پرش به محتوا

ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
[[نيکلسون، رينولد الين]] (محقق)
[[نيکلسون، رينولد الين]] (محقق)


[[ابن‌عربی، محمد بن علی]] (نويسنده)
[[ابن‌عربی، محمد بن علی]] (نویسنده)


[[سعیدی، گل بابا]] (مترجم)
[[سعیدی، گل بابا]] (مترجم)
خط ۹۱: خط ۹۱:
#«نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه»، به حكمت الهى اشاره مى‌كند و حالتى است كه در ساعات تنهايى براى انسان رخ مى‌دهد و به‌گونه‌اى بر وى يورش مى‌آورد و چيره مى‌شود كه وى را از مشاهده ذاتش بازمى‌دارد.
#«نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه»، به حكمت الهى اشاره مى‌كند و حالتى است كه در ساعات تنهايى براى انسان رخ مى‌دهد و به‌گونه‌اى بر وى يورش مى‌آورد و چيره مى‌شود كه وى را از مشاهده ذاتش بازمى‌دارد.
#:«بلقيس بر تخت مرواريدش»، اشاره به نور حق است كه براى جبرائيل و پيامبر در طول شب معراج پيامبر، بر روى بسترى از مرواريد و سنگ يمانى در بهشت آسمانى متجلى گشت؛ بدان‌گونه كه جبرائيل، به تنهايى با مشاهده تجلى حق بى‌هوش شد.
#:«بلقيس بر تخت مرواريدش»، اشاره به نور حق است كه براى جبرائيل و پيامبر در طول شب معراج پيامبر، بر روى بسترى از مرواريد و سنگ يمانى در بهشت آسمانى متجلى گشت؛ بدان‌گونه كه جبرائيل، به تنهايى با مشاهده تجلى حق بى‌هوش شد.
#:نويسنده، حكمت الهى را بلقيس مى‌نامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود.
#:نویسنده، حكمت الهى را بلقيس مى‌نامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود.
#:[3. ذكر ادريس]
#:[3. ذكر ادريس]
#«ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] كه در او وجود دارد، اشاره مى‌كند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مى‌كند و از او تبعيت مى‌نمايد(آن‌گونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه ما فيه»، مولوى، فروزان‌فر») و مقابل وى، كسى است كه تحت تسخير و تسلط احساس كه به زبان عرفا حال گويند، قرار گرفته و در اختيار شخص وارد است. در اين مورد، نويسنده در شعر خود، توجه مردم را به تمكن ميراث نبوى جلب مى‌كند، زيرا پيامبران خود ارباب احوالند؛ در صورتى كه غالب اوليا، به‌وسيله پيامبران به اين مقام نايل گشتند.
#«ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] كه در او وجود دارد، اشاره مى‌كند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مى‌كند و از او تبعيت مى‌نمايد(آن‌گونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه ما فيه»، مولوى، فروزان‌فر») و مقابل وى، كسى است كه تحت تسخير و تسلط احساس كه به زبان عرفا حال گويند، قرار گرفته و در اختيار شخص وارد است. در اين مورد، نویسنده در شعر خود، توجه مردم را به تمكن ميراث نبوى جلب مى‌كند، زيرا پيامبران خود ارباب احوالند؛ در صورتى كه غالب اوليا، به‌وسيله پيامبران به اين مقام نايل گشتند.
#:«خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد.
#:«خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد.
#:حكمت الهى به‌عنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مى‌شود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامى‌دارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد.
#:حكمت الهى به‌عنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مى‌شود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامى‌دارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
#اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، به‌گونه‌اى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت داده‌اند، تبرئه كند، ما در پيش او، به‌زانو مى‌افتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانه‌تر كمر خدمت بر ميان مى‌بنديم.
#اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، به‌گونه‌اى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت داده‌اند، تبرئه كند، ما در پيش او، به‌زانو مى‌افتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانه‌تر كمر خدمت بر ميان مى‌بنديم.
#«بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى.
#«بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى.
#«به من جان مى‌بخشد»: همان معنايى را بيان مى‌كند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مى‌آيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت به‌طورى‌كه در كتاب «[[احياء علوم‌الدين|احياء العلوم]]»، ج 3، ص153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مى‌باشد. نويسنده آرزو مى‌كند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مى‌كنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مى‌گويند كه به‌وسيله بادها هنگامى كه مى‌وزند، فرستاده مى‌شوند.
#«به من جان مى‌بخشد»: همان معنايى را بيان مى‌كند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مى‌آيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت به‌طورى‌كه در كتاب «[[احياء علوم‌الدين|احياء العلوم]]»، ج 3، ص153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مى‌باشد. نویسنده آرزو مى‌كند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مى‌كنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مى‌گويند كه به‌وسيله بادها هنگامى كه مى‌وزند، فرستاده مى‌شوند.
#«خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مى‌برم»؛ «اعوذ بك منك».
#«خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مى‌برم»؛ «اعوذ بك منك».
#:«پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى.
#:«پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش