پرش به محتوا

شیعه در حدیث دیگران: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۶: خط ۴۶:
مقاله اول، تحت عنوان «تشيع اماميه و علم كلام معتزلى»، نوشته آلفرد مادولونگ و ترجمه [[احمد آرام]] مى‌باشد<ref>متن كتاب، ص 9</ref>
مقاله اول، تحت عنوان «تشيع اماميه و علم كلام معتزلى»، نوشته آلفرد مادولونگ و ترجمه [[احمد آرام]] مى‌باشد<ref>متن كتاب، ص 9</ref>


نويسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه مذهب تشيع، در جريان توسعه و تكامل خود، چنان با علم كلام معتزله ارتباط نزدیک پيدا كرده است كه مورخان اسلام، چه در قرون وسطى و چه در قرون معاصر، دچار اين وسوسه شده‌اند كه اين دو را از لحاظ پيدايش، وابسته به يكديگر بدانند، ولى چون تعاليم گروه‌هاى معتزله و شيعه نخستين قرن دوم / هشتم در اين اواخر مورد پژوهش‌هاى تازه قرار گرفته، مدارک و اسناد بيشترى نشان داده است كه در آن زمان، اين دو نهضت از يكديگر دور بوده‌اند<ref>همان، ص 9</ref>
نویسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه مذهب تشيع، در جريان توسعه و تكامل خود، چنان با علم كلام معتزله ارتباط نزدیک پيدا كرده است كه مورخان اسلام، چه در قرون وسطى و چه در قرون معاصر، دچار اين وسوسه شده‌اند كه اين دو را از لحاظ پيدايش، وابسته به يكديگر بدانند، ولى چون تعاليم گروه‌هاى معتزله و شيعه نخستين قرن دوم / هشتم در اين اواخر مورد پژوهش‌هاى تازه قرار گرفته، مدارک و اسناد بيشترى نشان داده است كه در آن زمان، اين دو نهضت از يكديگر دور بوده‌اند<ref>همان، ص 9</ref>


وى معتقد است نه‌تنها مذاهب و تعليمات ايشان درباره امامت، كه مخصوصا براى شيعه اماميه عنوان مركزيت داشت، از اصل نيز با يكديگر ناسازگار بود، بلكه در مسائلى كه بيشتر جنبه كلامى داشت و به خدا و صفات او و به آزادى آدمى و قضا و قدر مربوط مى‌شد، معتزليان ملاك‌هاى تسننى سختى وضع كرده بودند كه به هر انحرافى صورت شرك مى‌داد و ميان آن دو، گودالى غير قابل عبور فراهم آورده بود كه سبب پيدا شدن تصادم‌هاى پيوسته و اختلاف نظرهاى سخت ميان آنان بود<ref>همان</ref>
وى معتقد است نه‌تنها مذاهب و تعليمات ايشان درباره امامت، كه مخصوصا براى شيعه اماميه عنوان مركزيت داشت، از اصل نيز با يكديگر ناسازگار بود، بلكه در مسائلى كه بيشتر جنبه كلامى داشت و به خدا و صفات او و به آزادى آدمى و قضا و قدر مربوط مى‌شد، معتزليان ملاك‌هاى تسننى سختى وضع كرده بودند كه به هر انحرافى صورت شرك مى‌داد و ميان آن دو، گودالى غير قابل عبور فراهم آورده بود كه سبب پيدا شدن تصادم‌هاى پيوسته و اختلاف نظرهاى سخت ميان آنان بود<ref>همان</ref>
خط ۵۲: خط ۵۲:
در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهان‌دارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص 33</ref>
در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهان‌دارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص 33</ref>


به اعتقاد نويسنده، قديم‌ترين حاصل و ثمره فعالیت‌های كتبى در اين زمينه، نزد شیعیان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه به‌كرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مى‌آورند كه شاگردان امام محمد باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كرده‌اند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref>
به اعتقاد نویسنده، قديم‌ترين حاصل و ثمره فعالیت‌های كتبى در اين زمينه، نزد شیعیان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه به‌كرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مى‌آورند كه شاگردان امام محمد باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كرده‌اند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref>


مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است<ref>همان، ص 89</ref>
مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است<ref>همان، ص 89</ref>


هدف از اين رساله، آشكار ساختن ويژگى‌هاى برجسته روشى است كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، فيلسوف و دانشمند مسلمان ايرانى سده هفتم هجرى قمرى، بررسى تحليلى مفهوم «جوهر» را در اثر بنيادى‌اش، پيرامون منطق، به كمك آن عرضه داشته است. نويسنده پيش از آنكه با تفصيل به تحليل اين مفهوم بپردازد، به چند ويژگى نمايان اثر خواجه، اشاره كرده است<ref>همان</ref>
هدف از اين رساله، آشكار ساختن ويژگى‌هاى برجسته روشى است كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، فيلسوف و دانشمند مسلمان ايرانى سده هفتم هجرى قمرى، بررسى تحليلى مفهوم «جوهر» را در اثر بنيادى‌اش، پيرامون منطق، به كمك آن عرضه داشته است. نویسنده پيش از آنكه با تفصيل به تحليل اين مفهوم بپردازد، به چند ويژگى نمايان اثر خواجه، اشاره كرده است<ref>همان</ref>


در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] درباره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] درباره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است<ref>همان، ص 141</ref>
در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] درباره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] درباره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است<ref>همان، ص 141</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است<ref>همان، ص 167</ref>
مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است<ref>همان، ص 167</ref>


[[میرداماد، محمد باقر بن محمد|محمد باقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجسته‌ترين چهره‌هاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بى‌معارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهره‌مند بوده است<ref>همان، ص 167</ref>
[[میرداماد، محمد باقر بن محمد|محمد باقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجسته‌ترين چهره‌هاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بى‌معارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نویسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهره‌مند بوده است<ref>همان، ص 167</ref>


به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيره‌كننده گرامى‌ترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است<ref>همان</ref>
به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيره‌كننده گرامى‌ترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش