۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[عاملی، جعفر مرتضی]] ( | [[عاملی، جعفر مرتضی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 102/978 /ع2ت7 | | کد کنگره =BP 102/978 /ع2ت7 | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه | كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در يك تمهيد و سه بخش، تنظيم شده است. | ||
نویسنده، هر آيه از سوره كوثر را در يك بخش، تفسير كرده است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه | در مقدمه نویسنده به اهميت سوره كوثر و به نكاتى پيرامون كتاب حاضر، اشاره شده است..<ref>مقدمه نویسنده، ص7 - 11</ref> | ||
در تمهيد، ابتدا به بيان فضيلت قرائت سوره كوثر اشاره گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: سبب نزول سوره كوثر، خبرهاى غيبى در اين سوره، در مكه نازل شدن آن و پيوند دادن ارزشها به امور واقعى و ملموس..<ref>تمهيد، ص15 - 19</ref> | در تمهيد، ابتدا به بيان فضيلت قرائت سوره كوثر اشاره گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: سبب نزول سوره كوثر، خبرهاى غيبى در اين سوره، در مكه نازل شدن آن و پيوند دادن ارزشها به امور واقعى و ملموس..<ref>تمهيد، ص15 - 19</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
پيرامون سبب نزول اين سوره، دو قول وجود دارد. بر طبق يكى از آنها، ابتر خوانده شدن پيامبر(ص) از طرف عمرو بن عاص سبب نزول دانسته شده و بر طبق ديگرى، اين فعل قبيح به عاص بن وائل سهمى نسبت داده شده است..<ref>همان، ص16 - 17</ref> | پيرامون سبب نزول اين سوره، دو قول وجود دارد. بر طبق يكى از آنها، ابتر خوانده شدن پيامبر(ص) از طرف عمرو بن عاص سبب نزول دانسته شده و بر طبق ديگرى، اين فعل قبيح به عاص بن وائل سهمى نسبت داده شده است..<ref>همان، ص16 - 17</ref> | ||
نویسنده، فراوانى ذريه پيامبر(ص) از نسل حضرت زهرا(س) و همچنين ابتر و مقطوعالنسل شدن همان كسى كه به شماتت پيامبر(ص) پرداخت را از اخبار غيبى اين سوره دانسته است..<ref>همان، ص17 - 18</ref> | |||
در قسمت اول، آيه ''' «إنا أعطيناك الكوثر» ''' تفسير شده است. اولين مطلبى كه | در قسمت اول، آيه ''' «إنا أعطيناك الكوثر» ''' تفسير شده است. اولين مطلبى كه نویسنده پيرامون اين آيه مطرح كرده است، اين نكته مىباشد كه چرا خداوند در اينجا، از صيغه جمع استفاده كرده و نگفته است «إنى أعطيتك»؟ در جواب به اين پرسش، وى به اين امر اشاره دارد كه گاهى مقام الوهيت كه به معناى جباريت، قدرت، غنا، قهاريت، تفرد، استحقاق عبادت و... مىباشد، مد نظر بوده و گاهى مقام ربوبيت كه متضمن معناى تدبير، خلق، رزق، شفاء، رحمانيت، رحيميت و... مىباشد، مراد است. در صورتى كه مقصود، تأكيد بر انحصار صفت الوهيت يا ربوبيت حقيقى به خداى سبحان باشد، صيغه مفرد به كار مىرود نه جمع. | ||
اما در آنجا كه صيغه جمع استعمال مىشود، گاهى مقصود، اظهار عزت و عظمت مناسب با مقام الوهيت است... و گاهى مراد، اشاره به مقام ربوبيت است؛ بنابراین، وقتى مثلاًهدف، اشاره به واسطههاى در خلق يا رزق يا... باشد، صيغه جمع به كار مىرود، مثل آيه مورد بحث..<ref>همان، ص29 - 31</ref> | اما در آنجا كه صيغه جمع استعمال مىشود، گاهى مقصود، اظهار عزت و عظمت مناسب با مقام الوهيت است... و گاهى مراد، اشاره به مقام ربوبيت است؛ بنابراین، وقتى مثلاًهدف، اشاره به واسطههاى در خلق يا رزق يا... باشد، صيغه جمع به كار مىرود، مثل آيه مورد بحث..<ref>همان، ص29 - 31</ref> |
ویرایش