پرش به محتوا

تطبيقات الوافي في النحو و الصرف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[مغنیه، حبیب یوسف]] (نويسنده)
[[مغنیه، حبیب یوسف]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏PJ‎‏ ‎‏6141‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ت‎‏6
| کد کنگره =‏PJ‎‏ ‎‏6141‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ت‎‏6
خط ۳۴: خط ۳۴:
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است:
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است:


#نويسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاه‌ها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرين‌هايى است كه متناسب با بحث‌هاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است.<ref>تطبيقات الوافي، ص7</ref>
#نویسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاه‌ها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرين‌هايى است كه متناسب با بحث‌هاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است.<ref>تطبيقات الوافي، ص7</ref>
#نويسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونه‌هايى از پرسش‌هاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است.<ref>همان، ص521 - 539</ref>همچنين ايشان نمونه‌اى از پرسش‌هايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسش‌ها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است.<ref>همان، ص541</ref>
#نویسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونه‌هايى از پرسش‌هاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است.<ref>همان، ص521 - 539</ref>همچنين ايشان نمونه‌اى از پرسش‌هايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسش‌ها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است.<ref>همان، ص541</ref>
#نويسنده در مثال‌هايى كه براى تعليم و تمرين آورده، به‌وفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است.<ref>همان، ص159، 349، 405، 406 و...</ref>
#نویسنده در مثال‌هايى كه براى تعليم و تمرين آورده، به‌وفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است.<ref>همان، ص159، 349، 405، 406 و...</ref>
#نويسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ به‌طور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضاف‌اليه و مجرور است، ولى به‌اشتباه (چاپى) منصوب شده است.<ref>همان، ص357</ref>
#نویسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ به‌طور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضاف‌اليه و مجرور است، ولى به‌اشتباه (چاپى) منصوب شده است.<ref>همان، ص357</ref>
#از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدول‌هاى آموزشى است كه نويسنده به‌وفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مى‌رود.<ref>همان، ص12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref>نويسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است.<ref>همان، ص425</ref>
#از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدول‌هاى آموزشى است كه نویسنده به‌وفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مى‌رود.<ref>همان، ص12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref>نویسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است.<ref>همان، ص425</ref>
#جالب است كه نويسنده در ارائه پرسش‌هاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذف‌شده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است.<ref>همان، ص528، پاورقى</ref>
#جالب است كه نویسنده در ارائه پرسش‌هاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذف‌شده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است.<ref>همان، ص528، پاورقى</ref>
#نويسنده در تمرينات و تطبيق‌هايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسین]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيت‌هاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «[[كليلة و دمنة]]» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است.<ref>همان، ص345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>همچنين ايشان گاه به مقاله‌اى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است.<ref>همان، ص7</ref>
#نویسنده در تمرينات و تطبيق‌هايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسین]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيت‌هاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «[[كليلة و دمنة]]» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است.<ref>همان، ص345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>همچنين ايشان گاه به مقاله‌اى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است.<ref>همان، ص7</ref>
#همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج‌البلاغة» به‌عنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است.<ref>همان، ص44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج‌البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مى‌رسد از شروح «نهج‌البلاغة» استفاده شده است.
#همچنين نویسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج‌البلاغة» به‌عنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است.<ref>همان، ص44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج‌البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مى‌رسد از شروح «نهج‌البلاغة» استفاده شده است.
#نويسنده در يكى از تمرينات كتاب به‌عنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]] را ذكر كرده است:{{شعر}}
#نویسنده در يكى از تمرينات كتاب به‌عنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]] را ذكر كرده است:{{شعر}}
#:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}}
#:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}}
#:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است.<ref>همان، ص217.</ref>
#:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است.<ref>همان، ص217.</ref>
#نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبى‌اش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج‌البلاغة» و سرچشمه‌هاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و.<ref>همان، ص392</ref>
#نویسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبى‌اش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج‌البلاغة» و سرچشمه‌هاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و.<ref>همان، ص392</ref>
#نويسنده افزون بر بهره‌گيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش به‌صورت نثر نوشته است، به‌عنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است.<ref>همان، ص15، 252، 423، 392 و 389</ref>
#نویسنده افزون بر بهره‌گيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش به‌صورت نثر نوشته است، به‌عنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است.<ref>همان، ص15، 252، 423، 392 و 389</ref>
#نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جمله‌اى را معنا كرده.<ref>همان، ص426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص432، پاورقى 2 و 3</ref>و گاه منابع مطالب نقل‌شده را آورده.<ref>همان، ص427؛ ص432، پاورقى 1 و ص437، پاورقى 3</ref>و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده.<ref>همان، ص437، پاورقى 5</ref>يا گونه‌اى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده.<ref>همان، ص445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref>و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته.<ref>همان، ص450، پاورقى 1 و 2</ref>و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده.<ref>همان، ص480، پاورقى 1</ref>و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتاب‌هاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده.<ref>همان، ص485، پاورقى 1</ref>و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده.<ref>همان، ص503، پاورقى 2</ref>و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريه‌پردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است.<ref>همان، ص512، پاورقى 1</ref>
#نویسنده در پاورقى‌هاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جمله‌اى را معنا كرده.<ref>همان، ص426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص432، پاورقى 2 و 3</ref>و گاه منابع مطالب نقل‌شده را آورده.<ref>همان، ص427؛ ص432، پاورقى 1 و ص437، پاورقى 3</ref>و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده.<ref>همان، ص437، پاورقى 5</ref>يا گونه‌اى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده.<ref>همان، ص445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref>و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته.<ref>همان، ص450، پاورقى 1 و 2</ref>و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده.<ref>همان، ص480، پاورقى 1</ref>و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتاب‌هاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده.<ref>همان، ص485، پاورقى 1</ref>و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده.<ref>همان، ص503، پاورقى 2</ref>و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريه‌پردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است.<ref>همان، ص512، پاورقى 1</ref>
#هرچند كتاب حاضر، مستند است و نويسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است.
#هرچند كتاب حاضر، مستند است و نویسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است.
#چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن به‌ندرت يافت مى‌شود.
#چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن به‌ندرت يافت مى‌شود.


۶۱٬۱۸۹

ویرایش