پرش به محتوا

جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۳۶: خط ۳۶:
شرح هر غزل، به گونه‌اى تنظيم شده است كه وابسته به شرح غزل‌هاى قبلى و بعدى نيست و لذا خواننده مى‌تواند بدون نگرانى از اتكا به مباحث ساير غزل‌ها، به شرح هر غزل مراجعه كرده و استفاده مطلوب را ببرد. البته اين روش، نقصى را نيز به همراه دارد و آن تكرار آيه و يا روايتى است كه احيانا در شرح غزل ديگرى در كتاب مورد استفاده قرار گرفته و موهم تكرار مطالب در كل شرح است، ولى هرچه باشد، اين نقص در آن مزيت، خللى ايجاد نمى‌كند.
شرح هر غزل، به گونه‌اى تنظيم شده است كه وابسته به شرح غزل‌هاى قبلى و بعدى نيست و لذا خواننده مى‌تواند بدون نگرانى از اتكا به مباحث ساير غزل‌ها، به شرح هر غزل مراجعه كرده و استفاده مطلوب را ببرد. البته اين روش، نقصى را نيز به همراه دارد و آن تكرار آيه و يا روايتى است كه احيانا در شرح غزل ديگرى در كتاب مورد استفاده قرار گرفته و موهم تكرار مطالب در كل شرح است، ولى هرچه باشد، اين نقص در آن مزيت، خللى ايجاد نمى‌كند.


در ضمن شرح هر بيت، سعى بر آن بوده است كه ضمن اشاره به معانى اصطلاحات عرفانى و يا فرهنگ شعرى خواجه، از توضيحات اضافى عرفانى و وارد شدن به مسائل حاشيه‌اى خوددارى شود تا كل شرح، زمينه حالى و معنوى خود را از دست ندهد؛ در عين آنكه به معناى دقيق هر واژه اشاره شود. در اين راستا، نويسنده احتمالات ديگر در معناى هر بيت را با عبارت «ممكن است» و توضيح مطالب مشكل را با تعبير «به عبارت ديگر» بيان داشته است.
در ضمن شرح هر بيت، سعى بر آن بوده است كه ضمن اشاره به معانى اصطلاحات عرفانى و يا فرهنگ شعرى خواجه، از توضيحات اضافى عرفانى و وارد شدن به مسائل حاشيه‌اى خوددارى شود تا كل شرح، زمينه حالى و معنوى خود را از دست ندهد؛ در عين آنكه به معناى دقيق هر واژه اشاره شود. در اين راستا، نویسنده احتمالات ديگر در معناى هر بيت را با عبارت «ممكن است» و توضيح مطالب مشكل را با تعبير «به عبارت ديگر» بيان داشته است.


شارح از بين ديوان‌هاى منسوب به خواجه، ديوان قدسى را كه از نظر صحت متن، واقع‌بينى و بيان حالات وى، موافقت بيشترى داشته است، انتخاب نموده و تمام شش‌صد غزل و يك مثنوى‌نامه آخر را در ده جلد شرح داده و در ابتداى هر جلد، مقدمه‌اى در توضيح مطالب، نگاشته است.
شارح از بين ديوان‌هاى منسوب به خواجه، ديوان قدسى را كه از نظر صحت متن، واقع‌بينى و بيان حالات وى، موافقت بيشترى داشته است، انتخاب نموده و تمام شش‌صد غزل و يك مثنوى‌نامه آخر را در ده جلد شرح داده و در ابتداى هر جلد، مقدمه‌اى در توضيح مطالب، نگاشته است.
خط ۴۴: خط ۴۴:


#از آنجا كه كتاب، حاصل جلسات اخلاقى علامه مى‌باشد، لذا اقتباس از آن بزرگوار داشته و آراى شخصيتى استوار در علم و عمل چون ايشان، در جاى‌جاى آن منعكس بوده و گوشه‌گوشه آن، از روح كلمات و نگاه آن بزرگ به جناب خواجه، معطر است.
#از آنجا كه كتاب، حاصل جلسات اخلاقى علامه مى‌باشد، لذا اقتباس از آن بزرگوار داشته و آراى شخصيتى استوار در علم و عمل چون ايشان، در جاى‌جاى آن منعكس بوده و گوشه‌گوشه آن، از روح كلمات و نگاه آن بزرگ به جناب خواجه، معطر است.
#نويسنده در معناى هر بيت، از ابيات ديگر خواجه كمك گرفته و هنگام شرح هر غزل، ابتدا معناى لغات و اصطلاحات آن را استخراج نموده و سپس براى فهم معنا و ارتباط آن با ساير ابيات، يك غزل را مكرراً بررسى كرده و آن را به ساير غزليات عرضه نموده است.
#نویسنده در معناى هر بيت، از ابيات ديگر خواجه كمك گرفته و هنگام شرح هر غزل، ابتدا معناى لغات و اصطلاحات آن را استخراج نموده و سپس براى فهم معنا و ارتباط آن با ساير ابيات، يك غزل را مكرراً بررسى كرده و آن را به ساير غزليات عرضه نموده است.
#:اعمال اين روش و تحقيق گسترده و طاقت‌فرسا، در تمامى غزليات و نيز مطالعه پى‌درپى هر غزل، راه يافتن به انسجام ابيات را در پى داشته و مى‌توان ادعا نمود كه نويسنده، هم به فضاى فكرى و افق ذهنى خواجه راه يافته و هم به فضاى معنوى و حال و هوايى كه سراينده در هنگام سرودن داشته است.
#:اعمال اين روش و تحقيق گسترده و طاقت‌فرسا، در تمامى غزليات و نيز مطالعه پى‌درپى هر غزل، راه يافتن به انسجام ابيات را در پى داشته و مى‌توان ادعا نمود كه نویسنده، هم به فضاى فكرى و افق ذهنى خواجه راه يافته و هم به فضاى معنوى و حال و هوايى كه سراينده در هنگام سرودن داشته است.
#:اين روش، داراى چند امتياز است، از جمله:
#:اين روش، داراى چند امتياز است، از جمله:
#:الف) انسجام كل ديوان و تبيين متشابهات با استفاده از محكمات؛
#:الف) انسجام كل ديوان و تبيين متشابهات با استفاده از محكمات؛
خط ۵۴: خط ۵۴:
جلد اول، غزل يك «الا يا ايها الساقى...» تا شصت «اگرچه باده فرح‌بخش و باد گلبيز است...» را به خود اختصاص داده است.
جلد اول، غزل يك «الا يا ايها الساقى...» تا شصت «اگرچه باده فرح‌بخش و باد گلبيز است...» را به خود اختصاص داده است.


نويسنده در مقدمه اين جلد، پس از معرفى خواجه حافظ شيرازى، به نحوه آشنايى خود با [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اشاره كرده و توضيحاتى پيرامون نحوه نگارش كتاب ارائه داده است.
نویسنده در مقدمه اين جلد، پس از معرفى خواجه حافظ شيرازى، به نحوه آشنايى خود با [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اشاره كرده و توضيحاتى پيرامون نحوه نگارش كتاب ارائه داده است.


جلد دوم، دربردارنده غزل شصت و يك «يا رب آن شمع شب‌افروز ز كاشانه كيست...» تا يك‌صد و بيست «ابر آذارى برآمد، باد نوروزى وزيد...» بوده و در مقدمه آن، ديدگاه خواجه نسبت به پادشاهان زمان خود، بررسى شده است.
جلد دوم، دربردارنده غزل شصت و يك «يا رب آن شمع شب‌افروز ز كاشانه كيست...» تا يك‌صد و بيست «ابر آذارى برآمد، باد نوروزى وزيد...» بوده و در مقدمه آن، ديدگاه خواجه نسبت به پادشاهان زمان خود، بررسى شده است.


نويسنده معتقد است كه خواجه، سلاطين زمان خويش را از روى هوا و هوس نستوده؛ بلكه به جهت خصوصياتى، گاهى با اسم، گاهى با لقب و گاهى با كنيه آن‌ها را مدح كرده است و اين امر به نظر افراد ناآگاه، سنگين مى‌آيد، اما كسانى كه به برجستگى معنوى خواجه پى برده‌اند، مى‌دانند مدح بعضى سلاطين و وزراى آنان، به حساب موقعيت زمان و شايستگى آن‌ها بوده است؛ چرا كه در زمان خواجه، مذهب شيعه رواج كاملى نداشته و چون او معتقد به مذهب شيعه بوده، از سلاطينى كه شيعه و مروج شيعه بوده‌اند، تمجيد و تعريف كرده است.
نویسنده معتقد است كه خواجه، سلاطين زمان خويش را از روى هوا و هوس نستوده؛ بلكه به جهت خصوصياتى، گاهى با اسم، گاهى با لقب و گاهى با كنيه آن‌ها را مدح كرده است و اين امر به نظر افراد ناآگاه، سنگين مى‌آيد، اما كسانى كه به برجستگى معنوى خواجه پى برده‌اند، مى‌دانند مدح بعضى سلاطين و وزراى آنان، به حساب موقعيت زمان و شايستگى آن‌ها بوده است؛ چرا كه در زمان خواجه، مذهب شيعه رواج كاملى نداشته و چون او معتقد به مذهب شيعه بوده، از سلاطينى كه شيعه و مروج شيعه بوده‌اند، تمجيد و تعريف كرده است.


جلد سوم، غزل يك‌صد و بيست و يك «اگر آن طاير قدسى ز درم بازآيد...» تا يك‌صد و هشتاد «در ازل پرتو حسنت ز تجلى دم زد...» را در خود جاى داده و نويسنده در مقدمه آن، براى دستيابى به نظر خواجه نسبت به نقش استاد در تربيت سالك و رابطه متقابل سالك و شاگرد، در ابيات و غزليات او سير نموده و به جهت اهميت موضوع، به ذكر نظريات خواجه در اين امر پرداخته است.
جلد سوم، غزل يك‌صد و بيست و يك «اگر آن طاير قدسى ز درم بازآيد...» تا يك‌صد و هشتاد «در ازل پرتو حسنت ز تجلى دم زد...» را در خود جاى داده و نویسنده در مقدمه آن، براى دستيابى به نظر خواجه نسبت به نقش استاد در تربيت سالك و رابطه متقابل سالك و شاگرد، در ابيات و غزليات او سير نموده و به جهت اهميت موضوع، به ذكر نظريات خواجه در اين امر پرداخته است.


در جلد چهارم، غزل صد و هشتاد و يك «دوش مى‌آمد و رخساره برافروخته بود...» تا دويست و چهل «گرچه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود...» گرد آمده و در مقدمه آن، شيوه حافظ در بيان معارف الهى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
در جلد چهارم، غزل صد و هشتاد و يك «دوش مى‌آمد و رخساره برافروخته بود...» تا دويست و چهل «گرچه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود...» گرد آمده و در مقدمه آن، شيوه حافظ در بيان معارف الهى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.


در اينكه چرا خواجه حقايق و معارف را در لفافه اصطلاحاتى چون گل، بلبل، مى، مطرب، چنگ، عود و... بيان كرده، نويسنده احتمالاتى را مطرح نموده است، از جمله:
در اينكه چرا خواجه حقايق و معارف را در لفافه اصطلاحاتى چون گل، بلبل، مى، مطرب، چنگ، عود و... بيان كرده، نویسنده احتمالاتى را مطرح نموده است، از جمله:


#پيروى از شعراى فارسى و عرب‌زبان گذشته؛
#پيروى از شعراى فارسى و عرب‌زبان گذشته؛
خط ۷۳: خط ۷۳:
جلد پنجم، حاوى غزل دويست و چهل و يك «كارم ز دور چرخ به سامان نمى‌رسد...» تا سيصد «صبا ز منزل جانان گذر دريغ مدار...» بوده و در مقدمه آن، از سيماى عقل از نظر خواجه سخن رفته است.
جلد پنجم، حاوى غزل دويست و چهل و يك «كارم ز دور چرخ به سامان نمى‌رسد...» تا سيصد «صبا ز منزل جانان گذر دريغ مدار...» بوده و در مقدمه آن، از سيماى عقل از نظر خواجه سخن رفته است.


نويسنده با بررسى ابيات خواجه، بيانات وى پيرامون عقل را چنين دسته‌بندى كرده است كه خواجه، در جايى كار عقل را سخن صحيح گفتن دانسته، در مواردى سخن از وسوسه عقل به ميان آورده، در جايى از بى‌اطلاعى آن از كار عشق گله مى‌كند، گاهى به مصلحت نديدن عقل از قدم نهادن در راه عشق اشاره دارد، گاهى معتقد است كه از راه عقل نمى‌توان به عشق راه يافت، در جايى از راهنمايى آن به عشق سخن مى‌گويد و...
نویسنده با بررسى ابيات خواجه، بيانات وى پيرامون عقل را چنين دسته‌بندى كرده است كه خواجه، در جايى كار عقل را سخن صحيح گفتن دانسته، در مواردى سخن از وسوسه عقل به ميان آورده، در جايى از بى‌اطلاعى آن از كار عشق گله مى‌كند، گاهى به مصلحت نديدن عقل از قدم نهادن در راه عشق اشاره دارد، گاهى معتقد است كه از راه عقل نمى‌توان به عشق راه يافت، در جايى از راهنمايى آن به عشق سخن مى‌گويد و...


غزل سيصد و يك «عيد است و موسم گل و ياران در انتظار...» تا سيصد و شصت «بامدادان كه ز خلوتگه كاخ ابداع...» در جلد ششم گردآمده و در مقدمه آن، به اهميت بيدارى شب و سحرخيزى از نظر خواجه اشاره شده است.
غزل سيصد و يك «عيد است و موسم گل و ياران در انتظار...» تا سيصد و شصت «بامدادان كه ز خلوتگه كاخ ابداع...» در جلد ششم گردآمده و در مقدمه آن، به اهميت بيدارى شب و سحرخيزى از نظر خواجه اشاره شده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش