پرش به محتوا

حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سنایی، مجدود بن آدم]] (نويسنده)
[[سنایی، مجدود بن آدم]] (نویسنده)


[[مدرس رضوی، محمدتقی]] (تصحیح و تحشیه)
[[مدرس رضوی، محمدتقی]] (تصحیح و تحشیه)
خط ۳۶: خط ۳۶:
كتاب با سه مقدمه از ناشر، محمد بن رفّاء و حكيم سنايى آغاز شده است.
كتاب با سه مقدمه از ناشر، محمد بن رفّاء و حكيم سنايى آغاز شده است.


نسخه‌هاى حديقه عموماً به ده باب تقسيم و هر بابى كه از چند فصل تشكيل يافته، به مطلب يا مطالبى اختصاص يافته است، اما اين ترتيب و تبويت كتاب معلوم نيست كه از آن نويسنده باشد، چه اختلاف بسيارى كه در مطالب ابواب و فصول و تقديم و تأخير آن‌ها در نسخ مختلف وجود دارد، دليل روشنى است كه مرتب كننده و جامع آن اشخاص مختلفى بوده و تنها از تصرف كاتب و نويسنده نسخه نيست.<ref>مقدمه ناشر، ص«لو»</ref>
نسخه‌هاى حديقه عموماً به ده باب تقسيم و هر بابى كه از چند فصل تشكيل يافته، به مطلب يا مطالبى اختصاص يافته است، اما اين ترتيب و تبويت كتاب معلوم نيست كه از آن نویسنده باشد، چه اختلاف بسيارى كه در مطالب ابواب و فصول و تقديم و تأخير آن‌ها در نسخ مختلف وجود دارد، دليل روشنى است كه مرتب كننده و جامع آن اشخاص مختلفى بوده و تنها از تصرف كاتب و نویسنده نسخه نيست.<ref>مقدمه ناشر، ص«لو»</ref>


عناوين ابواب و فصول نيز در نسخه‌ها به كلى با يكديگر متفاوت و مختلف مى‌باشد، بعضى از نسخ، عناوين آن بيشتر به فارسى است و بعضى به عكس، عناوين آن بيشتر به عربى است و در بعض نسخ عناوين آن بسيار مختصر و در برخى مفصل آمده است و اين نيز دليل ديگرى است كه جمع و ترتيب كتاب به وسيله چندين كس بوده و هر يك به سليقه و ذوق خود در تقديم و تأخير ابواب و فصول و ذكر عنوان و عبارت آن تصرف نموده و مطالب آنرا مرتب كرده و در بابى نهاده و عنوانى براى آن نوشته است.<ref>همان</ref>
عناوين ابواب و فصول نيز در نسخه‌ها به كلى با يكديگر متفاوت و مختلف مى‌باشد، بعضى از نسخ، عناوين آن بيشتر به فارسى است و بعضى به عكس، عناوين آن بيشتر به عربى است و در بعض نسخ عناوين آن بسيار مختصر و در برخى مفصل آمده است و اين نيز دليل ديگرى است كه جمع و ترتيب كتاب به وسيله چندين كس بوده و هر يك به سليقه و ذوق خود در تقديم و تأخير ابواب و فصول و ذكر عنوان و عبارت آن تصرف نموده و مطالب آنرا مرتب كرده و در بابى نهاده و عنوانى براى آن نوشته است.<ref>همان</ref>


از نكات قابل توجه كتاب، آن است كه نويسنده با خلق آن، راه تازه‌اى را براى بيان مواعظ عرفانى و اخلاقى گشوده است.<ref>قمشه‌اى، سيد احمد رضا، 1387، ص58</ref>
از نكات قابل توجه كتاب، آن است كه نویسنده با خلق آن، راه تازه‌اى را براى بيان مواعظ عرفانى و اخلاقى گشوده است.<ref>قمشه‌اى، سيد احمد رضا، 1387، ص58</ref>


اين كتاب به سبب اهميت مطالب، شيوائى نظم و اسلوب بديع، در عهد خود نويسنده و در دوره زندگانى وى شهرت يافته و خداوندان حكمت و دانش، ادباء عصر، بلغاء و شعراى زمان و مشايخ صوفيه بدان توجه نموده، اشعار آن را نقل مجالس خويش ساخته و در تأليفات خود آورده و بدين سبب در اندك مدتى صيت و آوازه آن در اطراف بلاد منتشر گشته و زبانزد خاص و عام گرديده است.<ref>مقدمه ناشر، ص«لا»</ref>
اين كتاب به سبب اهميت مطالب، شيوائى نظم و اسلوب بديع، در عهد خود نویسنده و در دوره زندگانى وى شهرت يافته و خداوندان حكمت و دانش، ادباء عصر، بلغاء و شعراى زمان و مشايخ صوفيه بدان توجه نموده، اشعار آن را نقل مجالس خويش ساخته و در تأليفات خود آورده و بدين سبب در اندك مدتى صيت و آوازه آن در اطراف بلاد منتشر گشته و زبانزد خاص و عام گرديده است.<ref>مقدمه ناشر، ص«لا»</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۴۹: خط ۴۹:
مقدمه رفاء، متنى است ادبى كه در آن به اين نكته اشاره شده كه وى، جمع‌كننده مطالب كتاب بوده است.<ref>همان، ص1 تا 27</ref>
مقدمه رفاء، متنى است ادبى كه در آن به اين نكته اشاره شده كه وى، جمع‌كننده مطالب كتاب بوده است.<ref>همان، ص1 تا 27</ref>


در مقدمه نويسنده، به نحوه تدوين و تأليف كتاب، اشاره شده است.<ref>همان، ص27</ref>
در مقدمه نویسنده، به نحوه تدوين و تأليف كتاب، اشاره شده است.<ref>همان، ص27</ref>


عناوين ابوابى كه اشعار، تحت آن‌ها تنظيم شده است، به ترتيب عبارتند از: «توحيد بارى تعالى»، «كلام ملك العلام»، «نعت پيامبر(ص) و فضيلت ايشان بر ساير پيامبران»، «صفت عقل و احوال، افعال، غايت عنايت و سبب وجود آن»، «فضيلت علم»، «نفس كلى و احوال آن»، «غرور، غفلت، نسيان و...»، «ذكر سلطان»، «حكمت و امثال»، «سبب تصنيف كتاب».
عناوين ابوابى كه اشعار، تحت آن‌ها تنظيم شده است، به ترتيب عبارتند از: «توحيد بارى تعالى»، «كلام ملك العلام»، «نعت پيامبر(ص) و فضيلت ايشان بر ساير پيامبران»، «صفت عقل و احوال، افعال، غايت عنايت و سبب وجود آن»، «فضيلت علم»، «نفس كلى و احوال آن»، «غرور، غفلت، نسيان و...»، «ذكر سلطان»، «حكمت و امثال»، «سبب تصنيف كتاب».


اثر حاضر علاوه بر مزاياى ادبى آن كه نتيجه طبع روان، فكر بلند و ذوق سليم گوينده آنست، بيشتر مطالب آن ناظر به آيات قرآن كريم، اخبار نبوى، آثار صحابه، كلمات مشايخ و معانى دينى، اخلاقى، فلسفى، عرفانى و امثال و حكم و حكاياتست و از اين كتاب پيداست كه نويسنده آن علاوه بر تبحر كامل در زبان پارسى، از معارف و علوم اسلامى خصوصا علوم ادبيّه، تفسير، حديث، فقه، حكمت، عرفان، منطق، كلام، تاريخ، نجوم و طبّ اطلاع كامل داشته و به رموز دقيقه هريك به خوبى واقف بوده است و كمتر بيتى از اين كتاب خالى از سرّ و دقايق علمى و رموز و نكت ادبى است.
اثر حاضر علاوه بر مزاياى ادبى آن كه نتيجه طبع روان، فكر بلند و ذوق سليم گوينده آنست، بيشتر مطالب آن ناظر به آيات قرآن كريم، اخبار نبوى، آثار صحابه، كلمات مشايخ و معانى دينى، اخلاقى، فلسفى، عرفانى و امثال و حكم و حكاياتست و از اين كتاب پيداست كه نویسنده آن علاوه بر تبحر كامل در زبان پارسى، از معارف و علوم اسلامى خصوصا علوم ادبيّه، تفسير، حديث، فقه، حكمت، عرفان، منطق، كلام، تاريخ، نجوم و طبّ اطلاع كامل داشته و به رموز دقيقه هريك به خوبى واقف بوده است و كمتر بيتى از اين كتاب خالى از سرّ و دقايق علمى و رموز و نكت ادبى است.


نويسنده معانى باريك عرفانى، مطالب عاليه فلسفى، مباحث مهم اجتماعى و نكات دلپذير اخلاقى را كه تا آن زمان در قالب شعرى درنيامده بود، با قدرت طبع و ذوق سرشار خود چنان در لباس الفاظ و عبارات درآورده و با يكديگر آميخته است كه گوئى عروسى است به هرهفت زينت كرده، در نهايت جمال و زيبائى در جلوه‌گاه محققان و سخن‌سرايان به نظر آورده است. طراوت الفاظ و رونق عباراتش، معانى خشك و دقيق حقايق عرفانى و تصوّف را آب داده و ذكر داستان‌هاى شيرين و حكايات دلپذيرش قهرا خواننده را از ملالت خاطر بازمى‌دارد.<ref>مقدمه ناشر، ص«كه»</ref>
نویسنده معانى باريك عرفانى، مطالب عاليه فلسفى، مباحث مهم اجتماعى و نكات دلپذير اخلاقى را كه تا آن زمان در قالب شعرى درنيامده بود، با قدرت طبع و ذوق سرشار خود چنان در لباس الفاظ و عبارات درآورده و با يكديگر آميخته است كه گوئى عروسى است به هرهفت زينت كرده، در نهايت جمال و زيبائى در جلوه‌گاه محققان و سخن‌سرايان به نظر آورده است. طراوت الفاظ و رونق عباراتش، معانى خشك و دقيق حقايق عرفانى و تصوّف را آب داده و ذكر داستان‌هاى شيرين و حكايات دلپذيرش قهرا خواننده را از ملالت خاطر بازمى‌دارد.<ref>مقدمه ناشر، ص«كه»</ref>


فهم معانى اشعار كتاب به سهولت ميسر نيست و خواننده به زودى بر سرّ معانى آن واقف نگردد، مگر آن‌كه به معارف اسلامى مانند علم تفسير، حديث، آثار، امثال و حكم، كلمات صوفيه و اصطلاحات علوم واقف باشد و با مذاق بيشتر مشايخ صوفيه و سخنان آنان آشنائى و آگاهى داشته باشد.<ref>همان</ref>
فهم معانى اشعار كتاب به سهولت ميسر نيست و خواننده به زودى بر سرّ معانى آن واقف نگردد، مگر آن‌كه به معارف اسلامى مانند علم تفسير، حديث، آثار، امثال و حكم، كلمات صوفيه و اصطلاحات علوم واقف باشد و با مذاق بيشتر مشايخ صوفيه و سخنان آنان آشنائى و آگاهى داشته باشد.<ref>همان</ref>


نويسنده در نظم اين اثر، مبتكر بوده و كسى پيش از وى نظم بدين بديعى نياورده و كتابى بدين اسلوب نپرداخته است و با اين‌كه اين‌گونه نظم در زبان فارسى بى‌سابقه بوده و او اوّل كسى است كه معانى دقيقه عرفانى را به سلك نظم درآورده و كتابى بدين روش و اسلوب ساخته است، ولى به قوّت فصاحت و بلاغت و فكر بلند و طبع روان سحرآفرين خويش چنان مهارتى در تأليف و نظم آن بكار برده و به طورى لغات و اصطلاحات را به موقع استعمال كرده است كه از نظر زيبائى‌هاى ادبى در منت‌هاى درجه لطافت و براعت و در نهايت درجه حسن و خوبى واقع شده است.<ref>همان، ص«كو»</ref>
نویسنده در نظم اين اثر، مبتكر بوده و كسى پيش از وى نظم بدين بديعى نياورده و كتابى بدين اسلوب نپرداخته است و با اين‌كه اين‌گونه نظم در زبان فارسى بى‌سابقه بوده و او اوّل كسى است كه معانى دقيقه عرفانى را به سلك نظم درآورده و كتابى بدين روش و اسلوب ساخته است، ولى به قوّت فصاحت و بلاغت و فكر بلند و طبع روان سحرآفرين خويش چنان مهارتى در تأليف و نظم آن بكار برده و به طورى لغات و اصطلاحات را به موقع استعمال كرده است كه از نظر زيبائى‌هاى ادبى در منت‌هاى درجه لطافت و براعت و در نهايت درجه حسن و خوبى واقع شده است.<ref>همان، ص«كو»</ref>


از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، آن است كه نويسنده آن، اوّل شاعريست كه افكار تصوّف و اصطلاحات عرفان و گفتار مشايخ را با ذوقيات شعرى آميخته و در قالب نظم درآورده و سخنان بلند و معانى دلپسند حكما را لباس موزون پوشانيده است.<ref>همان، ص«كج»</ref>
از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، آن است كه نویسنده آن، اوّل شاعريست كه افكار تصوّف و اصطلاحات عرفان و گفتار مشايخ را با ذوقيات شعرى آميخته و در قالب نظم درآورده و سخنان بلند و معانى دلپسند حكما را لباس موزون پوشانيده است.<ref>همان، ص«كج»</ref>


افكار نويسنده در ادبيات فارسى، تأثير بسزائى كرده و در شعر و شاعرى تحوّلى بزرگ پديد آورده است چه وى افكار متصوّفه و معانى عاليه تصوّف را در ادبيات فارسى گنجانيده و به بهترين و شيرين‌ترين عبارتى در سلك نظم درآورده است و بدين جهت است كه سبک و شيوه شعر فارسى از زمان او رنگ ديگرى به خود گرفته و تحول و انقلابى در آن پديد گشته و شعر فارسى با آميزش با افكار صوفيه جمال و زيبائى مخصوصى يافته است.<ref>همان</ref>
افكار نویسنده در ادبيات فارسى، تأثير بسزائى كرده و در شعر و شاعرى تحوّلى بزرگ پديد آورده است چه وى افكار متصوّفه و معانى عاليه تصوّف را در ادبيات فارسى گنجانيده و به بهترين و شيرين‌ترين عبارتى در سلك نظم درآورده است و بدين جهت است كه سبک و شيوه شعر فارسى از زمان او رنگ ديگرى به خود گرفته و تحول و انقلابى در آن پديد گشته و شعر فارسى با آميزش با افكار صوفيه جمال و زيبائى مخصوصى يافته است.<ref>همان</ref>


در پايان مى‌توان چنين ادعا نمود كه كتاب حديقه در حقيقت يك دوره حكمت عملى است كه سرمشق زندگانى مردم و راهنماى اخلاق فردى و اجتماعى بشر است و حكيم در اين كتاب مردم را به خداپرستى، نيكوكارى، شجاعت، عفت، بزرگ‌منشى، عشقف محبت، رضا و تسليم دعوت نموده و طرز معامله مردم را با يكديگر آموخته است و همچنين به پادشاه، وزراء، طبقه حاكمه و قضات، رسم كشوردارى، روش رعيّت‌پرورى و طرز عدالت گسترى را به فصاحتى تمام بيان و تعليم داده است.<ref>مقدمه ناشر، ص«كح»</ref>
در پايان مى‌توان چنين ادعا نمود كه كتاب حديقه در حقيقت يك دوره حكمت عملى است كه سرمشق زندگانى مردم و راهنماى اخلاق فردى و اجتماعى بشر است و حكيم در اين كتاب مردم را به خداپرستى، نيكوكارى، شجاعت، عفت، بزرگ‌منشى، عشقف محبت، رضا و تسليم دعوت نموده و طرز معامله مردم را با يكديگر آموخته است و همچنين به پادشاه، وزراء، طبقه حاكمه و قضات، رسم كشوردارى، روش رعيّت‌پرورى و طرز عدالت گسترى را به فصاحتى تمام بيان و تعليم داده است.<ref>مقدمه ناشر، ص«كح»</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش