۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[دمشقیه، عفیف]] ( | [[دمشقیه، عفیف]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =PJ 6131 /د8خ6 | | کد کنگره =PJ 6131 /د8خ6 | ||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده در مقدمه كتاب، اين اثر را در مقام طرح مباحثى چون شرح حال اخفش اوسط و علاقه او به [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] و شاگردى او، تعلق خاطر او به كوفيون و طرح ديدگاههايى كه درباره تأثير و تأثرات او با آنها وجود دارد، نمىداند و لذا بدون اينكه ذكرى از اين مباحث به ميان آورد، به تبيين مباحث مورد نظرش مىپردازد<ref>مقدمه، ص 5</ref> | |||
لازم به توضيح است كه سعيد بن مسعده (متوفى 211 يا 214ق)، ملقب به اخفش، در خوارزم متولد شد و در بصره رشد و نمود كرد. وى از نحويون بصره و از شاگردان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در نحو بود. پس از آنكه على بن سليمان نحوى به اخفش معروف شد، او را اخفش اوسط و على بن سليمان را اخفش اصغر خواندند. چون از لحاظ سنى از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] بزرگتر بود، نهتنها از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، بلكه از محضر استادان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] نيز استفاده كرد. | لازم به توضيح است كه سعيد بن مسعده (متوفى 211 يا 214ق)، ملقب به اخفش، در خوارزم متولد شد و در بصره رشد و نمود كرد. وى از نحويون بصره و از شاگردان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در نحو بود. پس از آنكه على بن سليمان نحوى به اخفش معروف شد، او را اخفش اوسط و على بن سليمان را اخفش اصغر خواندند. چون از لحاظ سنى از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] بزرگتر بود، نهتنها از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، بلكه از محضر استادان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] نيز استفاده كرد. | ||
نویسنده، باب اول كتاب را با اين عبارت آغاز مىكند كه در توان اخفش نبود كه اصول نحوى را با اصول ديگرى جايگزين كند؛ چراكه قواعد نظرى مكتب بصرى به دليل وجود «الكتاب» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] تثبيت شده بود. در چنين اوضاعى تنها راه چاره تفريع زدن و استخراج فروع از آن اصول، بهمنزله ستونهايى در جهت ترميم و اصلاح بناى نحو بصرى، بود. بيشتر اين اجتهادات بهمنزله آجرهايى بود كه تنها بنا را سنگين نمود و هر دو لنگه دروازه را بر ورود آراء مختلف باز نمود<ref>متن كتاب، ص 17</ref>نویسنده سپس تعدادى از اجتهادات نحوى اخفش را در سه بخش مطرح مىكند: در بخش اول، آراء وى درباره بعضى صيغهها مانند: ما تعجبيه، لات، إن و أىّ ذكر شده است. نویسنده تنها به ذكر ديدگاه اخفش بسنده نكرده است و نظرات وى را مورد نقد و بررسى نيز قرار داده است؛ بهعنوان مثال اخفش «أىّ» را كه در اسلوب نداء «يا أيها الناس» منادا شناخته مىشود، اسم موصول مىداند. نویسنده بر اسم موصول بودن «أىّ» دو اشكال وارد كرده و آن را صحيح نمىداند. در آخر نيز ديدگاه اخفش را حمل بر «أىّ» ندائيه موصوله كرده است.<ref>همان، ص 23 - 26</ref>در دو بخش ديگر اين فصل نيز بخش ديگرى از آراء اخفش درباره عوامل و معمولات و قياس مورد بررسى قرار گرفته است. | |||
باب دوم كتاب نيز در ضمن سه فصل آمده است. | باب دوم كتاب نيز در ضمن سه فصل آمده است. نویسنده در مقدمه اين باب با ذكر اين نكته كه وى در صدد بيان اختلافات نحوى مكتب بصرى و كوفى نيست، به تعدادى از اين اختلافات اشاره كرده است. وى خاطرنشان مىكند كه هدف در اين كتاب، ذكر آراء جديد كوفيون است.<ref>همان، ص 111</ref>وى همچنين در ابتداى فصل اول، به تمايل شديد كوفيون بر استقلال كامل از نحو بصرى و عدم قدرت آنها بر اين كار اشاره كرده است. وى تأكيد مىكند كه بسيارى از آراء كوفيون در حقيقت نظريه جديدى در برابر اصل نظريه بصريون نيست، بلكه ديدگاهى بر فروع آن است؛ مثلاً بصريون معتقدند كه مبتدا به عامل معنوى «ابتدا» مرفوع مىشود و خبر بهوسيله مبتدا مرفوع مىشود؛ چراكه خبر بر مبتدا بنا شده است. كوفيون، عامل معنوى را قبول نداشته و رفع مبتدا و خبر را به واسطه يكديگر مىدانند؛ چراكه هركدام ديگرى را طلب كرده و محتاج به آن است.<ref>متن كتاب، ص 115</ref> | ||
وى در دو فصل ديگر كتاب نيز تعداد ديگرى از آراء جديد كوفيون را متذكر شده است. پس از آن در خاتمه اثر، نيز چنين نتيجهگيرى مىكند كه اگرچه شيوه كوفيون بر دورى از تكلف بوده، اما اخفش و كوفيون نيز نتوانستند از تأويل و تقدير خلاصى يابند، بلكه گاه بهگونهاى بدتر از بصريون گرفتار آن شدند<ref>همان، ص 198</ref> | وى در دو فصل ديگر كتاب نيز تعداد ديگرى از آراء جديد كوفيون را متذكر شده است. پس از آن در خاتمه اثر، نيز چنين نتيجهگيرى مىكند كه اگرچه شيوه كوفيون بر دورى از تكلف بوده، اما اخفش و كوفيون نيز نتوانستند از تأويل و تقدير خلاصى يابند، بلكه گاه بهگونهاى بدتر از بصريون گرفتار آن شدند<ref>همان، ص 198</ref> | ||
ویرایش