پرش به محتوا

توضيح الرشاد في تاريخ حصر الاجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جار الله' به 'جارالله'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'جار الله' به 'جارالله')
خط ۵۴: خط ۵۴:
عواملى مانند قلت و كثرت پيروان، باعث انتشار بعضى از اين مذاهب در مقابل بعضى ديگر شده است؛ براى مثال مذهب حنفى در مشرق رواج بيشترى دارد و مذهب مالكى در آفريقا كه باعث آن، زياد بن عبدالرحمن است كه مالكى بوده و اين مذهب را به آن ديار منتقل كرده است. بندقدارى حاكم مصر كه در سال 658ق، به سلطنت رسيده بود، عامل اصلى در انحصار مذاهب در اين چهار مذهب به شمار مى‌رود، زيرا او قضاتى را از اين مذاهب اربعه انتخاب كرد و اين مذاهب را به‌عنوان چهار مذهب رسمى در مصر معرفى كرد با اينكه تا آن زمان، حنفيه و حنبليه در مصر جايگاهى نداشته‌اند. از كلام [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و كلام ابن قوطى هم نكاتى در اين زمينه استفاده مى‌شود كه مؤلف، به‌طور كامل بدانها پرداخته است. ايشان در نهايت، قرن هفتم هجرى را زمان چنين انحصارى از سوى خلفا به شمار آورده است.
عواملى مانند قلت و كثرت پيروان، باعث انتشار بعضى از اين مذاهب در مقابل بعضى ديگر شده است؛ براى مثال مذهب حنفى در مشرق رواج بيشترى دارد و مذهب مالكى در آفريقا كه باعث آن، زياد بن عبدالرحمن است كه مالكى بوده و اين مذهب را به آن ديار منتقل كرده است. بندقدارى حاكم مصر كه در سال 658ق، به سلطنت رسيده بود، عامل اصلى در انحصار مذاهب در اين چهار مذهب به شمار مى‌رود، زيرا او قضاتى را از اين مذاهب اربعه انتخاب كرد و اين مذاهب را به‌عنوان چهار مذهب رسمى در مصر معرفى كرد با اينكه تا آن زمان، حنفيه و حنبليه در مصر جايگاهى نداشته‌اند. از كلام [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و كلام ابن قوطى هم نكاتى در اين زمينه استفاده مى‌شود كه مؤلف، به‌طور كامل بدانها پرداخته است. ايشان در نهايت، قرن هفتم هجرى را زمان چنين انحصارى از سوى خلفا به شمار آورده است.


عده‌اى از بزرگان اهل سنت بوده‌اند كه از آزادانديشى و استقلال رأى برخوردار بوده و مطابق فتواى خود عمل مى‌كرده‌اند؛ اينها پيرو هيچ‌كدام از مذاهب اربعه نبودند؛ از اين عده، يكى جار الله محمود بن عمر الزمخشرى است، ديگرى محى‌الدين محمد بن على بن العربى است.
عده‌اى از بزرگان اهل سنت بوده‌اند كه از آزادانديشى و استقلال رأى برخوردار بوده و مطابق فتواى خود عمل مى‌كرده‌اند؛ اينها پيرو هيچ‌كدام از مذاهب اربعه نبودند؛ از اين عده، يكى جارالله محمود بن عمر الزمخشرى است، ديگرى محى‌الدين محمد بن على بن العربى است.


مؤلف، در اين قسمت از كتاب، به نام عده‌اى از علماى اهل سنت اشاره مى‌كند كه در واقع از بنيان‌گذاران باب انسداد در فقه بوده‌اند؛ يكى از آنها كه برهان هم بر انسداد اقامه كرده، مولوى شاه ولى الله، احمد بن عبدالرحيم دهلوى است. ايشان، اضافه مى‌كند آنچه مايه تأسف است اين است كه تمام براهين اين شخص، عين ادعاهاى وى بوده و هيچ حرف منطقى براى گفتن ندارد؛ تنها كارى كه كرده سه طبقه براى مسلمانان بعد از پيامبر(ص) ترسيم كرده كه طبقه اول در سده اول و دوم هجرى زندگى مى‌كرده‌اند و طبقه دوم در سده سوم و چهارم؛ اولى داراى قوه استنباط بوده و طبقه دوم فقط سه كار را مى‌توانستند انجام بدهند:
مؤلف، در اين قسمت از كتاب، به نام عده‌اى از علماى اهل سنت اشاره مى‌كند كه در واقع از بنيان‌گذاران باب انسداد در فقه بوده‌اند؛ يكى از آنها كه برهان هم بر انسداد اقامه كرده، مولوى شاه ولى الله، احمد بن عبدالرحيم دهلوى است. ايشان، اضافه مى‌كند آنچه مايه تأسف است اين است كه تمام براهين اين شخص، عين ادعاهاى وى بوده و هيچ حرف منطقى براى گفتن ندارد؛ تنها كارى كه كرده سه طبقه براى مسلمانان بعد از پيامبر(ص) ترسيم كرده كه طبقه اول در سده اول و دوم هجرى زندگى مى‌كرده‌اند و طبقه دوم در سده سوم و چهارم؛ اولى داراى قوه استنباط بوده و طبقه دوم فقط سه كار را مى‌توانستند انجام بدهند:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش