۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[مرعشی، محمود]] (اهتمام) | [[مرعشی، محمود]] (اهتمام) | ||
[[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ]] ( | [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ]] (نویسنده) | ||
[[حسینی اشکوری، احمد]] (محقق) | [[حسینی اشکوری، احمد]] (محقق) | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و [[مرعشی، محمود|سيد محمود مرعشى]] آغاز و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در دو قسم، در هفت جلد، تنظيم شده است. | كتاب با دو مقدمه از محقق و [[مرعشی، محمود|سيد محمود مرعشى]] آغاز و اسامى افراد، به ترتيب حروف الفبا، در دو قسم، در هفت جلد، تنظيم شده است. | ||
منبع | منبع نویسنده در نگارش اين اثر، تنها كتابهاى معروف رجال و تراجم نبوده بلكه از كتابهاى ديگر نيز موارد مربوط به تراجم را استخراج كرده است؛ مثلاًدر يك مورد از «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» طبرسى استفاده كرده است. از مآخذ ديگر او، اجازات علماست و نيز خطوط پشت كتابها كه محض يادگارى يا بهعنوان مالكيت يا واگذارى يا وقف و تعليقه و ياداداشت و... نوشته بودهاند<ref>ذكاوتى قراگزلو، علىرضا، 1363، ص39</ref> | ||
البته مهمترين منبع | البته مهمترين منبع نویسنده، همانا مشهودات و مسموعات او از معاصرانش مىباشد كه به كتاب او اهميت خاصى بخشيده و از جهات مختلف، آن را قابل استناد ساخته است. حتى آنجا هم كه از گذشتگان نقل كرده، ملاحظات انتقادىاش جالب توجه است، بهويژه كه عين مطلب را نقل مىكند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، به موضوع و برخى ويژگىهاى كتاب اشاره شده<ref>مقدمه، ج1، ص5-9</ref>و در مقدمه دوم، تحت عنوان «زهر الرياض في ترجمة صاحب الرياض»، به شرح حال | در مقدمه محقق، به موضوع و برخى ويژگىهاى كتاب اشاره شده<ref>مقدمه، ج1، ص5-9</ref>و در مقدمه دوم، تحت عنوان «زهر الرياض في ترجمة صاحب الرياض»، به شرح حال نویسنده پرداخته شده است.<ref>همان، ص11-25</ref> | ||
در نگاهى كلى، مطالب كتاب به دو قسم تقسيم مىشود: قسم نخست، مشتمل است بر تراجم علماى شيعه اماميه و قسم دوم، شامل تراجم علماى ساير مذاهب اسلامى است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص7</ref> | در نگاهى كلى، مطالب كتاب به دو قسم تقسيم مىشود: قسم نخست، مشتمل است بر تراجم علماى شيعه اماميه و قسم دوم، شامل تراجم علماى ساير مذاهب اسلامى است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص7</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
از ديگر فوائد عديدهاى كه از كتاب حاضر دستياب مىشود، اجازهنامههاى محدثان و فقيهان است. گفتنى است كه تحقيقى گسترده در خصوص اجازهنامهها و نيز تدوين «فهرست اجازات» در عصر ما كه انقلاب فرهنگ اسلامى آغاز شده ضرور مىنمايد و اثر حاضر نيز يكى از منابع موثّق و باارزش در اين زمينه است كه متن صدها اجازه فقهى و علمى به لفظ مجيز در آن نقل شده و نيز از صدها اجازه ديگر در آن ياد گرديده است.<ref>همان</ref> | از ديگر فوائد عديدهاى كه از كتاب حاضر دستياب مىشود، اجازهنامههاى محدثان و فقيهان است. گفتنى است كه تحقيقى گسترده در خصوص اجازهنامهها و نيز تدوين «فهرست اجازات» در عصر ما كه انقلاب فرهنگ اسلامى آغاز شده ضرور مىنمايد و اثر حاضر نيز يكى از منابع موثّق و باارزش در اين زمينه است كه متن صدها اجازه فقهى و علمى به لفظ مجيز در آن نقل شده و نيز از صدها اجازه ديگر در آن ياد گرديده است.<ref>همان</ref> | ||
آن طور كه | آن طور كه نویسنده خود مىگويد، مىخواسته در اين اثر، شرح حال علماى برجسته شيعه را از غيبت به بعد بياورد؛ اما گاه به دليلى، از اين حد فراتر رفته است. گاه موضوع آنقدر مهم بوده و نظرات در آن بهقدرى متفاوت، كه نویسنده خواسته با جمعآورى و حلاجى همه روايات، حرف آخر را بگويد. از اين قبيل است ترجمه مفصلى از زيد بن على و تحقيق جامعى درباره خواجه ربيع مشهور و تحقيق در اينكه واضع علم نحو ابوالاسود دوئلى است.<ref>ذكاوتى قراگزلو، علىرضا، 1363، ص39</ref> | ||
نویسنده گاه كسى را كه به مذهب ديگرى مشهور است و وى او را شيعه امامى مىداند، جزء اماميه آورده و دلايل خود را بر امامى بودن وى شرح داده... گاه كسى را كه جزء علماى برجسته نيست فقط بر اساس شهرت ذكر كرده؛ مانند امير حبيبالله بن امير سيد شريف شيرازى و گاه براى رفع اشتباهى يا ذكر نكات تازهاى، احوال يكى از اصحاب ائمه را كه طبعا پيش از غيبت بودهاند، آورده است؛ مانند خليل بن اوفى ابوالربيع العاملى و گاه به پيروى از [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]]، ترجمه كسانى را آورده، ولى تذكر داده است كه اينها شايسته ذكر در عداد علما نيستند<ref>ر.ک: همان</ref> | |||
اين كتاب شامل يك رشته تراجم احوال محض نيست، بلكه حاوى اطلاعات جالب و ارزندهاى است كه وضع كلى علم و علما، كتابخانهها، گروههاى دانشمندان و دستهبندىهايى كه حتى بين افراد يك گروه رخ مىداد و نيز مسائل مختلففيه و معركة الآراء و پارهاى از مسائل مستحدثه و تعصبات مذهبى، بهخصوص درباره زندگى علمايى كه نزدیک به زمان مؤلف مىزيستهاند و نيز جو فكرى و وقايع دينى و اجتماعى آن زمان، منبع مهمى است.<ref>ر.ک: همان41</ref> | اين كتاب شامل يك رشته تراجم احوال محض نيست، بلكه حاوى اطلاعات جالب و ارزندهاى است كه وضع كلى علم و علما، كتابخانهها، گروههاى دانشمندان و دستهبندىهايى كه حتى بين افراد يك گروه رخ مىداد و نيز مسائل مختلففيه و معركة الآراء و پارهاى از مسائل مستحدثه و تعصبات مذهبى، بهخصوص درباره زندگى علمايى كه نزدیک به زمان مؤلف مىزيستهاند و نيز جو فكرى و وقايع دينى و اجتماعى آن زمان، منبع مهمى است.<ref>ر.ک: همان41</ref> | ||
بهمنظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروههاى دانشمندان اشاره شود. | بهمنظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروههاى دانشمندان اشاره شود. نویسنده بر طبق زمانهاش كه به علوم دينى وزن خاص داده مىشد، باآنكه خود مردى ذوفنون و جامعالاطراف بود، با «اهل معقول» ميانه خوشى نداشت... درباره حكيمان شايعات و بدبينىهايى وجود داشت كه نویسنده نقل كرده است؛ مثلاًدرباره سيد ميرزا ابراهيم بن ميرزا حسين همدانى مشهور به قاضىزاده صاحب «شرح الهيات شفا» مىنويسد: «آشنا به مسائل شرعى و اقوال فقها نبود و از خون احتراز نمىكرد، بلكه مسجد را بدان مىآلود و نمىدانست كه نجس است»<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> | ||
نظر | نظر نویسنده نسبت به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]هم مساعد نبود، اما [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] را به واسطه جهت فقاهتى كه داشته، با تجليل نام برده است. وى در مورد صوفيه هم حساس بوده و عالمى را كه اندكى عارفمشرب تشخيص مىداد، با عبارتى نظير: «له ميلا إلى طريقة الصوفية» نشاندار كرده است و..<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref> | ||
از جمله نكات ديگرى كه از اين كتاب برمىآيد، فراوانى اهل شعر و ادب ميان فقيهان و عالمان دينى است. نكته ديگر، فراوانى علماى مهاجر به هند است.<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | از جمله نكات ديگرى كه از اين كتاب برمىآيد، فراوانى اهل شعر و ادب ميان فقيهان و عالمان دينى است. نكته ديگر، فراوانى علماى مهاجر به هند است.<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> |
ویرایش