤلف نيز براساس دسته‌بندى حوزه مزارت شهر بخارا در دو دسته كلى است: قسم اول، ذكر قبور اكابرى كه «... نفس شهر و در فناء شهر، تا مقدار نيم فرسخ كمابيش...» مدفون‌اند، و قسم دوم كسانى كه در حوالى و نواحى شهرند در وراء حد مذكور در فوق. كه اين شيوه به مطالب وى نظم و نسقى بيشتر مى‌بخشد.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/123|يوسفى فر، شهرام؛ ص123]]</ref>
شكل روايت مؤلف نيز براساس دسته‌بندى حوزه مزارت شهر بخارا در دو دسته كلى است: قسم اول، ذكر قبور اكابرى كه «... نفس شهر و در فناء شهر، تا مقدار نيم فرسخ كمابيش...» مدفون‌اند، و قسم دوم كسانى كه در حوالى و نواحى شهرند در وراء حد مذكور در فوق. كه اين شيوه به مطالب وى نظم و نسقى بيشتر مى‌بخشد.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/123|يوسفى‌فر، شهرام؛ ص123]]</ref>


مؤلف در ارائه نشانى و فهرست قبور شهر، از يك روش ساده پيروى مى‌كند، وى ابتدا به سراغ قديمى‌ترين قبور شهر، كه طبعا ايام پس از فتح شهر بخارا در دوره اسلامى را شامل مى‌شود، مى‌رود و اصلا از وجود مقابر متعلق به اداور قبل از اسلام اطلاعى به دست نمى‌دهد. مؤلف بر اساس جهات جغرافيايى شهر بخارا، از موضع قبر مشهورى كه اينجا مزار خواجه ابوخفض است، شروع كرده، و سپس به معرفى ساير قبورى كه در جهات اربعه قبر مبداء قرار دارند، مى‌پردازد. وى بنا به دلايلى قبر ابوحفض را مبداء بررسى قرار مى‌دهد، چون اولا در حوزه درون شهر بخارا است، در ثانى «... كسى كه از نفس شهر بخارا متوجه قبله مى‌گردد، مرقد منور اين بزرگوار دين بردست راست مى‌شود...» و ثالثا، از حيث زمانى نيز نسبت به ساير علماء تقدم دارد. رابعا، آنكه شخص مؤلف قصد تبرک كارش را با شروع از شخص شيخ ابوحفص دارد.
مؤلف در ارائه نشانى و فهرست قبور شهر، از يك روش ساده پيروى مى‌كند، وى ابتدا به سراغ قديمى‌ترين قبور شهر، كه طبعا ايام پس از فتح شهر بخارا در دوره اسلامى را شامل مى‌شود، مى‌رود و اصلا از وجود مقابر متعلق به اداور قبل از اسلام اطلاعى به دست نمى‌دهد. مؤلف بر اساس جهات جغرافيايى شهر بخارا، از موضع قبر مشهورى كه اينجا مزار خواجه ابوخفض است، شروع كرده، و سپس به معرفى ساير قبورى كه در جهات اربعه قبر مبداء قرار دارند، مى‌پردازد. وى بنا به دلايلى قبر ابوحفض را مبداء بررسى قرار مى‌دهد، چون اولا در حوزه درون شهر بخارا است، در ثانى «... كسى كه از نفس شهر بخارا متوجه قبله مى‌گردد، مرقد منور اين بزرگوار دين بردست راست مى‌شود...» و ثالثا، از حيث زمانى نيز نسبت به ساير علماء تقدم دارد. رابعا، آنكه شخص مؤلف قصد تبرک كارش را با شروع از شخص شيخ ابوحفص دارد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
در واقع علت انتخاب مزار برخى بزرگان دين، تحت تاثير گرايشات دينى و ذهنى او است. مشرب فكرى وى سرسپردگى به فرقه نقشبنديه است كه اين معنى در ياد كرد نيكوى وى از خواجه پارسا محمد بن محمد الحافظى بخارى، متجلى است. البته مؤلف مطالعات در خور توجهى در علوم دينى دارد، به گونه‌اى كه در بررسى برخى موضوعاتى كه قصد تاييد يا رد آنها را دارد سخنان خود را به اقوال فقها و عالمان اسلامى مستند مى‌كند. البته شايان ذكر است كه مؤلف با وجود اعقتاد به مشرب و سلسله نقشبنديان، در بررسى خود از مزارات شهر، در مقابل ديگر فرق، قضاوتى منصفانه دارد، مثلاًاز ائمه اسماعيليه با احترام ياد مى‌كند «.... مقبره ايشان بر سر راه خراسان است و من زيارت كرده‌ام.» و درباره اين كه فعلا مقابر آن مندرس شده و نامعلوم است، گويد: «... و اين علامت كمال حال و شرف ايشان است...» و اين نوع داورى بى‌طرفانه البته ناشى از وضعيتى خاص است.
در واقع علت انتخاب مزار برخى بزرگان دين، تحت تاثير گرايشات دينى و ذهنى او است. مشرب فكرى وى سرسپردگى به فرقه نقشبنديه است كه اين معنى در ياد كرد نيكوى وى از خواجه پارسا محمد بن محمد الحافظى بخارى، متجلى است. البته مؤلف مطالعات در خور توجهى در علوم دينى دارد، به گونه‌اى كه در بررسى برخى موضوعاتى كه قصد تاييد يا رد آنها را دارد سخنان خود را به اقوال فقها و عالمان اسلامى مستند مى‌كند. البته شايان ذكر است كه مؤلف با وجود اعقتاد به مشرب و سلسله نقشبنديان، در بررسى خود از مزارات شهر، در مقابل ديگر فرق، قضاوتى منصفانه دارد، مثلاًاز ائمه اسماعيليه با احترام ياد مى‌كند «.... مقبره ايشان بر سر راه خراسان است و من زيارت كرده‌ام.» و درباره اين كه فعلا مقابر آن مندرس شده و نامعلوم است، گويد: «... و اين علامت كمال حال و شرف ايشان است...» و اين نوع داورى بى‌طرفانه البته ناشى از وضعيتى خاص است.


مؤلف در ذكر اسامى مزارات، البته به گزينشى به ظاهر ناگزير دست زده است. علل اين امر متفاوت است. يك جا گويد «... در آن مقبره (مقبره خواجه پاره دوز) از علماء و مشايخ و سادات بسيارند. رحمهم‌الله» كه چون فزونى تعداد را موجب اطناب دانسته، دست به گزينشى ناگزير در اين خصوص مى‌زند، اين امر در فرازهاى مختلف متن كتاب به چشم مى‌خورد.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/123|يوسفى فر، شهرام؛ ص123]]</ref>
مؤلف در ذكر اسامى مزارات، البته به گزينشى به ظاهر ناگزير دست زده است. علل اين امر متفاوت است. يك جا گويد «... در آن مقبره (مقبره خواجه پاره دوز) از علماء و مشايخ و سادات بسيارند. رحمهم‌الله» كه چون فزونى تعداد را موجب اطناب دانسته، دست به گزينشى ناگزير در اين خصوص مى‌زند، اين امر در فرازهاى مختلف متن كتاب به چشم مى‌خورد.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/123|يوسفى‌فر، شهرام؛ ص123]]</ref>


از ديگر روش‌هاى مؤلف در ذكر و بررسى مزارات، دقتى است كه وى در بيان تواريخ تولد يا مرگ افراد به خرج مى‌دهد. گاه دقت وى به حد ذكر روز گاه حتى مواقع مختلف روز و ماه مى‌رسد. به احتمال زياد مؤلف علاوه بر استفاده از منابع و كتب مربوطه و اشعار ماده تاريخى كه درباره افراد مورد نظر سروده شده، از اطلاعات مندرج بر روى سنگ‌هاى مقابر، نيز استفاده كرده است.
از ديگر روش‌هاى مؤلف در ذكر و بررسى مزارات، دقتى است كه وى در بيان تواريخ تولد يا مرگ افراد به خرج مى‌دهد. گاه دقت وى به حد ذكر روز گاه حتى مواقع مختلف روز و ماه مى‌رسد. به احتمال زياد مؤلف علاوه بر استفاده از منابع و كتب مربوطه و اشعار ماده تاريخى كه درباره افراد مورد نظر سروده شده، از اطلاعات مندرج بر روى سنگ‌هاى مقابر، نيز استفاده كرده است.
خط ۷۵: خط ۷۵:
از خصائص زبان متن مؤلف، مى‌توان به روايت يك دست وى اشاره كرد.
از خصائص زبان متن مؤلف، مى‌توان به روايت يك دست وى اشاره كرد.


گاه كه وى به مقابر اشخاص معروفى مى‌رسد، ناگهان روايت‌هاى فرعى و يا مضامين جديدى را كه شامل ذكر سخايا، فضايل و يا سخنان و سرگذشت‌نامه افراد است را مى‌آورد. اين امر گاه درباره رجال سياسى و ديوانى چون آل سامان، آل برهان به حد افراط خود مى‌رسد. تفريط مؤلف در ارائه مطالب موضوع مورد بررسى خود در امتناع وى از بررسى شخصيت‌هاى شافعى و غيره مى‌بينيم.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/124|يوسفى فر، شهرام؛ ص124]]</ref>
گاه كه وى به مقابر اشخاص معروفى مى‌رسد، ناگهان روايت‌هاى فرعى و يا مضامين جديدى را كه شامل ذكر سخايا، فضايل و يا سخنان و سرگذشت‌نامه افراد است را مى‌آورد. اين امر گاه درباره رجال سياسى و ديوانى چون آل سامان، آل برهان به حد افراط خود مى‌رسد. تفريط مؤلف در ارائه مطالب موضوع مورد بررسى خود در امتناع وى از بررسى شخصيت‌هاى شافعى و غيره مى‌بينيم.<ref>[[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3827/124|يوسفى‌فر، شهرام؛ ص124]]</ref>


در نهايت مى‌توان ويژگى زبانى متن كتاب كه به نيمه اول قرن نهم هجرى قمرى تعلق دارد را، مدنظر قرار داد كه حجم خاصى از لغات، اصطلاحات و تركيبات دستورى و گاه تعابير مهجور و نامستعمل زبان فارسی را در خود جاى داده است. بدين لحاظ انتشار اين كتاب از بسيارى جهات مفيد تواند بود.
در نهايت مى‌توان ويژگى زبانى متن كتاب كه به نيمه اول قرن نهم هجرى قمرى تعلق دارد را، مدنظر قرار داد كه حجم خاصى از لغات، اصطلاحات و تركيبات دستورى و گاه تعابير مهجور و نامستعمل زبان فارسی را در خود جاى داده است. بدين لحاظ انتشار اين كتاب از بسيارى جهات مفيد تواند بود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش