۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
| خط ۶: | خط ۶: | ||
بررسی و نقد داستان خواستگاری علی علیهالسلام از دختر ابوجهل | بررسی و نقد داستان خواستگاری علی علیهالسلام از دختر ابوجهل | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[حسینی میلانی، علی]] ( | [[حسینی میلانی، علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 37/82 /ح5 خ6041 | | کد کنگره =BP 37/82 /ح5 خ6041 | ||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وى در آغاز، رواياتى را بيان مىكند كه در معتبرترين و مهمترين كتابهاى آنها آمده است. كتابهايى كه روايات آنها به درستى و صحّت معروف شدهاند. سپس آنچه را كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم]] در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آنگاه مطالبى را كه ديگران روايت كردهاند، مورد بررسى قرار داده است. | وى در آغاز، رواياتى را بيان مىكند كه در معتبرترين و مهمترين كتابهاى آنها آمده است. كتابهايى كه روايات آنها به درستى و صحّت معروف شدهاند. سپس آنچه را كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم]] در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آنگاه مطالبى را كه ديگران روايت كردهاند، مورد بررسى قرار داده است. | ||
نویسنده در بخش دوم، روايتهاى مختلف از حديث خواستگارى در مستندها و معاجم متاخر را مورد بررسى قرار داده و از هيثمى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و متقى هندى، احاديثى را نقل كرده است. از جمله اين كه هيثمى يكى از علماى متأخّر اهل سنّت، در كتاب «مجمع الزوائد» روايت مىكند كه ابن عبّاس مىگويد: [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از دختر ابوجهل خواستگارى كرد و پيامبر(ص) فرمود: «اگر قصد ازدواج با او را دارى پس دختر ما را به ما برگردان». | |||
اين روايت را طبرانى در هر سه معجم خود آورده و در معجم كبير خود، آن را به اختصار نقل كرده است. بزّار نيز اين روايت را به اختصار نقل كرده است. هيثمى در ذيل اين روايت مىگويد: يكى از راويان آن، عبيداللَّه بن تمام است كه او در نقل حديث ضعيف است.<ref>متن كتاب، ص42</ref> | اين روايت را طبرانى در هر سه معجم خود آورده و در معجم كبير خود، آن را به اختصار نقل كرده است. بزّار نيز اين روايت را به اختصار نقل كرده است. هيثمى در ذيل اين روايت مىگويد: يكى از راويان آن، عبيداللَّه بن تمام است كه او در نقل حديث ضعيف است.<ref>متن كتاب، ص42</ref> | ||
بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و | بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و نویسنده طُرق گوناگون حديث خواستگارى و چگونگى و موارد نقل افراد ناقل حديث را به دقّت بررسى نموده است. | ||
بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مؤلف خاطر نشان مىكنند كه با توجّه به آنچه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بُخارى]]، مُسلم، نَسايى و [[ابن ماجه، محمد بن یزید|ابن ماجه]] آن را نقل كردهاند. البتّه تِرمذى تنها كسى است كه اين روايت را از ابن زبير نقل كرده، كه با احتمالى كه او درباره اين حديث داده است، آشنا شديم. ابوداوود نيز تنها كسى است كه اين روايت را از عروه نقل كرده است كه وضعيّت او نيز بيان شد. بنا بر اين، حديثى كه در نزد همگى آنها قابل اعتماد و صحيح است، همان حديث مِسْوَر بن مخرمه است.<ref>همان، ص70</ref> | بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مؤلف خاطر نشان مىكنند كه با توجّه به آنچه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بُخارى]]، مُسلم، نَسايى و [[ابن ماجه، محمد بن یزید|ابن ماجه]] آن را نقل كردهاند. البتّه تِرمذى تنها كسى است كه اين روايت را از ابن زبير نقل كرده، كه با احتمالى كه او درباره اين حديث داده است، آشنا شديم. ابوداوود نيز تنها كسى است كه اين روايت را از عروه نقل كرده است كه وضعيّت او نيز بيان شد. بنا بر اين، حديثى كه در نزد همگى آنها قابل اعتماد و صحيح است، همان حديث مِسْوَر بن مخرمه است.<ref>همان، ص70</ref> | ||
نویسنده در بخش پنجم، به بررسى متن حديث و مدلول آن پرداخته و پس از بررسى سند حديث، در مورد متن حديث و مدلول آن بحث مىكند؛ زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آنها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مىشوند. ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد و جمع كردن ميان عبارتهاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آنها، قرينه و نشانهاى بر اين است كه چنين قضيّهاى، اصلًا واقعيّت نداشته است. | |||
علماى حديث چنين تقرير كردهاند و همين را مبناى بسيارى از احاديث فقهى، اخبار، قضاياى تاريخى و مانند آنها، قرار دادهاند و بدان عمل مىكنند. از اينرو، چارهاى جز بررسى دلالات حديث نيست. | علماى حديث چنين تقرير كردهاند و همين را مبناى بسيارى از احاديث فقهى، اخبار، قضاياى تاريخى و مانند آنها، قرار دادهاند و بدان عمل مىكنند. از اينرو، چارهاى جز بررسى دلالات حديث نيست. | ||
| خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
مؤلف در بخش پايانى، نكات جالبى را اشاره و دستهبندى مىكنند، از جمله اين كه بيان مىدارند كه راوىها، سندها، متنها و مدلول آنها را به دقّت و ژرفنگرى مورد بررسى قرار داده و در نتيجه، آن را حديثى ساختگى از جانب خاندان زبير يافته است، چرا كه راويان آن عبارتند از: عبداللَّه بن زبير، عُرْوَۀ بن زبير، مِسْوَر بن مخرمه، كه از ياران و ياوران عبداللَّه و همراهان او بود كه در كعبه كشته شد و... | مؤلف در بخش پايانى، نكات جالبى را اشاره و دستهبندى مىكنند، از جمله اين كه بيان مىدارند كه راوىها، سندها، متنها و مدلول آنها را به دقّت و ژرفنگرى مورد بررسى قرار داده و در نتيجه، آن را حديثى ساختگى از جانب خاندان زبير يافته است، چرا كه راويان آن عبارتند از: عبداللَّه بن زبير، عُرْوَۀ بن زبير، مِسْوَر بن مخرمه، كه از ياران و ياوران عبداللَّه و همراهان او بود كه در كعبه كشته شد و... | ||
نویسنده معتقد است اگر پيامبر(ص) در موضوعى خطبهاى عمومى ايراد كرده است تا حكم جديدى را به يارانش برساند، پس چرا اين خطبه را جز دو كودك كه هنوز به سن بلوغ نرسيدهاند، فرد ديگرى از حضرتش روايت نكرده است؟ كودكى به نام مسوَر كه هنوز هفت سالش را تمام نكرده و ابن زبير كه هنوز سنّش از ده سالگى نگذشته بود. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده | فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است. | در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است. | ||
ویرایش