پرش به محتوا

مقالات الشيخ أبي‌الحسن الأشعري إمام أهل السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}  
}}  


'''مقالات الشيخ أبي‎الحسن الأشعري إمام أهل السنة'''، اثر محمد بن حسن بن فورک (406ق)، کتابی است که آراء و نظرات ابوالحسن اشعری (260-324ق) درباره اصول مذهب را که در کتب او پراکنده است، گردآوری نموده است. این اثر توسط احمد عبدالرحیم سایح تحقیق شده است.
'''مقالات الشيخ أبي‎الحسن الأشعري إمام أهل السنة'''، اثر [[ابن فورک، محمد بن حسن|محمد بن حسن بن فورک]] (406ق)، کتابی است که آراء و نظرات [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] (260-324ق) درباره اصول مذهب را که در کتب او پراکنده است، گردآوری نموده است. این اثر توسط [[سايح، احمد عبدالرحيم|احمد عبدالرحیم سایح]] تحقیق شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، به بیان زندگی‎نامه و آثار ابن فورک پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3-8]</ref>
در مقدمه محقق، به بیان زندگی‎نامه و آثار [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3-8]</ref>


نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب ابوالحسن اشعری و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی به‎صورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آن‎گونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم.
نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی به‎صورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آن‎گونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم.


ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد ابوالحسن اشعری، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیک‎تر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را به‎صورت باب‎باب درآوردیم تا در صورت نیاز به‎راحتی به آن دست پیدا کنید.
ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیک‎تر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را به‎صورت باب‎باب درآوردیم تا در صورت نیاز به‎راحتی به آن دست پیدا کنید.
بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچ‎یک از مذاهب مخالفین را در این‎باره ‎نیاوردیم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص3]</ref>
بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچ‎یک از مذاهب مخالفین را در این‎باره ‎نیاوردیم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص3]</ref>


همان‎ طور که بیان شد نویسنده، شصت‎وپنج اصل و عقیده ابوالحسن اشعری را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می‎کنیم:
همان‎ طور که بیان شد نویسنده، شصت‎وپنج اصل و عقیده [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می‎کنیم:
# اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که می‎گویند: «عقلت كذا و لم أعقل كذا»، آن را به معنای علم اخذ نموده‎اند. همچنین خلیل در کتاب «العين» خود می‎گوید: «إن العقل نقيض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/29 ر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>
# اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که می‎گویند: «عقلت كذا و لم أعقل كذا»، آن را به معنای علم اخذ نموده‎اند. همچنین خلیل در کتاب «العين» خود می‎گوید: «إن العقل نقيض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/29 ر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>
# ابوالحسن اشعری، معتقد به رؤیت خداوند به‎وسیله چشم (بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان به‎وسیله چشم سر خداوند را می‎بیند و فرقی بین کافر و مؤمن، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما درباره کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همان گونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است.<ref>ر.ک: همان، ص81-83</ref>
# [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، معتقد به رؤیت خداوند به‎وسیله چشم (بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان به‎وسیله چشم سر خداوند را می‎بیند و فرقی بین کافر و مؤمن، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما درباره کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همان گونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است.<ref>ر.ک: همان، ص81-83</ref>
# ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات می‎کند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چه‎بسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را به‎یقین مؤمن یا کافر خطاب نمود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/164 ر.ک: همان، ص164]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/165 ر.ک: همان، ص165]</ref>
# ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات می‎کند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چه‎بسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را به‎یقین مؤمن یا کافر خطاب نمود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/164 ر.ک: همان، ص164]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/165 ر.ک: همان، ص165]</ref>
# ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند به‎خاطر فضل و کرمش آن را می‎پذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه می‎کند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار می‎دهد و بر اطاعتش تشویق می‎کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref>
# [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند به‎خاطر فضل و کرمش آن را می‎پذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه می‎کند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار می‎دهد و بر اطاعتش تشویق می‎کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref>
#:از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است...
#:از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است...
#:به‎وسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط می‎شود (خداوند از حق خود درمی‎گذرد)، اما نسبت به حقوق انسان‎ها تا زمانی که حق آن‎ها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/171 ر.ک: همان، 171]</ref>
#:به‎وسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط می‎شود (خداوند از حق خود درمی‎گذرد)، اما نسبت به حقوق انسان‎ها تا زمانی که حق آن‎ها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/171 ر.ک: همان، 171]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش