پرش به محتوا

صهبای صفا: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[جوادی آملی، عبدالله]] (نويسنده)
[[جوادی آملی، عبدالله]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏9‎‏ص‎‏9‎‏ ‎‏1382
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏9‎‏ص‎‏9‎‏ ‎‏1382
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر = 1382 ش  
| سال نشر = 1382 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3913AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03913AUTOMATIONCODE
| چاپ =7
| چاپ =7
| شابک =978-964-6293-90-8
| شابک =978-964-6293-90-8
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}
}}
   
   
'''صهباى صفا'''، از آثار گفتارى و نوشتارى [[جوادی آملی، عبدالله|آيت‌الله عبدالله جوادى آملى]] (متولد آمل، 1312ش) است كه نويسنده در آن، عظمت، حكمت‌ها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را به‌صورت تحليلى و مستند بيان كرده است.
'''صهباى صفا'''، از آثار گفتارى و نوشتارى [[جوادی آملی، عبدالله|آيت‌الله عبدالله جوادى آملى]] (متولد آمل، 1312ش) است كه نویسنده در آن، عظمت، حكمت‌ها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را به‌صورت تحليلى و مستند بيان كرده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و مقدمه نويسنده و متن اصلى تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، اجتهادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و عقل براى توضيح مطالب بهره برده است.
كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و مقدمه نویسنده و متن اصلى تشكيل شده است. روش نویسنده در اين اثر، اجتهادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و عقل براى توضيح مطالب بهره برده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۳۳: خط ۳۳:


#در مقدمه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى چنين آمده: «... پيروزى انقلاب اسلامى، در پرتو انديشه‌هاى تابناك [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](رض) حج را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند و سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند. اما هنوز راهى دراز در پيش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حج، شناخته و شناسانده شود... آنچه اينك پيش روى خواننده قرار دارد برگ سبزى است از اين دفتر..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص11-13</ref>
#در مقدمه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى چنين آمده: «... پيروزى انقلاب اسلامى، در پرتو انديشه‌هاى تابناك [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](رض) حج را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند و سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند. اما هنوز راهى دراز در پيش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حج، شناخته و شناسانده شود... آنچه اينك پيش روى خواننده قرار دارد برگ سبزى است از اين دفتر..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص11-13</ref>
#:همچنين در مقدمه نويسنده كه در پنجم آذر 1371 نوشته شده، آمده است: كتاب حاضر گردآمده از دو مقالت و نوشتار و چند مقال و گفتار است كه در دهه 1370-1360 به‌مناسبت‌هاى گوناگون در ايران و حجاز ايراد و ارائه شد و دو مقاله آن (1. نظام حج در اسلام؛ 2. قداست و امنيت حرم)، قبلا به طبع رسيد و اگر پاره‌اى تكرار در اين مجموعه به نظر مى‌رسد در اثر فصل ممتد بين زمان بَيان و تنظيم اثر بَنان است..<ref>ر.ک: همان، ص15-23</ref>
#:همچنين در مقدمه نویسنده كه در پنجم آذر 1371 نوشته شده، آمده است: كتاب حاضر گردآمده از دو مقالت و نوشتار و چند مقال و گفتار است كه در دهه 1370-1360 به‌مناسبت‌هاى گوناگون در ايران و حجاز ايراد و ارائه شد و دو مقاله آن (1. نظام حج در اسلام؛ 2. قداست و امنيت حرم)، قبلا به طبع رسيد و اگر پاره‌اى تكرار در اين مجموعه به نظر مى‌رسد در اثر فصل ممتد بين زمان بَيان و تنظيم اثر بَنان است..<ref>ر.ک: همان، ص15-23</ref>
#حج، همانند ديگر عبادت‌ها، آداب، سنن و فرايضى دارد كه بعضى از آنها ارشادى است، برخى مستحبى و دسته‌اى نيز واجب. همه اين آداب و سنن و فرايض براى تحصيل صفات ثبوتيه و پرهيز از صفات سلبيه است. انسان از آن جهت كه مظهر ذات اقدس اله و خليفة الرحمان است، داراى صفات ثبوتى و سلبى است. صفات نفسانى، صفات سلبى انسان است و صفات كمالى، صفات ثبوتى اوست. انسان موظف است كه هر صفت كمالى را تحصيل و هر آنچه از صفات نقصى است را از خود دفع كند. صفات سلبى و ثبوتى به‌صورت «تخليه» و «تحليه» ظهور مى‌كند؛ يعنى انسان، ابتدا بايد خود را از رذايل اخلاقى خالى كند و سپس به فضايل اخلاقى مزين سازد و جلوه جمال و جلال حق شود و حج يكى از بهترين اعمالى است كه اين امور را براى انسان تأمين مى‌كند. اگر كسى به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده و آن حجى كه ضيافت اللَّه است نصيب او نشده است. ممكن است صحيح باشد، ولى مقبول حق نباشد؛ زيرا روحِ شخص حج‌گزار به‌خاطر عدم آگاهى به اسرار حج، تعالى پيدا نكرده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ص39-40</ref>
#حج، همانند ديگر عبادت‌ها، آداب، سنن و فرايضى دارد كه بعضى از آنها ارشادى است، برخى مستحبى و دسته‌اى نيز واجب. همه اين آداب و سنن و فرايض براى تحصيل صفات ثبوتيه و پرهيز از صفات سلبيه است. انسان از آن جهت كه مظهر ذات اقدس اله و خليفة الرحمان است، داراى صفات ثبوتى و سلبى است. صفات نفسانى، صفات سلبى انسان است و صفات كمالى، صفات ثبوتى اوست. انسان موظف است كه هر صفت كمالى را تحصيل و هر آنچه از صفات نقصى است را از خود دفع كند. صفات سلبى و ثبوتى به‌صورت «تخليه» و «تحليه» ظهور مى‌كند؛ يعنى انسان، ابتدا بايد خود را از رذايل اخلاقى خالى كند و سپس به فضايل اخلاقى مزين سازد و جلوه جمال و جلال حق شود و حج يكى از بهترين اعمالى است كه اين امور را براى انسان تأمين مى‌كند. اگر كسى به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده و آن حجى كه ضيافت اللَّه است نصيب او نشده است. ممكن است صحيح باشد، ولى مقبول حق نباشد؛ زيرا روحِ شخص حج‌گزار به‌خاطر عدم آگاهى به اسرار حج، تعالى پيدا نكرده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ص39-40</ref>
#خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابى‌طالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كرده‌اند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابى‌طالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](س) در شام خود را چنين معرفى مى‌كند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكه‌ام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراین آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مى‌برد<ref>ر.ک: همان، ص83-84</ref>
#خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابى‌طالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كرده‌اند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابى‌طالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](س) در شام خود را چنين معرفى مى‌كند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكه‌ام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراین آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مى‌برد<ref>ر.ک: همان، ص83-84</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن ذكر شده، ولى فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است.
براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن ذكر شده، ولى فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است.


اين اثر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استناداتش را در پايان هر فصل آورده است.
اين اثر، مستند است و نویسنده، ارجاعات و استناداتش را در پايان هر فصل آورده است.


نويسنده كتابش را با اين دعا كه در مدينه منوره در سال 1366ش، به درگاه خداى كريم عرضه داشته، به پايان برده است: «... خدايا! محبت خود و محبت اوليا و محبتِ عملى كه ما را به تو نزدیک مى‌كند، نصيب ما بفرما»<ref>ر.ک: همان، ص242</ref>
نویسنده كتابش را با اين دعا كه در مدينه منوره در سال 1366ش، به درگاه خداى كريم عرضه داشته، به پايان برده است: «... خدايا! محبت خود و محبت اوليا و محبتِ عملى كه ما را به تو نزدیک مى‌كند، نصيب ما بفرما»<ref>ر.ک: همان، ص242</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش