۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =زندگینامه [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال | | عنوانهای دیگر =زندگینامه [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[قادری، علی]] ( | [[قادری، علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =DSR 1576 /ق2خ8 | | کد کنگره =DSR 1576 /ق2خ8 | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين اثر، بهصورت داستان و به ترتيب زمانى تنظيم شده است و داراى دو مقدمه (ناشر و | اين اثر، بهصورت داستان و به ترتيب زمانى تنظيم شده است و داراى دو مقدمه (ناشر و نویسنده) و پنج بخش است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
براى آشنايى با برخى از ويژگىها و مطالب جالب كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | براى آشنايى با برخى از ويژگىها و مطالب جالب كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | ||
# | #نویسنده مقدمهاى طولانى نوشته كه متأسفانه روشمند و منظم نيست و سخت احساسى است و البته گاه نكتههايى روشى در آن آمده است، از جمله: «... در سال 1365 مسئوليت يك گروه تحقيقاتى را براى كشف مبانى سياست خارجى اسلام عهدهدار بودم. ناگزير بايد بر انديشه سياسى كسى كه جمهورى اسلامى را بر اساس انديشهاى ريشهدار، اما با بيانى نوين پى ريخت، تمركز جدى مىكردم. چنين مسئوليتى باعث شد علاوه بر مطالعه آثار منتشرشده او به برداشتهاى ارادتمندانه، خنثى يا خصمانه ديگران نيز گوش بسپرم. در خارج از كشور بيش از داخل به انديشههاى سياسى او پرداخته مىشد و هر فرد و تشكيلات به انگيزهاى؛ يكى براى الگوبردارى، ديگرى، براى مقابله با بنيادگرايى اسلامى. | ||
#: تا حد مقدورات نتايج مطالعات ديگران را نيز خواندم و صدها سؤال و مسئله در ذهنم جرقه خورده بود. با دهها صاحبنظر بحث كرده بودم و كمكم امر بر من مشتبه گرديد كه با انديشه سياسى او تا حدودى آشنا شدهام. حاصل اين مطالعات حدود پنجاه سخنرانى و ده مقاله پيرامون ابعادى از انديشههاى سياسى او شد و شايد همين سابقه، علت آن بود كه معاونت بينالملل مؤسسه تنظيم و نشر آثار، پيشنهاد كند تا بر انگاره آنچه يافتهام زندگىاش را براى مخاطبينى كه فارسى نمىدانند و به منابع فارسى دسترسى ندارند، بنویسیم..<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص40-41</ref> | #: تا حد مقدورات نتايج مطالعات ديگران را نيز خواندم و صدها سؤال و مسئله در ذهنم جرقه خورده بود. با دهها صاحبنظر بحث كرده بودم و كمكم امر بر من مشتبه گرديد كه با انديشه سياسى او تا حدودى آشنا شدهام. حاصل اين مطالعات حدود پنجاه سخنرانى و ده مقاله پيرامون ابعادى از انديشههاى سياسى او شد و شايد همين سابقه، علت آن بود كه معاونت بينالملل مؤسسه تنظيم و نشر آثار، پيشنهاد كند تا بر انگاره آنچه يافتهام زندگىاش را براى مخاطبينى كه فارسى نمىدانند و به منابع فارسى دسترسى ندارند، بنویسیم..<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص40-41</ref> | ||
# | #نویسنده، نكته مهمى را تأكيد كرده است: «از آوردن نام اشخاص مرتبط با زندگى [[خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] پرهيز كرده و به همين جهت، برخى از جنبههاى زندگى امام مبهم باقى مانده است؛ جز مواردى كه يا قبلا از آنان در كتاب و مقالهاى مطلبى منتشر شده و يا در آثار ايشان جوازى براى افشاى آن ذكر شده است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص69-70</ref> | ||
#آغوش گرم مادر: روحاللَّه اكنون كودكى است كه آغوش مادر، گرمىاش مىدهد و مهر پدر تنها در ناخودآگاه اوست. صاحبه خانم، زنى است مهربان و مردمدار و شجاع كه «خواهر آقا» صدايش مىكنند. عمه روحاللَّه است و ننهخاور، نيز زنى همهفنحريف است كه به اين خانه آمده و در كار منزل و دايگى، مادر و عمه را كمك مىكند. بىگمان وقتى نخستين واژهها را طوطىوار تكرار مىكرد، لهجه خمينى را كه بعدها با آن خطابههاى آتشين داشت و كلماتش را نمكين مىكرد، بيشتر از لبان اين سه برگرفته بود. | #آغوش گرم مادر: روحاللَّه اكنون كودكى است كه آغوش مادر، گرمىاش مىدهد و مهر پدر تنها در ناخودآگاه اوست. صاحبه خانم، زنى است مهربان و مردمدار و شجاع كه «خواهر آقا» صدايش مىكنند. عمه روحاللَّه است و ننهخاور، نيز زنى همهفنحريف است كه به اين خانه آمده و در كار منزل و دايگى، مادر و عمه را كمك مىكند. بىگمان وقتى نخستين واژهها را طوطىوار تكرار مىكرد، لهجه خمينى را كه بعدها با آن خطابههاى آتشين داشت و كلماتش را نمكين مىكرد، بيشتر از لبان اين سه برگرفته بود. | ||
#:مىتوان گفت اولين آموزگارانش همين سه تن بودند و بىگمان مرتضى نيز كه بعدها معلم رسمىاش شد، در خانه هرچه داشت در طبق اخلاص مىگذاشت و از پدر و جدالش با خانها حكايتها داشت. روحاللَّه از برادر شنيد كه عمه دليرش به خونخواهى پدر با همه بچهها، بهجز روحاللَّه كه هنوز به سينهاى پرشير نياز داشت، با حاج شيخ فضلاللَّه، عموى مادرشان و يك خدمتكار راه پرمشقت تهران را پيمود؛ دو ماه در شمسالعماره ماند و اتابك اعظم را به قصاص قاتل مجبور كرد تا خانهاى خمين از ترس قصاص، خون حقطلبان و مظلومان نريزند. | #:مىتوان گفت اولين آموزگارانش همين سه تن بودند و بىگمان مرتضى نيز كه بعدها معلم رسمىاش شد، در خانه هرچه داشت در طبق اخلاص مىگذاشت و از پدر و جدالش با خانها حكايتها داشت. روحاللَّه از برادر شنيد كه عمه دليرش به خونخواهى پدر با همه بچهها، بهجز روحاللَّه كه هنوز به سينهاى پرشير نياز داشت، با حاج شيخ فضلاللَّه، عموى مادرشان و يك خدمتكار راه پرمشقت تهران را پيمود؛ دو ماه در شمسالعماره ماند و اتابك اعظم را به قصاص قاتل مجبور كرد تا خانهاى خمين از ترس قصاص، خون حقطلبان و مظلومان نريزند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در آغاز كتاب، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان نيز فهرستهاى فنى (كتابها، نشريات، اشخاص، مكانها و مؤسسات) آمده است. كتاب حاضر، مستند است و | در آغاز كتاب، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان نيز فهرستهاى فنى (كتابها، نشريات، اشخاص، مكانها و مؤسسات) آمده است. كتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعاتش را بهصورت پاورقى آورده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش