۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[شرفالدین، عبدالله]] ( | [[شرفالدین، عبدالله]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 10/8 /ش4م6 | | کد کنگره =BP 10/8 /ش4م6 | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
#«موارد الأتحاف و نقباء الأشراف»، هر دو از سيد عبدالرزاق كمونه<ref>ر.ک: نظرى، محمود، 1383، ص15</ref> | #«موارد الأتحاف و نقباء الأشراف»، هر دو از سيد عبدالرزاق كمونه<ref>ر.ک: نظرى، محمود، 1383، ص15</ref> | ||
نویسنده در بيان انگيزه تأليف كتاب، به اين نكته اشاره دارد كه به جهت خدمت به حقيقت و علم، به تصحيح و تنقيح اين مجموعهها دست زده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص8</ref> | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با دو مقدمه از ناشر و | كتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در سه جلد، تنظيم شده است؛ بهگونهاى كه جلد اول به «ذريعه» و «طبقات» اختصاص يافته، تمامى جلد دوم و 434 صفحه از جلد سوم به بحث درباره «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» پرداخته و تنها از ص435 تا 518؛ يعنى تا انتهاى جلد سوم، بحث و بررسى هشت كتاب رجالى مذكور مىباشد<ref>نظرى، محمود، 1383، ص15</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
مؤلف در مقدمه، ضمن تكريم و ارج نهادن به زحمات شخصيتهاى بزرگى، چون [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقابزرگ تهرانى]] كه با اخلاص شگفانگيزش و با پاكى طينت و بزرگوارى و عظمت روحى و اخلاقى خويش، آثار ارزشمندى چون «ذريعه» و «طبقات» را براى هميشه در تاريخ تشيع و تاريخ كتابشناسى به يادگار گذارده، به اين نكته اشاره دارد كه در صدد تصحيح و نقد اشتباهات و اغلاطى است كه بالطبع در كتابهاى مذكور با توجه به تتبع گسترده و اطلاعات وسيع راه يافته است<ref>نظرى، محمود، 1383، ص15</ref> | مؤلف در مقدمه، ضمن تكريم و ارج نهادن به زحمات شخصيتهاى بزرگى، چون [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقابزرگ تهرانى]] كه با اخلاص شگفانگيزش و با پاكى طينت و بزرگوارى و عظمت روحى و اخلاقى خويش، آثار ارزشمندى چون «ذريعه» و «طبقات» را براى هميشه در تاريخ تشيع و تاريخ كتابشناسى به يادگار گذارده، به اين نكته اشاره دارد كه در صدد تصحيح و نقد اشتباهات و اغلاطى است كه بالطبع در كتابهاى مذكور با توجه به تتبع گسترده و اطلاعات وسيع راه يافته است<ref>نظرى، محمود، 1383، ص15</ref> | ||
عمده مباحث | عمده مباحث نویسنده، مربوط به «الذريعة» «[[طبقات أعلام الشيعة]]» و «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» است. وى ابتدا از دو مجموعه بزرگتر و نفيس؛ يعنى «الذريعة» و «طبقات» سخن مىگويد و جلد اول را با بررسى اين دو كتاب، به پايان مىبرد و در وصف شيخ آقابزرگ مىنويسد: «خواننده «[[طبقات أعلام الشيعة]]»، شيخ آقابزرگ را رادمردى با نيت خالص، حقيقتجو و پاك مىيابد و پيداست كه اخلاص شگفتانگيزش دليل پاكى طينت و بزرگوارى و عظمت روح و اخلاق والاى اوست»<ref>ر.ک: مختارى، على، 1373، ص63-64</ref> | ||
مؤلف، شيخ آقابزرگ را بهعنوان علامهاى كه در تتبع و تحقيق قوى و فراگيرى و احاطه به علم رجال و روات، شهره آفاق است، مىستايد و اهل دانش، خصوصاً تشيع را، وامدار او مىشمارد. آنگاه مىافزايد: «با توجه به تتبع گسترده و اطلاعات وسيع، اشتباهات فراوانى به اين دو كتاب خصوصاً «الذريعة» راه يافته است و عجيب است كه مشتمل بر بسيارى از تأليفات اهل سنت خصوصاً مشاهير آنان، از قبيل محىالدين بن عربى، از قدما و متأخران گذشته است. شگفتانگيزتر آنكه كتابهاى زيادى از عدهاى ناصبى را كه به دشمنى با شيعه شناخته شدهاند و برخى دشمن اهلبيت(ع) هستند نام برده است؛ نظير كتابهاى [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و ديوان سلطان محمود غزنوى و سلطان سليمان قانونى و آنچه موجب تعجب و تحير مىشود، ذكر تأليفات تعدادى از مسيحيان همچون عبدالمسيح انطاكى و همچنين ذكر مؤلفات متعددى از قاديانىها، بهائىها و هندوهاست؛ چنانكه نوشتههاى عدهاى را كه پيش از اسلام وفات كردند هم ياد كرده است»<ref>همان، ص64</ref> | مؤلف، شيخ آقابزرگ را بهعنوان علامهاى كه در تتبع و تحقيق قوى و فراگيرى و احاطه به علم رجال و روات، شهره آفاق است، مىستايد و اهل دانش، خصوصاً تشيع را، وامدار او مىشمارد. آنگاه مىافزايد: «با توجه به تتبع گسترده و اطلاعات وسيع، اشتباهات فراوانى به اين دو كتاب خصوصاً «الذريعة» راه يافته است و عجيب است كه مشتمل بر بسيارى از تأليفات اهل سنت خصوصاً مشاهير آنان، از قبيل محىالدين بن عربى، از قدما و متأخران گذشته است. شگفتانگيزتر آنكه كتابهاى زيادى از عدهاى ناصبى را كه به دشمنى با شيعه شناخته شدهاند و برخى دشمن اهلبيت(ع) هستند نام برده است؛ نظير كتابهاى [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و ديوان سلطان محمود غزنوى و سلطان سليمان قانونى و آنچه موجب تعجب و تحير مىشود، ذكر تأليفات تعدادى از مسيحيان همچون عبدالمسيح انطاكى و همچنين ذكر مؤلفات متعددى از قاديانىها، بهائىها و هندوهاست؛ چنانكه نوشتههاى عدهاى را كه پيش از اسلام وفات كردند هم ياد كرده است»<ref>همان، ص64</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#در پارهاى موارد درباره يك نكته تحقيق شده است؛ نظير بررسى مذهب [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref> | #در پارهاى موارد درباره يك نكته تحقيق شده است؛ نظير بررسى مذهب [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref> | ||
آنچه گفته شد، اشارهاى گذرا به كاوشهاى | آنچه گفته شد، اشارهاى گذرا به كاوشهاى نویسنده در اين اثر بود. بخش عمده كار وى، اين است كه از اول تا آخر كتاب بهمناسبتى افرادى را از گردونه تشيع به معنى عام آن بيرون كرده كه به مواردى اشاره مىشود: | ||
#در ج1، ص420، بعد از ذكر رساله فارسى امير خان كوكبى گرجى، معاصر شاه حسين صفوى، مىنويسد: «از كجا شود ثابت نامبرده مسلمان باشد، تا صحيح باشد از رسالهاش نامیبرده شود؛ زيرا جميع مردم گرج، مسيحى هستند». | #در ج1، ص420، بعد از ذكر رساله فارسى امير خان كوكبى گرجى، معاصر شاه حسين صفوى، مىنويسد: «از كجا شود ثابت نامبرده مسلمان باشد، تا صحيح باشد از رسالهاش نامیبرده شود؛ زيرا جميع مردم گرج، مسيحى هستند». | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#در ج1، ص421، ذيل سخن صاحب «الذريعة» كه شيخ شمسالدين محمد بن ابىبكر بن محمد الخبيصى در خطبهاش بعد از نام پيامبر(ص) دارد: «آله الطيبين الطاهرين المبجلين»، مىگويد: «اين بهتنهايى دليلى بر شيعه بودن نيست؛ چون بسيارى از اهل سنت نيز چنين مىگويند» و..<ref>همان، ص65</ref> | #در ج1، ص421، ذيل سخن صاحب «الذريعة» كه شيخ شمسالدين محمد بن ابىبكر بن محمد الخبيصى در خطبهاش بعد از نام پيامبر(ص) دارد: «آله الطيبين الطاهرين المبجلين»، مىگويد: «اين بهتنهايى دليلى بر شيعه بودن نيست؛ چون بسيارى از اهل سنت نيز چنين مىگويند» و..<ref>همان، ص65</ref> | ||
بههرحال | بههرحال نویسنده افرادى را كه مذهبشان مورد بحث است، سنى شمرده است؛ نظير شبسترى، محىالدين بن عربى، عطار، خيام، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]] و [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]]<ref>همان، ص66</ref> | ||
بايد توجه داشت كه وظيفه يك كتابشناس در ردهبندى مؤلفان و مذاهب آنان چيست؟ و اگر هر شخص منصفى بهجاى آقابزرگ تهرانى بود، كتابهاى افرادى چون شريعت سنگلجى را در رديف چه گروهى ثبت مىكرد؟ آيا مىتوان اين دسته را جزء يهود يا نصارا و مجوس يا كمونيستها جا داد؟ يا بايد گفت مسلمان، ولى منحرف بودند. نكته ديگر اينكه عمده ايرادات جناب مؤلف بر ذريعه تهرانى، مربوط به اين است كه مؤلف فلان كتاب، معلوم نيست شيعه باشد و از كجا تشيعش ثابت شده و بنابراين از موضوع كتاب خارج است، ولى آنهم با ديدگاههاى خاص جناب مؤلف كه نمونههايى از آن ذكر شد. بنابراين، اين كتاب را نمىتوان تصحيح همهجانبه ذريعه دانست. علاوه بر اين، بسيارى را خود تهرانى هم مىدانسته شيعه نيستند و به جهاتى نامشان را آورده است؛ مثلاً در ج14، ص160، از شرح نهجالبلاغة محمد محيىالدين عبدالحميد معاصر ياد كرده است و تهرانى بهتر از شرفالدين مىدانسته كه وى سنى است و نه شيعه<ref>همان</ref> | بايد توجه داشت كه وظيفه يك كتابشناس در ردهبندى مؤلفان و مذاهب آنان چيست؟ و اگر هر شخص منصفى بهجاى آقابزرگ تهرانى بود، كتابهاى افرادى چون شريعت سنگلجى را در رديف چه گروهى ثبت مىكرد؟ آيا مىتوان اين دسته را جزء يهود يا نصارا و مجوس يا كمونيستها جا داد؟ يا بايد گفت مسلمان، ولى منحرف بودند. نكته ديگر اينكه عمده ايرادات جناب مؤلف بر ذريعه تهرانى، مربوط به اين است كه مؤلف فلان كتاب، معلوم نيست شيعه باشد و از كجا تشيعش ثابت شده و بنابراين از موضوع كتاب خارج است، ولى آنهم با ديدگاههاى خاص جناب مؤلف كه نمونههايى از آن ذكر شد. بنابراين، اين كتاب را نمىتوان تصحيح همهجانبه ذريعه دانست. علاوه بر اين، بسيارى را خود تهرانى هم مىدانسته شيعه نيستند و به جهاتى نامشان را آورده است؛ مثلاً در ج14، ص160، از شرح نهجالبلاغة محمد محيىالدين عبدالحميد معاصر ياد كرده است و تهرانى بهتر از شرفالدين مىدانسته كه وى سنى است و نه شيعه<ref>همان</ref> |
ویرایش