پرش به محتوا

زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:


| تصویر = NUR02378J1.jpg
| تصویر = NUR02378J1.jpg
| پدیدآوران = [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]]، عبدالملک بن هشام]] (نويسنده)
| پدیدآوران = [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]]، عبدالملک بن هشام]] (نویسنده)


[[رسولی، هاشم]] (مترجم)
[[رسولی، هاشم]] (مترجم)
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}
   
   
'''زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام'''، اثر [[رسولی، هاشم |سيد هاشم رسولى محلاتى]] است كه نويسنده در آن، كتاب «[[السيرة النبوية]]» نوشته [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] را از عربى به فارسى ترجمه كرده است.
'''زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام'''، اثر [[رسولی، هاشم |سيد هاشم رسولى محلاتى]] است كه نویسنده در آن، كتاب «[[السيرة النبوية]]» نوشته [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] را از عربى به فارسى ترجمه كرده است.


درباره ترجمه مذكور چند نكته گفتنى است:
درباره ترجمه مذكور چند نكته گفتنى است:
خط ۳۶: خط ۳۶:
#:مترجم محترم توضيحات مختصرى درباره زندگى [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] و كتاب «السيرة النبوية» و شرح‌هايى كه بر آن نوشته شده، افزوده است.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص2-6</ref>
#:مترجم محترم توضيحات مختصرى درباره زندگى [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] و كتاب «السيرة النبوية» و شرح‌هايى كه بر آن نوشته شده، افزوده است.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص2-6</ref>
#هرچند بررسى تفصيلى اين ترجمه از نظر مطابقت با متن عربى، كارى مشكل و تخصصى است و فرصت فراوانى مى‌طلبد، ولكن براى فراهم شدن فرصت مقايسه بين اين دو و داورى اجمالى درباره روش و ميزان موفقيت مترجم محترم، به ذكر يك مورد از متن عربى و مقايسه آن با ترجمه فارسى بسنده مى‌شود:
#هرچند بررسى تفصيلى اين ترجمه از نظر مطابقت با متن عربى، كارى مشكل و تخصصى است و فرصت فراوانى مى‌طلبد، ولكن براى فراهم شدن فرصت مقايسه بين اين دو و داورى اجمالى درباره روش و ميزان موفقيت مترجم محترم، به ذكر يك مورد از متن عربى و مقايسه آن با ترجمه فارسى بسنده مى‌شود:
#:نويسنده چنين نوشته است:
#:نویسنده چنين نوشته است:
#: «(اختلاف قريش في من يضع الحجر و لعقة الدم):
#: «(اختلاف قريش في من يضع الحجر و لعقة الدم):
#:قال ابن إسحاق: ثم إن القبائل من قريش جمعت الحجارة لبنائها. كل قبيلة تجمع على حدة، ثم بنوها، حتى بلغ البنيان موضع الركن فاختصموا فيه؛ كل قبيلة تريد أن ترفعه إلى موضعه دون الأخرى، حتى تحاوزوا و تحالفوا و أعدوا للقتال. فقربت بنو عبدالدار جفنة مملوءة دما، ثم تعاقدوا هم و بنو عدى بن كعب بن لؤي على الموت و أدخلوا أيديهم في ذلك الدم في تلك الجفنة، فسموا لعقة الدم. فمكثت قريش على ذلك أربع ليال أو خمسا، ثم إنهم اجتمعوا في المسجد و تشاوروا و تناصفوا.
#:قال ابن إسحاق: ثم إن القبائل من قريش جمعت الحجارة لبنائها. كل قبيلة تجمع على حدة، ثم بنوها، حتى بلغ البنيان موضع الركن فاختصموا فيه؛ كل قبيلة تريد أن ترفعه إلى موضعه دون الأخرى، حتى تحاوزوا و تحالفوا و أعدوا للقتال. فقربت بنو عبدالدار جفنة مملوءة دما، ثم تعاقدوا هم و بنو عدى بن كعب بن لؤي على الموت و أدخلوا أيديهم في ذلك الدم في تلك الجفنة، فسموا لعقة الدم. فمكثت قريش على ذلك أربع ليال أو خمسا، ثم إنهم اجتمعوا في المسجد و تشاوروا و تناصفوا.
خط ۴۵: خط ۴۵:
#:قريش براى بناى كعبه سنگ مى‌آوردند و هر دسته از آنها سنگ‌ها را به قسمتى كه سهم خودشان بود حمل مى‌كردند. ديوار كعبه از چهار طرف بالا آمد تا به جايى رسيد كه مى‌بايستى حجرالاسود را در آنجا نصب كنند؛ در اينجا اختلاف ميان سران قبائل افتاد؛ زيرا هر قبيله مى‌خواستند افتخار نصب آن سنگ نصيب آنان گردد. دسته‌بندى قبائل شروع شد. هر تيره از تيره‌هاى قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گشتند. فرزندان عبدالدار طشتى پر از خون كرده، دست‌هاى خود را در آن فرو بردند و با يكديگر هم‌پيمان شدند كه تا جان در بدن دارند، نگذارند ديگرى آن سنگ را به جاى خود نصب كند. بنوعدى هم با آنان هم‌سوگند شدند. كار ساختمان تعطيل شد و سه چهار روز به همين منوال گذشت و بالاخره روز چهارم يا پنجم در مسجد الحرام جمع شده و براى پيدا كردن راه حلى كه به زدوخورد منجر نشود، پرداختند.
#:قريش براى بناى كعبه سنگ مى‌آوردند و هر دسته از آنها سنگ‌ها را به قسمتى كه سهم خودشان بود حمل مى‌كردند. ديوار كعبه از چهار طرف بالا آمد تا به جايى رسيد كه مى‌بايستى حجرالاسود را در آنجا نصب كنند؛ در اينجا اختلاف ميان سران قبائل افتاد؛ زيرا هر قبيله مى‌خواستند افتخار نصب آن سنگ نصيب آنان گردد. دسته‌بندى قبائل شروع شد. هر تيره از تيره‌هاى قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گشتند. فرزندان عبدالدار طشتى پر از خون كرده، دست‌هاى خود را در آن فرو بردند و با يكديگر هم‌پيمان شدند كه تا جان در بدن دارند، نگذارند ديگرى آن سنگ را به جاى خود نصب كند. بنوعدى هم با آنان هم‌سوگند شدند. كار ساختمان تعطيل شد و سه چهار روز به همين منوال گذشت و بالاخره روز چهارم يا پنجم در مسجد الحرام جمع شده و براى پيدا كردن راه حلى كه به زدوخورد منجر نشود، پرداختند.
#:سرانجام رأى اباامية بن مغيرة را كه سالمندترين افراد قريش بود، پذيرفتند. او رأى داد: نخستين شخصى كه از در مسجد وارد شد، در اين كار حكميت كند و هرچه او گفت همگى بپذيرند؟ قريش اين رأى را پذيرفته و چشم‌ها به در مسجد دوخته شد. ناگاه ديدند رسول خدا(ص) از در وارد شد. همگى فرياد زدند: اين امين است كه مى‌آيد. اين محمد است. ما همگى به حكم او راضى هستيم. همين‌كه آن حضرت جلو آمد و جريان را به او گفتند، فرمود: پارچه‌اى بياوريد. چون آوردند حضرت آن را پهن كرد و حجرالاسود را در ميان آن نهاد، سپس فرمود: هريك از شما گوشه آن را بگيريد و بلند كنيد. بدين ترتيب همگى در بلند كردن آن سنگ شركت جستند و همين‌كه سنگ را محاذى جايگاه اصلى آوردند، خود آن حضرت پيش آمده و آن را از ميان پارچه بلند كرد و در جاى خود گذارد و روى آن ديوار كعبه بالا رفت»<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص126-127</ref>
#:سرانجام رأى اباامية بن مغيرة را كه سالمندترين افراد قريش بود، پذيرفتند. او رأى داد: نخستين شخصى كه از در مسجد وارد شد، در اين كار حكميت كند و هرچه او گفت همگى بپذيرند؟ قريش اين رأى را پذيرفته و چشم‌ها به در مسجد دوخته شد. ناگاه ديدند رسول خدا(ص) از در وارد شد. همگى فرياد زدند: اين امين است كه مى‌آيد. اين محمد است. ما همگى به حكم او راضى هستيم. همين‌كه آن حضرت جلو آمد و جريان را به او گفتند، فرمود: پارچه‌اى بياوريد. چون آوردند حضرت آن را پهن كرد و حجرالاسود را در ميان آن نهاد، سپس فرمود: هريك از شما گوشه آن را بگيريد و بلند كنيد. بدين ترتيب همگى در بلند كردن آن سنگ شركت جستند و همين‌كه سنگ را محاذى جايگاه اصلى آوردند، خود آن حضرت پيش آمده و آن را از ميان پارچه بلند كرد و در جاى خود گذارد و روى آن ديوار كعبه بالا رفت»<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص126-127</ref>
#:با مقابله متن و ترجمه و دقت در ترجمه فارسى ملاحظه مى‌شود: ترجمه حاضر درست و مطابق است و مترجم توانسته پيام نويسنده را برساند، جز آنكه مقدارى تلخيص در آن صورت گرفته و به‌طور مثال در عبارات نقل‌شده، برگردان تعبير «فسموا لعقة الدم»؛ يعنى «پس به نام خون‌ليسان (خون‌آشامان) ناميده شدند»، در ترجمه فارسى نيامده است.
#:با مقابله متن و ترجمه و دقت در ترجمه فارسى ملاحظه مى‌شود: ترجمه حاضر درست و مطابق است و مترجم توانسته پيام نویسنده را برساند، جز آنكه مقدارى تلخيص در آن صورت گرفته و به‌طور مثال در عبارات نقل‌شده، برگردان تعبير «فسموا لعقة الدم»؛ يعنى «پس به نام خون‌ليسان (خون‌آشامان) ناميده شدند»، در ترجمه فارسى نيامده است.
#مترجم محترم، اين ترجمه را در تاريخ ششم ارديبهشت 1348 به پايان رسانده است.<ref>ر.ک: متن كتاب، ج2، ص436</ref>
#مترجم محترم، اين ترجمه را در تاريخ ششم ارديبهشت 1348 به پايان رسانده است.<ref>ر.ک: متن كتاب، ج2، ص436</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش