پرش به محتوا

تذكرة الأولياء (زوار): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
[[استعلامی، محمد]] (مصحح)
[[استعلامی، محمد]] (مصحح)


[[عطار، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده)
[[عطار، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏278‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏6‎‏ت‎‏4‎‏
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏278‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏6‎‏ت‎‏4‎‏
خط ۴۶: خط ۴۶:
نخستين باب كتاب، به حالات و سخنان [[امام جعفر صادق(ع)]] و آخرين باب آن، به حسین بن منصور پارسى، معروف به حلاّج(م 309) مى‌پردازد.
نخستين باب كتاب، به حالات و سخنان [[امام جعفر صادق(ع)]] و آخرين باب آن، به حسین بن منصور پارسى، معروف به حلاّج(م 309) مى‌پردازد.


عطار، در اين اثر نمى‌خواسته است شرح حال(بيوگرافى) بنويسد. هيچ‌يك از تذكره‌هاى عرفانى به شيوه بيوگرافى نيست و عارفان، هيچ‌گاه بيوگرافى‌نويس نبوده‌اند، زيرا بيوگرافى‌نويسى كه در سه يا چهار سده اخير در غرب پديد آمده، بر اصولى فلسفى استوار شده است. نويسنده بيوگرافى، مجموعه‌اى از عوامل اقتصادى، اجتماعى، سياسى و حتى روانى را برمى‌شمرَد و درباره شخصيت افراد به داورى مى‌پردازد، اما چيزى كه نزد او مهم است، ويژگى تاريخى آنان است. چنين چيزى در كتاب عطار ديده نمى‌شود؛ يعنى تذكره‌هاى او شرح حال زندگى تاريخى افراد نيست.
عطار، در اين اثر نمى‌خواسته است شرح حال(بيوگرافى) بنويسد. هيچ‌يك از تذكره‌هاى عرفانى به شيوه بيوگرافى نيست و عارفان، هيچ‌گاه بيوگرافى‌نويس نبوده‌اند، زيرا بيوگرافى‌نويسى كه در سه يا چهار سده اخير در غرب پديد آمده، بر اصولى فلسفى استوار شده است. نویسنده بيوگرافى، مجموعه‌اى از عوامل اقتصادى، اجتماعى، سياسى و حتى روانى را برمى‌شمرَد و درباره شخصيت افراد به داورى مى‌پردازد، اما چيزى كه نزد او مهم است، ويژگى تاريخى آنان است. چنين چيزى در كتاب عطار ديده نمى‌شود؛ يعنى تذكره‌هاى او شرح حال زندگى تاريخى افراد نيست.


بيوگرافيست، بر زندگى زيستى و فيزيكى تأكيد مى‌كند. شرح زندگى فرد خاص از آغاز زندگى تا پايان آن در چنين شرح حالى مى‌آيد و حتى روى‌دادهاى اجتماعى و خانوادگى فرد كه عامل اصلى احوال و آراى وى به شمار مى‌روند، در آن گزارش مى‌شود. اين اعتقاد از سويى پى‌آمد انديشه اصالت تاريخ)Historicism(؛ يعنى اصيل بودن عوامل تاريخى (عوامل اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى و سياسى) است و از سوى ديگر، به رمانتيسيسم مدرن نسب مى‌برَد كه در آن مجموعه‌هاى پراكنده اطلاعات موجود درباره زندگى افراد گرد هم مى‌آيند و با برشمردن عوامل اجتماعى و روانى، علت‌ها و انگيزه‌هاى افكار و انديشه‌هاى آنان تجزيه و تحليل مى‌شوند. خود اين گرايش تاريخى، بر گونه‌اى از Positivism فكرى استوار است؛ يعنى اصالت داشتن چيزهايى كه حصول و تحصل خارجى دارد و عقل‌پذير مى‌نمايند. بنا بر اين، تنها بر پايه آنها مى‌توان چيزى را با ديگرى سنجيد و درباره درستى آن داورى كرد و ازاين‌رو، درباره متون عرفانى و تصوف و اقوال و احوال اوليا، به جايى راه نمى‌توان برد، زيرا لطيفه تصوف در ساخت عالم معنا و معنويت رخ مى‌دهد. بارى، چيزهايى كه از اوليا ديده يا شنيده مى‌شود، ظاهرى دارند كه اصل(باطن) آنها در قلوب آنان مى‌گذرد و به زبان درنمى‌آيد. خود عطار، در اين باره مى‌گويد: «سخنان مشايخ طريقت، از اعيان است؛ نه از بيان و از علم لدنى است؛ نه از علم كسبى و از جوشيدن است؛ نه از كوشيدن». وى، از همين روى، در آثارش از بزرگان معاصر خويش، حتى تا نزدیک به پنجاه سال پيش از خود، هيچ ياد نمى‌كند و به هيچ روى، به اوضاع سياسى و اجتماعى سخت روزگار خويش؛ يعنى دوران حمله مغول به ایران نمى‌پردازد.
بيوگرافيست، بر زندگى زيستى و فيزيكى تأكيد مى‌كند. شرح زندگى فرد خاص از آغاز زندگى تا پايان آن در چنين شرح حالى مى‌آيد و حتى روى‌دادهاى اجتماعى و خانوادگى فرد كه عامل اصلى احوال و آراى وى به شمار مى‌روند، در آن گزارش مى‌شود. اين اعتقاد از سويى پى‌آمد انديشه اصالت تاريخ)Historicism(؛ يعنى اصيل بودن عوامل تاريخى (عوامل اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى و سياسى) است و از سوى ديگر، به رمانتيسيسم مدرن نسب مى‌برَد كه در آن مجموعه‌هاى پراكنده اطلاعات موجود درباره زندگى افراد گرد هم مى‌آيند و با برشمردن عوامل اجتماعى و روانى، علت‌ها و انگيزه‌هاى افكار و انديشه‌هاى آنان تجزيه و تحليل مى‌شوند. خود اين گرايش تاريخى، بر گونه‌اى از Positivism فكرى استوار است؛ يعنى اصالت داشتن چيزهايى كه حصول و تحصل خارجى دارد و عقل‌پذير مى‌نمايند. بنا بر اين، تنها بر پايه آنها مى‌توان چيزى را با ديگرى سنجيد و درباره درستى آن داورى كرد و ازاين‌رو، درباره متون عرفانى و تصوف و اقوال و احوال اوليا، به جايى راه نمى‌توان برد، زيرا لطيفه تصوف در ساخت عالم معنا و معنويت رخ مى‌دهد. بارى، چيزهايى كه از اوليا ديده يا شنيده مى‌شود، ظاهرى دارند كه اصل(باطن) آنها در قلوب آنان مى‌گذرد و به زبان درنمى‌آيد. خود عطار، در اين باره مى‌گويد: «سخنان مشايخ طريقت، از اعيان است؛ نه از بيان و از علم لدنى است؛ نه از علم كسبى و از جوشيدن است؛ نه از كوشيدن». وى، از همين روى، در آثارش از بزرگان معاصر خويش، حتى تا نزدیک به پنجاه سال پيش از خود، هيچ ياد نمى‌كند و به هيچ روى، به اوضاع سياسى و اجتماعى سخت روزگار خويش؛ يعنى دوران حمله مغول به ایران نمى‌پردازد.
خط ۵۲: خط ۵۲:
البته كسانى بر اينند كه دغدغه عطار از ديد صورى، اعتقادى نيست و ازاين‌رو، به رغم هجويرى، روش‌مندانه ديدگاه‌هاى صوفيه را بررسى نمى‌كند و اختلاف‌هاى لفظى و اصطلاح‌هاى عرفانى را نمى‌آورد يا به رغم انصارى، درباره برخى از مفاهيم اعتقادى (اسلامى / صوفيانه) چيزى نمى‌گويد، زيرا او بيشتر شاعر و سراينده دست كم چند مثنوى است و تنها اثر منثور او(همين كتاب)، پى‌آمد كوشش‌هاى شاعرى او به شمار مى‌آيد. بر پايه اين ديدگاه، «تذكرة الاولياء» منبعى تاريخى نيست، بلكه بيشتر در زمينه پژوهش درباره تذكره اوليا به سبک ادبى (شعرى - روايى) به كار مى‌آيد.
البته كسانى بر اينند كه دغدغه عطار از ديد صورى، اعتقادى نيست و ازاين‌رو، به رغم هجويرى، روش‌مندانه ديدگاه‌هاى صوفيه را بررسى نمى‌كند و اختلاف‌هاى لفظى و اصطلاح‌هاى عرفانى را نمى‌آورد يا به رغم انصارى، درباره برخى از مفاهيم اعتقادى (اسلامى / صوفيانه) چيزى نمى‌گويد، زيرا او بيشتر شاعر و سراينده دست كم چند مثنوى است و تنها اثر منثور او(همين كتاب)، پى‌آمد كوشش‌هاى شاعرى او به شمار مى‌آيد. بر پايه اين ديدگاه، «تذكرة الاولياء» منبعى تاريخى نيست، بلكه بيشتر در زمينه پژوهش درباره تذكره اوليا به سبک ادبى (شعرى - روايى) به كار مى‌آيد.


نويسنده، مى‌داند كه روش و ديدگاه اوليا با يك‌ديگر يك‌سان نيست، اما از اين روى كه آنان را در راه حق مى‌داند، آنان را در جاى خود مى‌ستايد و به همين دليل، از امام ششم شیعیان، [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و چهار امام اهل سنت ياد مى‌كند؛ چنان‌كه از آن چهار تن، امام شافعى اهل‌بيت رسول را آشكارا ستايش مى‌كند:
نویسنده، مى‌داند كه روش و ديدگاه اوليا با يك‌ديگر يك‌سان نيست، اما از اين روى كه آنان را در راه حق مى‌داند، آنان را در جاى خود مى‌ستايد و به همين دليل، از امام ششم شیعیان، [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و چهار امام اهل سنت ياد مى‌كند؛ چنان‌كه از آن چهار تن، امام شافعى اهل‌بيت رسول را آشكارا ستايش مى‌كند:
{{شعر}}{{ب|''اگر ستايش آل محمد خلاف سنّت است ''|2=''بگذار كه جن و انس مرا گمراه بدانند ''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''اگر ستايش آل محمد خلاف سنّت است ''|2=''بگذار كه جن و انس مرا گمراه بدانند ''}}{{پایان شعر}}




هر چند اين كتاب، به شرح حال شمارى از مردان عارف مى‌پردازد، در سرگذشت‌هاى آنان تأثيرگذارى زنان نيز ديده مى‌شود و افزون بر اين، زنان عارفى، مانند رابعه عدويه و فاطمه (همسر احمد خضرويه) در آن ياد شده‌اند كه به عرفان و سلوك گراييده بودند؛ براى نمونه، نويسنده، سيماى مادرانه زن را در ماجراى مادر بايزيد بسطامى مى‌نگارد و از همسران عارفانى مانند فضيل عياض يا ابراهيم ادهم به بزرگى ياد مى‌كند؛ حتى كنيزكان، معشوقان و پيرزنان بر اثر اندرزهاى نيكوى خود، در شرح‌حال‌های «تذكرة الاولياء» جايگاه برجسته‌اى دارند. الگو بودن زندگى اوليا (زنان و مردان واصل) براى افراد عادى، شايد فاصله‌اى ميان آنان بنمايد، اما اثر عطار براى از ميان بردن اين فاصله سامان يافته است و تجسمى از آن تجربه‌هاى ناب آنان به شمار مى‌رود. متن اين كتاب، بر پايه گفتارهاى عارفان و آموزه‌هاى قولى آنان نه رفتارهايشان، استوار است. هدف نويسنده، اين نيست كه گزارش زندگى افراد را تنها از ديد تاريخى نقل كند، بلكه هدف او، اين است كه مطالب سودمند را كه در آموزش به كار مى‌آيند، به دوست‌داران پيروى از اوليا منتقل كند.
هر چند اين كتاب، به شرح حال شمارى از مردان عارف مى‌پردازد، در سرگذشت‌هاى آنان تأثيرگذارى زنان نيز ديده مى‌شود و افزون بر اين، زنان عارفى، مانند رابعه عدويه و فاطمه (همسر احمد خضرويه) در آن ياد شده‌اند كه به عرفان و سلوك گراييده بودند؛ براى نمونه، نویسنده، سيماى مادرانه زن را در ماجراى مادر بايزيد بسطامى مى‌نگارد و از همسران عارفانى مانند فضيل عياض يا ابراهيم ادهم به بزرگى ياد مى‌كند؛ حتى كنيزكان، معشوقان و پيرزنان بر اثر اندرزهاى نيكوى خود، در شرح‌حال‌های «تذكرة الاولياء» جايگاه برجسته‌اى دارند. الگو بودن زندگى اوليا (زنان و مردان واصل) براى افراد عادى، شايد فاصله‌اى ميان آنان بنمايد، اما اثر عطار براى از ميان بردن اين فاصله سامان يافته است و تجسمى از آن تجربه‌هاى ناب آنان به شمار مى‌رود. متن اين كتاب، بر پايه گفتارهاى عارفان و آموزه‌هاى قولى آنان نه رفتارهايشان، استوار است. هدف نویسنده، اين نيست كه گزارش زندگى افراد را تنها از ديد تاريخى نقل كند، بلكه هدف او، اين است كه مطالب سودمند را كه در آموزش به كار مى‌آيند، به دوست‌داران پيروى از اوليا منتقل كند.


== جغرافياى كتاب ==
== جغرافياى كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش