۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح) | [[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح) | ||
[[خفاجی، عبدالله بن محمد]] ( | [[خفاجی، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است. | كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است. | ||
مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه | مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه نویسنده برخاسته، [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، صاحب كتاب معروف «المثل السائر» مىباشد كه به حد زيادى از وى و كتابش، متأثر گرديده و به نقد آراء او نشسته است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و | مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و نویسنده آن، اختصاص يافته است. | ||
آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مىسازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref> | آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مىسازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref> | ||
مؤلف بعد از ذكر مقدمهاى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. | مؤلف بعد از ذكر مقدمهاى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. نویسنده در اين مبحث ثابت كرده كه الفاظ قرآن كريم، همان الفاظ معمول و متداول عرب است، با اين تفاوت كه از فصيحترين آنها انتخاب شده است<ref>همان</ref> | ||
وى پس از بيان اين مطالب، فصلى درباره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، بهعنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است<ref>همان</ref> | وى پس از بيان اين مطالب، فصلى درباره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، بهعنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است<ref>همان</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدانها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مىآيد، بدين قرار است: | نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدانها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مىآيد، بدين قرار است: | ||
الف) چگونگى كاربرد الفاظ: | الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نویسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آنها را بهدرستى بداند؛ مثلاًكلماتى را كه در ذم و قدح به كار مىروند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژههايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد<ref>همان، ص 249</ref> | ||
ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراین، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref> | ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراین، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
#انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است<ref>همان</ref> | #انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است<ref>همان</ref> | ||
ى) افراط در صنايع بديعى: | ى) افراط در صنايع بديعى: نویسنده در مورد صنايع بديعى و شيوه كاربرد آن، معتقد است در اينكه استعمال صنايع بديعى بر لطف و رونق كلام مىافزايد، جاى ترديدى نيست؛ چه، اين صنايع، به سخن غرابت و تازگى مىبخشد و آن را از ابتذال، بهدور مىسازد، ولى هرگاه اين صنايع، متكلف جلوه كند، بهطورىكه آثار تصنع و تكلف در آن ظاهر گردد و خواننده يا شنونده تشخيص دهد كه هدف گوينده تنها آوردن صنعت بوده است، چنين صنعتى نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه كلام را از فصاحت و بلاغت دور مىسازد. به نظر وى، بايد صنايع بديعى در كلام طبيعى جلوه كند و چنين به نظر آيد كه شاعر يا اديب، در به كار گرفتن آن زحمتى به خود نداده و معنى آن را طلب كرده است<ref>همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش