۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کنی تهرانی، علی]] ( | [[کنی تهرانی، علی]] (نویسنده) | ||
[[مولوی، محمدحسین]] (محقق) | [[مولوی، محمدحسین]] (محقق) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه تنظيم شده است. هر باب از كتاب نيز داراى چند فصل مىباشد. | كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه تنظيم شده است. هر باب از كتاب نيز داراى چند فصل مىباشد. | ||
در قرون اخير، تحول بسيارى در مباحث رجال حديث شيعه روى داده و آثار تحقيقى فراوانى در اين موضوع، نگاشته شده است. در اين آثار، كليات و قواعد رجالى بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته و | در قرون اخير، تحول بسيارى در مباحث رجال حديث شيعه روى داده و آثار تحقيقى فراوانى در اين موضوع، نگاشته شده است. در اين آثار، كليات و قواعد رجالى بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته و نویسنده اثر حاضر، از جمله طلايهداران تأليف و تحقيق در اين زمينه مىباشد. وى با تأليف اين كتاب، اصول كلى اين دانش را بهخوبى ارائه كرده و شبهات اخباریان در عدم نياز به دانش رجال را بهصورتى كامل، پاسخ گفته است.<ref>ر.ک: قنبرى، محمد، ص175</ref> | ||
نویسنده در اين كتاب، شيوه استفاده از كتب رجالى و تمييز نامهاى مشترك راويان و مصطلحات اين علم را توضيح داده است. در اين مباحث، فقط به بيان قواعد كلى اكتفا نشده و با تتبع و بحث دقيق علمى، گروهى از راويان مشترك، مورد بررسى قرار گرفته است و ضمن مشكل تشخيص افراد، نمونهاى از اجراى قواعد رجالى ارائه شده است. اسباب مدح و ذم راويان از نظر عقيده و عمل ايشان نيز در فصلى مستقل، موضوع بحث قرار گرفته است.<ref>همان، ص175</ref> | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، ابتدا زندگىنامه مختصرى از | در مقدمه محقق، ابتدا زندگىنامه مختصرى از نویسنده ارائه و سپس مشخصات نسخ خطى كتاب و اقدامات محقق در آن، توضيح داده شده است.<ref>مقدمه محقق، ص9-15</ref> | ||
در مقدمه | در مقدمه نویسنده، ابتدا به تعريف علم رجال پرداخته شده و سپس، موضوع آن، تبيين گرديده و در ادامه، به اشكال مطرحشده از طرف اخباریون مبنى بر عدم نياز به اين علم پاسخ داده شده و بدين منظور، فايده اين علم، تشريح شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ص25-80</ref> | ||
باب اول، در سه فصل به شرح زير، تنظيم شده است: | باب اول، در سه فصل به شرح زير، تنظيم شده است: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در باب دوم، در ضمن سه مبحث، برخى از رجالى كه مورد اختلاف بوده و علما در تشخيص آنها بين افراد مختلف، دچار اختلاف نظر شدهاند، بررسى شده است. اين افراد به ترتيب عبارتند از: | در باب دوم، در ضمن سه مبحث، برخى از رجالى كه مورد اختلاف بوده و علما در تشخيص آنها بين افراد مختلف، دچار اختلاف نظر شدهاند، بررسى شده است. اين افراد به ترتيب عبارتند از: | ||
1. محمد بن اسماعيل: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] بسيار از او روايت كرده است. در مورد اين شخص، پنج قول مورد بررسى قرار گرفته است: او نيشابورى بوده و كنيهاش «ابوالحسن» است؛ او همان «ابن بزيع» معروف است؛ همان محمد بن اسماعيل برمكى است؛ وى از جمله افراد مجهول الهويه است؛ در تعيين وى، توقف شده است. | 1. محمد بن اسماعيل: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] بسيار از او روايت كرده است. در مورد اين شخص، پنج قول مورد بررسى قرار گرفته است: او نيشابورى بوده و كنيهاش «ابوالحسن» است؛ او همان «ابن بزيع» معروف است؛ همان محمد بن اسماعيل برمكى است؛ وى از جمله افراد مجهول الهويه است؛ در تعيين وى، توقف شده است. نویسنده از ميان اين اقوال، قول نخست را به دلايلى ترجيح داده است.<ref>همان، ص141-151</ref> | ||
2. ابوبصير: پيرامون وى، بحث در چهار مقام دنبال شده است: | 2. ابوبصير: پيرامون وى، بحث در چهار مقام دنبال شده است: | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
الف)- اسباب ذم به جوارح و بيان الفاظ آن (الفاظى مانند: «فاسق»، «كذاب»، «وضاع» و...)<ref>همان، ص209</ref> | الف)- اسباب ذم به جوارح و بيان الفاظ آن (الفاظى مانند: «فاسق»، «كذاب»، «وضاع» و...)<ref>همان، ص209</ref> | ||
ب)- اشاره به اسباب فساد عقيده: | ب)- اشاره به اسباب فساد عقيده: نویسنده در اين مقام، با ذكر صاحبان مذاهب فاسده، اشارهاى اجمالى به برخى از اسباب فساد عقيده كرده است.<ref>همان، ص215</ref> | ||
در فصل سوم، به تعدادى از الفاظ كه نه مفيد مدحند و نه مفيد قدح، پرداخته شده است؛ الفاظى مانند: «المولى»، «له أصل»، «له كتاب» و..<ref>همان، ص226</ref> | در فصل سوم، به تعدادى از الفاظ كه نه مفيد مدحند و نه مفيد قدح، پرداخته شده است؛ الفاظى مانند: «المولى»، «له أصل»، «له كتاب» و..<ref>همان، ص226</ref> |
ویرایش