۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[منجد، صلاحالدین]] ( | [[منجد، صلاحالدین]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17793 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =17793 | ||
| کتابخوان همراه نور =11945 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''معجم المؤرخين الدمشقيين و آثارهم المخطوطة و المطبوعة'''، اثر [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]](دمشق، 1920-2010م، رياض) است كه | '''معجم المؤرخين الدمشقيين و آثارهم المخطوطة و المطبوعة'''، اثر [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]](دمشق، 1920-2010م، رياض) است كه نویسنده در آن، مجموعهاى از تاريخنگاران دمشقى و آثار علمى آنان را به ترتيب تاريخى معرفى كرده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين كتاب از مقدمه | اين كتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل شرح حال جمعى از مورخان دمشقى از صدر اسلام تا اواخر قرن چهاردهم هجرى قمرى) تشكيل شده است. | ||
در اين اثر، در مجموع تعداد 251 تاريخنگار شناسانده شده است. | در اين اثر، در مجموع تعداد 251 تاريخنگار شناسانده شده است. | ||
نویسنده در مقدمهاش كه آن را در بيروت، در سال 1978م، نوشته تأكيد كرده است: از ايام كودكى به تاريخ دمشق و مورخانش عنايت داشتم و بسيارى از رسالهها و آثار آنان را منتشر كردم و در دو كتابم: «المؤرخون الدمشقيون و آثارهم المخطوطة من القرن الثالث إلى نهاية القرن العاشر» و «المؤرخون الدمشقيون في العهد العثماني» از آنان سخن گفتم و در پيگيرى اين مباحث، فترت و خللى حاصل نشد؛ تاآنكه در نزد ما مطالب بسيارى جمع شد كه چند برابر مطالب آن دو كتاب مىشد. پس به نظر رسيد كه اين معجم را بنويسم تا شامل همه مورخان دمشق شود، از قرن دوم هجرى تا روزگار ما. | |||
منظور ما از مورخان، كسانى هستند كه تاريخى عمومى يا اختصاصى درباره دمشق يا غير آن نوشتهاند - چه آن را بر اساس حوادث سالها تنظيم كرده باشند، چه بر اساس تراجم بهصورت نظم يا نثر - و كسانى هستند كه در مورد طبقات رجال با انواع گوناگونش و وفيات و همچنين فضائل اشخاص يا بلاد يا خطهها اثرى نگاشتهاند. منظور ما از دمشقىها كسانى هستند كه در دمشق متولد شده و زندگى كرده و مردهاند يا وارد آنجا شده و در آنجا زندگى كرده و مردهاند و يا در آنجا زندگى كرده، ولى مرگ آنها در شهرى ديگر فرارسيده است..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-6</ref> | منظور ما از مورخان، كسانى هستند كه تاريخى عمومى يا اختصاصى درباره دمشق يا غير آن نوشتهاند - چه آن را بر اساس حوادث سالها تنظيم كرده باشند، چه بر اساس تراجم بهصورت نظم يا نثر - و كسانى هستند كه در مورد طبقات رجال با انواع گوناگونش و وفيات و همچنين فضائل اشخاص يا بلاد يا خطهها اثرى نگاشتهاند. منظور ما از دمشقىها كسانى هستند كه در دمشق متولد شده و زندگى كرده و مردهاند يا وارد آنجا شده و در آنجا زندگى كرده و مردهاند و يا در آنجا زندگى كرده، ولى مرگ آنها در شهرى ديگر فرارسيده است..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-6</ref> | ||
نویسنده كتاب حاضر، نخست تعداد 241 نفر از مورخان دمشقى را نام برده و زندگى و آثارشان را شناسانده است و بعد تحت عنوان «ذيل» بهصورت مختصر تعداد 10 نفر ديگر را معرفى كرده و افزوده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ص437-439</ref>و سپس تحت عنوان «اضافات»، توضيحاتى به برخى از مطالب قبلى كتاب افزوده و اطلاعات كتابشناختى مورخان را كاملتر كرده است<ref>همان، ص441-454</ref> | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
#زهرى: محمد بن مسلم بن عبيدالله زهرى، ابوبكر، مورخ، محدث، فقيه، مدنى الاصل، حوالى سال 80ق، وارد دمشق شد و در آن مستقر شد و با خلفا ارتباط برقرار كرد و او از اولين مورخان اسلام است... او در شغب كه اول مرز فلسطين و آخر مرز حجاز از شمال است، درگذشت و گفته شده قبرش در ارما پشت شغب است و اين واقعه در سال 124ق724/م روى داد. منابع شرح حال او: [[جزری، محمد بن محمد|ابن الجزري]]، [[غاية النهاية في طبقات القراء|طبقات القراء]]، ج2، ص262؛ ابن كثير، [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]]، ج9، ص340؛ الصفدي، الوافي، ج5، ص24؛ الدوري، بحث في نشئة علم التاريخ، ص78-102. تأليفاتش: 1. «مغازي رسولالله(ص)». مطالبى از اين كتاب در آثار [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]]، و [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] و طبرى آمده است. 2. «نسب قريش». از همين كتاب، مصعب زبيرى در كتابش «نسب قريش» مدد گرفته است. 3. «أسنان الخلفاء الأمويين و مدة حكمهم». اين كتاب را براى وليد بن عبدالملك نوشته است و در [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] موجود است. نسخههاى خطى: اصل اين آثار به دست ما نرسيده است<ref>ر.ک: همان، ص7</ref> | #زهرى: محمد بن مسلم بن عبيدالله زهرى، ابوبكر، مورخ، محدث، فقيه، مدنى الاصل، حوالى سال 80ق، وارد دمشق شد و در آن مستقر شد و با خلفا ارتباط برقرار كرد و او از اولين مورخان اسلام است... او در شغب كه اول مرز فلسطين و آخر مرز حجاز از شمال است، درگذشت و گفته شده قبرش در ارما پشت شغب است و اين واقعه در سال 124ق724/م روى داد. منابع شرح حال او: [[جزری، محمد بن محمد|ابن الجزري]]، [[غاية النهاية في طبقات القراء|طبقات القراء]]، ج2، ص262؛ ابن كثير، [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]]، ج9، ص340؛ الصفدي، الوافي، ج5، ص24؛ الدوري، بحث في نشئة علم التاريخ، ص78-102. تأليفاتش: 1. «مغازي رسولالله(ص)». مطالبى از اين كتاب در آثار [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]]، و [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] و طبرى آمده است. 2. «نسب قريش». از همين كتاب، مصعب زبيرى در كتابش «نسب قريش» مدد گرفته است. 3. «أسنان الخلفاء الأمويين و مدة حكمهم». اين كتاب را براى وليد بن عبدالملك نوشته است و در [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] موجود است. نسخههاى خطى: اصل اين آثار به دست ما نرسيده است<ref>ر.ک: همان، ص7</ref> | ||
#[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]: على بن الحسن بن هبةالله، ابوالقاسم دمشقى، معروف به [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، درگذشته سال 751ق1175/م. پيشواى اهل حديث در زمان خودش بود و بين شناخت اسانيد و متون جمع كرد و محتاط و ثقه و استوار و اهل دقت و تأمل بود و سفرهاى فراوانى كرد و مطالبى را جمع كرد كه احدى جمع نكرده بود. شمار شيوخ و استادانش به هزار و سيصد شيخ رسيد و همچنين از هشتاد زن دانش آموخت. در دمشق رحلت كرد و در مقبره باب الصغير در جانب شرقى حجرهاى كه در آن معاويه دفن شده، مدفون شد. منابع شرح حالش: بهصورت مفصل در شرح حال حافظ در مقدمه مجلد اول تاريخ دمشق، از شرح حال او سخن گفتيم و همه منابع زندگىنامهاش را برشمرديم. مؤلفاتش: فراوان است و آنچه براى ما در اينجا مهم است در درجه اول، تاريخ دمشق است كه در هشتاد جلد نوشته شده و بزرگترين تاريخى است كه در ميراث فرهنگ عربى درباره يك شهر نوشته شده است. در مقدمه اين تاريخ، از فضائل شام، فتوحات آن، خطههايش، مساجدش، دروازههايش، خانههايش، كنيسههايش و... سخن گفته، سپس به شرح حالهاى كوتاه و بلند براى هر كسى پرداخته كه وارد دمشق و شهرهاى شام بهطور كلى شده، از دوره جاهليت تا قرن ششم - روزگار نورالدين - از انبياى آن شهر، هاديان، خليفهها، واليان، فقها، قضات، علما، راويان، قاريان، نحوىها، شاعران و اديبان و... پس اين كتاب، مفصلترين فرهنگنامهاى است كه براى شرح حال، بعد از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] پيدا شده و منبعى است براى تاريخ رجال همه شام، نه دمشق بهتنهايى..<ref>ر.ک: همان، ص38-39</ref> | #[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]: على بن الحسن بن هبةالله، ابوالقاسم دمشقى، معروف به [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، درگذشته سال 751ق1175/م. پيشواى اهل حديث در زمان خودش بود و بين شناخت اسانيد و متون جمع كرد و محتاط و ثقه و استوار و اهل دقت و تأمل بود و سفرهاى فراوانى كرد و مطالبى را جمع كرد كه احدى جمع نكرده بود. شمار شيوخ و استادانش به هزار و سيصد شيخ رسيد و همچنين از هشتاد زن دانش آموخت. در دمشق رحلت كرد و در مقبره باب الصغير در جانب شرقى حجرهاى كه در آن معاويه دفن شده، مدفون شد. منابع شرح حالش: بهصورت مفصل در شرح حال حافظ در مقدمه مجلد اول تاريخ دمشق، از شرح حال او سخن گفتيم و همه منابع زندگىنامهاش را برشمرديم. مؤلفاتش: فراوان است و آنچه براى ما در اينجا مهم است در درجه اول، تاريخ دمشق است كه در هشتاد جلد نوشته شده و بزرگترين تاريخى است كه در ميراث فرهنگ عربى درباره يك شهر نوشته شده است. در مقدمه اين تاريخ، از فضائل شام، فتوحات آن، خطههايش، مساجدش، دروازههايش، خانههايش، كنيسههايش و... سخن گفته، سپس به شرح حالهاى كوتاه و بلند براى هر كسى پرداخته كه وارد دمشق و شهرهاى شام بهطور كلى شده، از دوره جاهليت تا قرن ششم - روزگار نورالدين - از انبياى آن شهر، هاديان، خليفهها، واليان، فقها، قضات، علما، راويان، قاريان، نحوىها، شاعران و اديبان و... پس اين كتاب، مفصلترين فرهنگنامهاى است كه براى شرح حال، بعد از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] پيدا شده و منبعى است براى تاريخ رجال همه شام، نه دمشق بهتنهايى..<ref>ر.ک: همان، ص38-39</ref> | ||
#[[زرکلی، خیرالدین|زركلى]]: خيرالدين بن محمود [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]]، با كسره زاء و راء، نسبت است به قبيله كردى [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] و آن قبيلهاى است كه از زمره آنان بود خاندان كردى آل يوسف در دمشق. در دمشق رشد كرد و | #[[زرکلی، خیرالدین|زركلى]]: خيرالدين بن محمود [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]]، با كسره زاء و راء، نسبت است به قبيله كردى [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] و آن قبيلهاى است كه از زمره آنان بود خاندان كردى آل يوسف در دمشق. در دمشق رشد كرد و نویسنده، روزنامهنگار، شاعر و تاريخنگار بود. در قاهره در آخر سال 1976م1396/ق درگذشت. منابع زندگىنامه او: تقىالدين، منتخبات التواريخ، ص851 (الزركلية)، شرح حال خودنوشتش در جلد دهم كتاب «الأعلام» (چاپ 2)..<ref>ر.ک: همان، ص432</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
نویسنده براى كتاب حاضر در پايان آن، فقط فهرست آثار تاريخى مذكور در اين معجم، مؤرخين و فهرست منابع و فهرست منابع بيگانه<ref>ر.ک: همان، ص455-526</ref>، فراهم كرده و متأسفانه فهارس فنى (اعلام، امكنه و...) و حتى فهرست مطالب را نيز آماده نكرده است. او براى توليد اثر حاضر از تعداد قابل توجهى كتاب خطى و چاپى و نشريه به زبان عربى و انگليسى و غيره از منابع مهم استفاده كرده و اسامى و مشخصات كتابشناختى آن را نيز آورده است<ref>ر.ک: همان، ص513-526</ref> | |||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش