پرش به محتوا

تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'جنبه‌هاي' به 'جنبه‌های')
(لینک درون متنی)
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}  
}}  


'''تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين'''، تألیف عالم زیدی قرن پنجم به نام محسن بن کرامه جشمی بیهقی (413-494ق)، درباره فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) است که توسط انتشارات شمس الضحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
'''تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين'''، تألیف عالم زیدی قرن پنجم به نام [[حاکم جشمی، محسن بن محمد|محسن بن کرامه جشمی بیهقی]] (413-494ق)، درباره فضائل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است که توسط انتشارات شمس الضحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


==ساختار==
==ساختار==
در ابتدای کتاب، بعد از مقدمه انتشارات، مقدمه محقق آمده که در انتهای آن نام حسین درگاهی قید شده است. سپس مقدمه مؤلف و متن کتاب ذکر شده است.
در ابتدای کتاب، بعد از مقدمه انتشارات، مقدمه محقق آمده که در انتهای آن نام حسین درگاهی قید شده است. سپس مقدمه مؤلف و متن کتاب ذکر شده است.


حاکم جشمی در این کتاب شریف، یک‎صدودو آیه از پنجاه‎وپنج سوره قرآن کریم را که همه به‎گونه‎ای با امیرالمؤمنین و اهل ‎بیت عصمت و طهارت(ع) مرتبطند، آورده است و در ذیل هرکدام، نخست وجوه و احتمالاتی را که مفسرین و محدثین و مورخین و فقها و متکلمان درباره آن آیه آورده‎اند، ذکر می‎کند. آنگاه برای تأیید نظر خویش، به حدیث یا احادیثی استشهاد می‎نماید. مؤلف، در سراسر کتاب به بیش از 250 حدیث استدلال می‎کند که همگی آن‎ها را با سلسله سند خود از ائمه حدیث اهل سنت و زیدیه و محدثین شیعه روایات کرده که بخش بزرگی از آن‎ها، از روایات و احادیث متواتره و مشهوری است که در تمام منابع مورد اعتماد محدثین آمده و همگی بر صحت و علو اسناد و وثاقت راویان و قوت متن و وضوح دلالت آن‎ها تصریح و تأکید دارند. متواتر و مشهور بودن برخی از این احادیث به‎گونه‎ای است که حاکم جشمی را مستغنی و بی‎نیاز از ذکر سلسله اسناد خویش بدان حدیث نموده و آن را از باب ارسال مسلمات به پیامبر یا امامان معصوم نسبت داده است. ازاین‎رو فقدان سلسله سند، خدشه و آسیبی به صحت روایات او نمی‎زند<ref>انصاری قمی، ناصرالدین، ص32</ref>.
[[حاکم جشمی، محسن بن محمد|حاکم جشمی]] در این کتاب شریف، یک‎صدودو آیه از پنجاه‎وپنج سوره قرآن کریم را که همه به‎گونه‎ای با امیرالمؤمنین و اهل ‎بیت عصمت و طهارت(ع) مرتبطند، آورده است و در ذیل هرکدام، نخست وجوه و احتمالاتی را که مفسرین و محدثین و مورخین و فقها و متکلمان درباره آن آیه آورده‎اند، ذکر می‎کند. آنگاه برای تأیید نظر خویش، به حدیث یا احادیثی استشهاد می‎نماید. مؤلف، در سراسر کتاب به بیش از 250 حدیث استدلال می‎کند که همگی آن‎ها را با سلسله سند خود از ائمه حدیث اهل سنت و زیدیه و محدثین شیعه روایات کرده که بخش بزرگی از آن‎ها، از روایات و احادیث متواتره و مشهوری است که در تمام منابع مورد اعتماد محدثین آمده و همگی بر صحت و علو اسناد و وثاقت راویان و قوت متن و وضوح دلالت آن‎ها تصریح و تأکید دارند. متواتر و مشهور بودن برخی از این احادیث به‎گونه‎ای است که [[حاکم جشمی، محسن بن محمد|حاکم جشمی]] را مستغنی و بی‎نیاز از ذکر سلسله اسناد خویش بدان حدیث نموده و آن را از باب ارسال مسلمات به پیامبر یا امامان معصوم نسبت داده است. ازاین‎رو فقدان سلسله سند، خدشه و آسیبی به صحت روایات او نمی‎زند<ref>انصاری قمی، ناصرالدین، ص32</ref>.


وی در این کتاب، به نقل گفتار تعدادی از مفسرین مشهور و معتبر اهل سنت (مانند سدی، شعبی، حسن بصری و مجاهد) در فضل اهل‎بیت اعتماد کرده است و نیز در چندین مورد از تفسیر ابوالقاسم بلخی یاد کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی در این کتاب، به نقل گفتار تعدادی از مفسرین مشهور و معتبر اهل سنت (مانند سدی، شعبی، حسن بصری و مجاهد) در فضل اهل‎بیت اعتماد کرده است و نیز در چندین مورد از تفسیر ابوالقاسم بلخی یاد کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
در مقدمه محقق، ترجمه و آثار مؤلف به‎همراه معرفی این اثر آمده؛ سپس محقق از شیوه تحقیق خود سخن به میان آورده است.
در مقدمه محقق، ترجمه و آثار مؤلف به‎همراه معرفی این اثر آمده؛ سپس محقق از شیوه تحقیق خود سخن به میان آورده است.


روایاتی که حاکم جشمی در این کتاب آورده، اغلب از متواترات (معنوی) و مشهورات است و آیاتی را که به‎نحوی به علی(ع) ربط پیدا می‎کند، با احادیث تفسیری و نکات تفسیری موجزاً به‎ترتیب سوره‎ها آورده است<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‎رضا، ص167</ref>.
روایاتی که [[حاکم جشمی، محسن بن محمد|حاکم جشمی]] در این کتاب آورده، اغلب از متواترات (معنوی) و مشهورات است و آیاتی را که به‎نحوی به علی(ع) ربط پیدا می‎کند، با احادیث تفسیری و نکات تفسیری موجزاً به‎ترتیب سوره‎ها آورده است<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‎رضا، ص167</ref>.


ازآنجاکه مؤلف یکی از علمای زیدی‎مذهب است، در جای‎جای کتاب به هر مناسبتی اشاره به اعتقاد خویش و دفاع از مذهب زیدیه و بیان اصول عقاید ایشان (عدم انحصار امامت در اولاد امام حسین و تعمیم آن به اولاد حسن(ع) و حسین(ع)، لزوم خروج امام به جهاد با منحرفین، اقامه امر به ‎معروف و نهی از منکر، عدم اعتبار عصمت امام) پرداخته است<ref>ر.ک: انصاری قمی، ناصرالدین، ص32</ref>.
ازآنجاکه مؤلف یکی از علمای زیدی‎مذهب است، در جای‎جای کتاب به هر مناسبتی اشاره به اعتقاد خویش و دفاع از مذهب زیدیه و بیان اصول عقاید ایشان (عدم انحصار امامت در اولاد امام حسین و تعمیم آن به اولاد حسن(ع) و حسین(ع)، لزوم خروج امام به جهاد با منحرفین، اقامه امر به ‎معروف و نهی از منکر، عدم اعتبار عصمت امام) پرداخته است<ref>ر.ک: انصاری قمی، ناصرالدین، ص32</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:


برخی از محتویات کتاب به شرح ذیل است:
برخی از محتویات کتاب به شرح ذیل است:
# از ابن عباس روایت کرده است که: «يٰا أَيهَا الذِینَ آمَنُوا»، بهترین مخاطبش علی(ع) است و اصحاب دیگر کمابیش در بعضی آیات مورد عتاب قرارگرفته‎اند، الا علی(ع) که جز به خیر یاد نشده است و هر مدح و تعظیم و اکرامی که در قرآن آمده، علی(ع) مشمول آن است و هر رحمت و نصرتی که وعده داده شده، شامل او می‎شود<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‎رضا، ص168</ref>.
# از ابن عباس روایت کرده است که: «يٰا أَيهَا الذِینَ آمَنُوا»، بهترین مخاطبش [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و اصحاب دیگر کمابیش در بعضی آیات مورد عتاب قرارگرفته‎اند، الا علی(ع) که جز به خیر یاد نشده است و هر مدح و تعظیم و اکرامی که در قرآن آمده، [[امام على(ع)|علی(ع)]] مشمول آن است و هر رحمت و نصرتی که وعده داده شده، شامل او می‎شود<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‎رضا، ص168</ref>.
# ذیل آیه '''فَتَلَقٰى آدَمُ مِنْ رَبهِ كلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيهِ''' (بقره: 37)؛ «پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد...»، آورده است که کلمات، پنج‎تنند و می‎گوید گناه آدم کبیره نبود و بیان مطلب را به «تنزيه الأنبياء»، تألیف خودش حواله می‎دهد. مصحح در حاشیه، این عنوان را از مصنفات گمشده مؤلف می‎داند (تنزیه الانبیای موجود از سید مرتضی است)<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>.
# ذیل آیه '''فَتَلَقٰى آدَمُ مِنْ رَبهِ كلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيهِ''' (بقره: 37)؛ «پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد...»، آورده است که کلمات، پنج‎تنند و می‎گوید گناه آدم کبیره نبود و بیان مطلب را به «تنزيه الأنبياء»، تألیف خودش حواله می‎دهد. مصحح در حاشیه، این عنوان را از مصنفات گمشده مؤلف می‎داند (تنزیه الانبیای موجود از سید مرتضی است)<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>.
# آیه '''وَ مِنَ اَلنٰاسِ مَنْ يشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّهِ''' (بقره: 207)؛ «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‎فروشد»، در شأن علی(ع) است، به‎مناسبت خوابیدن در جای پیغمبر(ص) در شبی که حضرت، مکه را به ‎قصد مدینه ترک کرد. طبق این روایت، ابوطالب، علی(ع) را در جای پیغمبر خوابانید؛ حال ‎آنکه ابوطالب خیلی پیش از آن درگذشته بود<ref>ر.ک: همان</ref>.
# آیه '''وَ مِنَ اَلنٰاسِ مَنْ يشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّهِ''' (بقره: 207)؛ «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‎فروشد»، در شأن علی(ع) است، به‎مناسبت خوابیدن در جای پیغمبر(ص) در شبی که حضرت، مکه را به ‎قصد مدینه ترک کرد. طبق این روایت، ابوطالب، علی(ع) را در جای پیغمبر خوابانید؛ حال ‎آنکه ابوطالب خیلی پیش از آن درگذشته بود<ref>ر.ک: همان</ref>.
# آیه '''اَلذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِالليلِ وَ النهٰارِ سِرّا وَ عَلاٰنِيةً''' (بقره: 274)؛ «کسانی که اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق می‎کنند»، درباره علی(ع) نازل شده که چهار درهم داشت و در شب و روز و آشکار و نهان انفاق کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.
# آیه '''اَلذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِالليلِ وَ النهٰارِ سِرّا وَ عَلاٰنِيةً''' (بقره: 274)؛ «کسانی که اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق می‎کنند»، درباره علی(ع) نازل شده که چهار درهم داشت و در شب و روز و آشکار و نهان انفاق کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.
#ذیل کلمه '''وَ اَلرٰاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ''' (آل‎عمران: 7)؛ «و استواران در دانش»، گفته است که مراد علی(ع) است و حدیث «أنا مدينة العلم و علي بابها» را شاهد آورده و از عمر نقل کرده که: «لولا علي لهلك عمر» و از ابودرداء روایت کرده که عالمی در شام هست (یعنی خودش) و عالمی در کوفه (یعنی ابن مسعود) و عالمی در مدینه (یعنی علی)؛ آنکه در شام است از آنکه در کوفه است می‎پرسد و آنکه در کوفه است از آنکه در مدینه است می‎پرسد، اما آنکه در مدینه است، از احدی سؤال نمی‎کند. از خود حضرت علی(ع) نیز روایت کرده که اگر مسند برای من آماده می‎شد، میان اهل تورات طبق تورات و میان اهل انجیل طبق انجیل و میان اهل زبور طبق زبور و میان اهل فرقان طبق فرقان حکم می‎کردم. به خدا هیچ آیه‎ای نیست که در تری و خشکی، آسمان و زمین، دشت و کوه، شب و روز نازل شده باشد، مگر آنکه می‎دانم در شأن چیست و کیست...<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>.
#ذیل کلمه '''وَ اَلرٰاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ''' (آل‎عمران: 7)؛ «و استواران در دانش»، گفته است که مراد [[امام على(ع)|علی(ع)]] است و حدیث «أنا مدينة العلم و علي بابها» را شاهد آورده و از عمر نقل کرده که: «لولا علي لهلك عمر» و از ابودرداء روایت کرده که عالمی در شام هست (یعنی خودش) و عالمی در کوفه (یعنی [[ابن مسعود، احمد بن علی|ابن مسعود]]) و عالمی در مدینه (یعنی علی)؛ آنکه در شام است از آنکه در کوفه است می‎پرسد و آنکه در کوفه است از آنکه در مدینه است می‎پرسد، اما آنکه در مدینه است، از احدی سؤال نمی‎کند. از خود [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نیز روایت کرده که اگر مسند برای من آماده می‎شد، میان اهل تورات طبق تورات و میان اهل انجیل طبق انجیل و میان اهل زبور طبق زبور و میان اهل فرقان طبق فرقان حکم می‎کردم. به خدا هیچ آیه‎ای نیست که در تری و خشکی، آسمان و زمین، دشت و کوه، شب و روز نازل شده باشد، مگر آنکه می‎دانم در شأن چیست و کیست...<ref>ر.ک: همان، ص168</ref>.
# ذیل آیه '''فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكمْ ثُم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اَللٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ''' (آل‎عمران: 61)؛ «بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، آورده است که در قضیه مباهله منظور از «أبناءنا»، حسنین(ع) و منظور از «نساءنا»، فاطمه(ع) و منظور از «أنفسنا»، علی(ع) است. در همین قسمت روایتی از پیغمبر(ص) می‎آورد که: «خُلقت أنا و علي من شجرة واحده» و نیز از پیغمبر درباره علی روایت آورده که: «إنه مني و أنت منه» و نیز آورده: «يا علي... أنت رفيقي في الجنة» و «يا علي أنت أخي في الدنيا و الآخرة» و از علی(ع) روایت کرده که: «أنا عبدالله و أخو رسول‎الله، لم يقلها أحد قبلي و لا يقولها أحد بعدي إلا كذاب» و نیز در همین ‎جا حدیث منزلت را آورده که چون پیغمبر(ص) میان اصحاب مؤاخات برقرار کرد، علی(ع) از اینکه او را با کسی برادر قرار نداد، نگران بود. پیغمبر(ص) فرمود: «ما أخرتك إلا لنفسي، فأنت مني بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي». می‎دانیم که حدیث منزلت، داستان دیگری هم دارد و ممکن است هر دو واقع شده باشد. مؤلف در همین قسمت روایت «سد رسول‎الله الأبواب إلا باب علي» را نیز آورده و از ابن عمر هم مضمون آن را نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
# ذیل آیه '''فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكمْ ثُم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اَللٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ''' (آل‎عمران: 61)؛ «بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، آورده است که در قضیه مباهله منظور از «أبناءنا»، حسنین(ع) و منظور از «نساءنا»، فاطمه(ع) و منظور از «أنفسنا»، [[امام على(ع)|علی(ع)]] است. در همین قسمت روایتی از پیغمبر(ص) می‎آورد که: «خُلقت أنا و علي من شجرة واحده» و نیز از پیغمبر درباره علی روایت آورده که: «إنه مني و أنت منه» و نیز آورده: «يا علي... أنت رفيقي في الجنة» و «يا علي أنت أخي في الدنيا و الآخرة» و از [[امام على(ع)|علی(ع)]] روایت کرده که: «أنا عبدالله و أخو رسول‎الله، لم يقلها أحد قبلي و لا يقولها أحد بعدي إلا كذاب» و نیز در همین ‎جا حدیث منزلت را آورده که چون پیغمبر(ص) میان اصحاب مؤاخات برقرار کرد، علی(ع) از اینکه او را با کسی برادر قرار نداد، نگران بود. پیغمبر(ص) فرمود: «ما أخرتك إلا لنفسي، فأنت مني بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي». می‎دانیم که حدیث منزلت، داستان دیگری هم دارد و ممکن است هر دو واقع شده باشد. مؤلف در همین قسمت روایت «سد رسول‎الله الأبواب إلا باب علي» را نیز آورده و از ابن عمر هم مضمون آن را نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
# ذیل آیه '''مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‎''' ﴿الأنفال: 67﴾؛ «هیچ پیامبری را نسزد و نشاید که [پیش از جنگ و پیروزی بر دشمن] اسیران جنگی بگیرد تا زمانی که [دشمن را به‎طور کامل] در زمین از قدرت و توان بیندازد [و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد، آنگاه اسیر بگیرد؛ شما ای یاران پیامبر!] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را می‎خواهید و خدا [برای شما] آخرت را می‎خواهد»، روایت کرده است که عمر و علی(ع) نظرشان بر قتل اسیران بود و ابوبکر و عثمان نظرشان بر زنده نگه‎داشتن و فدیه گرفتن و پیغمبر(ص) فدیه گرفت و خدا عتابش کرد. مؤلف طبق مذاق معتزلی‎اش این را به‎عنوان صغیره‎ای بر پیغمبر(ص) گرفته است!
# ذیل آیه '''مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‎''' ﴿الأنفال: 67﴾؛ «هیچ پیامبری را نسزد و نشاید که [پیش از جنگ و پیروزی بر دشمن] اسیران جنگی بگیرد تا زمانی که [دشمن را به‎طور کامل] در زمین از قدرت و توان بیندازد [و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد، آنگاه اسیر بگیرد؛ شما ای یاران پیامبر!] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را می‎خواهید و خدا [برای شما] آخرت را می‎خواهد»، روایت کرده است که عمر و علی(ع) نظرشان بر قتل اسیران بود و ابوبکر و عثمان نظرشان بر زنده نگه‎داشتن و فدیه گرفتن و پیغمبر(ص) فدیه گرفت و خدا عتابش کرد. مؤلف طبق مذاق معتزلی‎اش این را به‎عنوان صغیره‎ای بر پیغمبر(ص) گرفته است!
# '''بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ'''  
# '''بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ'''  
#:﴿التوبة: 1﴾؛ «این [اعلام] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بسته‎اید»، مفسران عموماً ذکر کرده‎اند که آیات صدر سوره برائت را پیغمبر(ص) به ابوبکر داد که در رأس مسلمین به حج می‎رفت و سپس علی(ع) را فرستاد که آیات را از او بگیرد و شخصاً بر مکیان بخواند. روایت کرده‎اند که پیغمبر(ص) فرمود: «لا يبلغ عني إلا أنا و رجل مني»<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>.
#:﴿التوبة: 1﴾؛ «این [اعلام] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بسته‎اید»، مفسران عموماً ذکر کرده‎اند که آیات صدر سوره برائت را پیغمبر(ص) به ابوبکر داد که در رأس مسلمین به حج می‎رفت و سپس [[امام على(ع)|علی(ع)]] را فرستاد که آیات را از او بگیرد و شخصاً بر مکیان بخواند. روایت کرده‎اند که پیغمبر(ص) فرمود: «لا يبلغ عني إلا أنا و رجل مني»<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>.
# '''وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ'''‎ ﴿الشعراء: 219﴾؛ «و گردش و حرکت تو را در میان سجده‎کنندگان». بعضی گفته‎اند: مراد نماز خواندن پیغمبر(ص) است و بعضی گفته‎اند پاک بودن صلب و رحم پدر و مادر و نیاکان پیغمبر(ص) است. سعید بن جبیر از پیغمبر(ص) روایت کرده که من و علی(ع) روح واحدیم و از زمان آدم در اصلاب منتقل شدیم تا روح من به صلب عبدالله و روح علی(ع) به صلب ابوطالب منتقل شد، پس علی از من است و من از علی...<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>.
# '''وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ'''‎ ﴿الشعراء: 219﴾؛ «و گردش و حرکت تو را در میان سجده‎کنندگان». بعضی گفته‎اند: مراد نماز خواندن پیغمبر(ص) است و بعضی گفته‎اند پاک بودن صلب و رحم پدر و مادر و نیاکان پیغمبر(ص) است. سعید بن جبیر از پیغمبر(ص) روایت کرده که من و [[امام على(ع)|علی(ع)]] روح واحدیم و از زمان آدم در اصلاب منتقل شدیم تا روح من به صلب عبدالله و روح علی(ع) به صلب ابوطالب منتقل شد، پس علی از من است و من از علی...<ref>ر.ک: همان، ص172</ref>.
# '''فَالْيوْمَ الذِينَ آمَنُوا مِنَ اَلْكفٰارِ یضْحَكونَ''' (مطففین: 34)؛ «پس امروز همواره مؤمنان به کافران می‎خندند».
# '''فَالْيوْمَ الذِينَ آمَنُوا مِنَ اَلْكفٰارِ یضْحَكونَ''' (مطففین: 34)؛ «پس امروز همواره مؤمنان به کافران می‎خندند».
‎گویند: پیغمبر(ص)، علی را بر بنی‎هاشم ریاست داد، به او خندیدند. بعضی گفته‎اند: علی(ع) با جمعی از مؤمنان می‎آمد، بعضی منافقان بر او خندیدند؛ آیه در این‎باره نازل شده است. بعضی گفته‎اند: آیه درباره ابوجهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل است که بر امثال بلال و عمار می‎خندیدند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>.
‎گویند: پیغمبر(ص)، [[امام على(ع)|علی]] را بر بنی‎هاشم ریاست داد، به او خندیدند. بعضی گفته‎اند: [[امام على(ع)|علی(ع)]] با جمعی از مؤمنان می‎آمد، بعضی منافقان بر او خندیدند؛ آیه در این‎باره نازل شده است. بعضی گفته‎اند: آیه درباره ابوجهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل است که بر امثال بلال و عمار می‎خندیدند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش