۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[محدثی، جواد]] ( | [[محدثی، جواد]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 188/9 /م3ر9 | | کد کنگره =BP 188/9 /م3ر9 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب حاضر، رساله مختصرى است و از مقدمه | كتاب حاضر، رساله مختصرى است و از مقدمه نویسنده و متن اصلى تشكيل شده است. روش نویسنده در اين كتاب، نثر ادبى است. ايشان گاه اشعارى را كه سروده خودشان است و به سبک نيمايى است، در لابهلاى كلام خويش گنجانده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
#عرفات، خلوت با خويش: از عصر روز هشتم ذىحجه، حركت بهسوى «عرفات» آغاز مىشود. بعضى هم صبحدم روز نهم حركت مىكنند تا پيش از ظهر در آنجا باشند و «وقوف به عرفات» را درك كنند. گام نهادن در عرفات، انسان را وارد دنياى جديدى مىكند، سرشار از معنويت و خاطره. ستون سفيدرنگى كه بالاى «جبل الرحمة» ديده مىشود، نشانى از اين كوه مقدس است كه سيدالشهدا(ع) روزى در دامنه آن كوه رحمت و مغفرت، «دعاى عرفه» مىخواند و مىگريست. گام زدن در صحراى عرفات، زائر را بىاختيار به ياد مولايش حضرت مهدى(ع) مىاندازد و چشم مىدوزد تا بلكه از آن يوسف زهرا نشانى بيابد. آنچه بهعنوان عمل واجب در اين صحرا لازم است، صِرف وقوف و درنگ است و اگر با عبادت و دعا بگذرد، چه بهتر... بالاى جبل الرحمة، غلغله جمعيت است. عدهاى به تضرع و دعا مشغول مىشوند، عدهاى هم به تماشا و گرفتن عكس يادگارى..<ref>ر.ک: همان، ص82-83</ref> | #عرفات، خلوت با خويش: از عصر روز هشتم ذىحجه، حركت بهسوى «عرفات» آغاز مىشود. بعضى هم صبحدم روز نهم حركت مىكنند تا پيش از ظهر در آنجا باشند و «وقوف به عرفات» را درك كنند. گام نهادن در عرفات، انسان را وارد دنياى جديدى مىكند، سرشار از معنويت و خاطره. ستون سفيدرنگى كه بالاى «جبل الرحمة» ديده مىشود، نشانى از اين كوه مقدس است كه سيدالشهدا(ع) روزى در دامنه آن كوه رحمت و مغفرت، «دعاى عرفه» مىخواند و مىگريست. گام زدن در صحراى عرفات، زائر را بىاختيار به ياد مولايش حضرت مهدى(ع) مىاندازد و چشم مىدوزد تا بلكه از آن يوسف زهرا نشانى بيابد. آنچه بهعنوان عمل واجب در اين صحرا لازم است، صِرف وقوف و درنگ است و اگر با عبادت و دعا بگذرد، چه بهتر... بالاى جبل الرحمة، غلغله جمعيت است. عدهاى به تضرع و دعا مشغول مىشوند، عدهاى هم به تماشا و گرفتن عكس يادگارى..<ref>ر.ک: همان، ص82-83</ref> | ||
#از «حرا» تا «ثور»... از همان روزهاى نخست ورود به مكه، شوق رفتن به «غار حرا» انسان را وسوسه مىكند. نمىدانم چه رمزى در آن نهفته كه حاجى را بىتاب مىكند. ولى برخى پيش از پايان يافتن اعمال حج از مكه خارج نمىشوند و رفتن به غار حرا و ثور را مىگذارند براى پس از بازگشت از منا و فراغت از اعمال<ref>ر.ک: همان، ص140</ref> | #از «حرا» تا «ثور»... از همان روزهاى نخست ورود به مكه، شوق رفتن به «غار حرا» انسان را وسوسه مىكند. نمىدانم چه رمزى در آن نهفته كه حاجى را بىتاب مىكند. ولى برخى پيش از پايان يافتن اعمال حج از مكه خارج نمىشوند و رفتن به غار حرا و ثور را مىگذارند براى پس از بازگشت از منا و فراغت از اعمال<ref>ر.ک: همان، ص140</ref> | ||
#:شگفتآور است كه | #:شگفتآور است كه نویسنده محترم بار منفى واژه «وسوسه» را ناديده انگاشته و فراموش كرده كه وسوسه، عملكرد شيطان است و در مفهوم آن دعوت به بدى و شر، نهفته است؛ پس مناسب نيست كه براى توضيح «رفتن به غار حرا» استفاده شود كه بىترديد خير است و يادآور عبادت رسول خدا(ص) و دعا و راز و نياز او. اين جمله: «شوق رفتن به «غار حرا» انسان را وسوسه مىكند»، با جملات بعدى نویسنده نيز ناسازگار است: «حرا... جايى كه نخستين آيات قرآن در آغاز بعثت بر پيامبر در همان جا نازل شد. عبادتگاه پيامبر بود كه گاهى ايامى از سال را دور از غوغاى ماديتِ مشركان به آن خلوت انس پناه مىبرد و با خدا راز مىگفت. يكى از معدود جاهاى دستنخورده و بكرى كه شاهد حضور رسول خدا و قدمگاه آن پيامبر خاتم است... زائران عاشق، به فتواى عشق، قلهپيمايى مىكنند...»<ref>همان، ص140-141</ref> | ||
#به پايان اين سفر و سلوك مىرسى، اما اين پايان، آغازى براى مرحلهاى نو در زندگى و مسلمان زيستن و بنده بودن است. «حج» يك سرمشق است. زندگى پس از حج، تكرار آن درسها و آموزهها و تعميق آن باورها و بينشهاست؛ تا «روح حج»، در كالبد حيات مسلمان جارى شود و راه توحيدى ابراهيم خليل و صراطِ نورانى حضرت رسول(ص)، همواره پيش پاى «زائر» باشد. نورانيتِ فراهمآمده از حج و زيارت را در رواق جان خود، پاينده نگهدار، تا حج و عمره و مناسك اين سفر عبادى و عبادت عرفانى - سياسى، «چراغ راه» باشد و «نيروى حركت»..<ref>همان، ص148-149</ref> | #به پايان اين سفر و سلوك مىرسى، اما اين پايان، آغازى براى مرحلهاى نو در زندگى و مسلمان زيستن و بنده بودن است. «حج» يك سرمشق است. زندگى پس از حج، تكرار آن درسها و آموزهها و تعميق آن باورها و بينشهاست؛ تا «روح حج»، در كالبد حيات مسلمان جارى شود و راه توحيدى ابراهيم خليل و صراطِ نورانى حضرت رسول(ص)، همواره پيش پاى «زائر» باشد. نورانيتِ فراهمآمده از حج و زيارت را در رواق جان خود، پاينده نگهدار، تا حج و عمره و مناسك اين سفر عبادى و عبادت عرفانى - سياسى، «چراغ راه» باشد و «نيروى حركت»..<ref>همان، ص148-149</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در آغاز اين كتاب، فهرست تفصيلى مطالب آمده، ولى متأسفانه فهرستهاى فنى و حتى فهرست منابع تنظيم نشده است. | در آغاز اين كتاب، فهرست تفصيلى مطالب آمده، ولى متأسفانه فهرستهاى فنى و حتى فهرست منابع تنظيم نشده است. | ||
هرچند اين اثر، نثر ادبى است و پژوهش علمى نيست و به همين جهت مستند به منابع نشده است، ولى گاه | هرچند اين اثر، نثر ادبى است و پژوهش علمى نيست و به همين جهت مستند به منابع نشده است، ولى گاه نویسنده پاورقىهايى آورده و ارجاعاتى داده و توضيحاتى افزوده است.<ref>ر.ک: همان، ص35، 36، 99، 100، 102، 104، 106، 107، 125 و 136</ref>او در يك مورد به يكى از آثار خودش به نام «برگ و بار» استناد و مطلبى را از آن نقل كرده است.<ref>همان، ص49-50</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش