۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =تاریخ نگارستان | | عنوان =تاریخ نگارستان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[غفاری کاشانی، احمد بن محمد]] ( | [[غفاری کاشانی، احمد بن محمد]] (نویسنده) | ||
[[مدرس گیلانی، مرتضی]] (مصحح) | [[مدرس گیلانی، مرتضی]] (مصحح) | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''تاریخ نگارستان'''، نوشته [[غفاری کاشانی، احمد بن محمد|احمد بن محمد غفارى كاشانى]]، تصحيح [[مدرس گیلانی، مرتضی|مرتضى مدرس گيلانى]] اين كتاب، در بر دارنده تاريخى فارسی، آميخته با داستانها و حكايتهاى كمياب تاريخ اسلام و ایران به شمار مىآيد كه در 959 هجرى به نام شاه طهماسب اول صفوى نوشته شده است. انگيزه وى را از نوشتن تاريخ نگارستان، جستوجوى علتهاى فراز و فرود سلسلهها با توجه به رويدادها و روايتهاى تاريخى روزگار آنها مىتوان دانست. | '''تاریخ نگارستان'''، نوشته [[غفاری کاشانی، احمد بن محمد|احمد بن محمد غفارى كاشانى]]، تصحيح [[مدرس گیلانی، مرتضی|مرتضى مدرس گيلانى]] اين كتاب، در بر دارنده تاريخى فارسی، آميخته با داستانها و حكايتهاى كمياب تاريخ اسلام و ایران به شمار مىآيد كه در 959 هجرى به نام شاه طهماسب اول صفوى نوشته شده است. انگيزه وى را از نوشتن تاريخ نگارستان، جستوجوى علتهاى فراز و فرود سلسلهها با توجه به رويدادها و روايتهاى تاريخى روزگار آنها مىتوان دانست. نویسنده اين كتاب كه خود مردى شاعر و خطاط و مترسلى توانا بود، در دستگاه سام ميرزا صاحب تحفه سامى و فرزند شاه اسماعيل مىزيست و در دو كتاب تاريخىاش؛ يعنى تاريخ نگارستان و تاريخ جهانآرا، مطالبى فشرده و پرداخته درباره نقاشان و خطاطان نوشت. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
نثر كتاب، مانند گلستان سعدى، ادبى و به نظم (شعر) آميخته است. مؤلف با زبانى شيوا، رسا و چكيدهگو، تاريخ دَه قرن هجرى را باز مىگويد. لغات مغولى در كتاب به كار رفته، اما مصحح، واژگان نامأنوس آن را حذف كرده است. مصحح اين اثر، از خو كردن | نثر كتاب، مانند گلستان سعدى، ادبى و به نظم (شعر) آميخته است. مؤلف با زبانى شيوا، رسا و چكيدهگو، تاريخ دَه قرن هجرى را باز مىگويد. لغات مغولى در كتاب به كار رفته، اما مصحح، واژگان نامأنوس آن را حذف كرده است. مصحح اين اثر، از خو كردن نویسنده به آوردن واژگان ناآشنا و درازنويسى خبر مىدهد و به انگيزه بهرهگيرى بيشتر مردم از آن، به حذف كلمههاى گزاف و واژههاى زايد دست مىگشايد. | ||
برخى از گزارشهاى كتاب، عنوانهايى مانند «من الوقايع»، «من الاتفاقات»، «من الغرائب»، «من البدايع»، «من مآثر التمول»، «من الرؤيا»، «حكايت»، «تمثيل»، «من المضحكات»، «من مآثر الأدبار» و...، دارند و خواننده پيش از خواندنشان، كمابيش درونمايه آنها را درمىيابد. شمارى از اين گزارشها با «گويند» يا «نوشتهاند» يا «مشهور است» يا «آوردهاند» آغاز مىشوند و برخى از آنها از سندها و منابعى برخوردارند. | برخى از گزارشهاى كتاب، عنوانهايى مانند «من الوقايع»، «من الاتفاقات»، «من الغرائب»، «من البدايع»، «من مآثر التمول»، «من الرؤيا»، «حكايت»، «تمثيل»، «من المضحكات»، «من مآثر الأدبار» و...، دارند و خواننده پيش از خواندنشان، كمابيش درونمايه آنها را درمىيابد. شمارى از اين گزارشها با «گويند» يا «نوشتهاند» يا «مشهور است» يا «آوردهاند» آغاز مىشوند و برخى از آنها از سندها و منابعى برخوردارند. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
روايتهايى درباره برخى از رويدادهاى شيراز و شاعران آن سامان و حاكمان سربدارى و اميران تيمورى و چگونگى خروج امير تيمور گوركان و سرانجام كار او و اميران كرت و گلهداران سياه و سفيد نيز در اين كتاب هست. | روايتهايى درباره برخى از رويدادهاى شيراز و شاعران آن سامان و حاكمان سربدارى و اميران تيمورى و چگونگى خروج امير تيمور گوركان و سرانجام كار او و اميران كرت و گلهداران سياه و سفيد نيز در اين كتاب هست. | ||
اين اثر با ستايشى از | اين اثر با ستايشى از نویسنده درباره روزگار صفويان پايان مىيابد، اما مصحح كتاب با نوشتن شرح حال درازدامنى از مؤسس اين سلسله تا حسین صفوى و رويدادهاى مهم روزگارشان، كار نویسنده را پى مىگيرد و از آغاز حوادث نجومى «ثبت شده در دفترها و كتابها» و چگونگى تاخت و تاز اشرف و محمود افغان، روى كار آمدن نادر شاه افشار و فرجام كار آنان و جهانگيرى و كشورگشايى نادر و رفتنش به هندوستان و گرفتن آنجا و اسير شدن محمد شاه هندى بر دست او و پايان دوره افشاريان گزارش مىدهد. | ||
پس از افشاريان، كريم خان زند روى كار مىآيد كه وى درباره او و رويدادهاى دوره وى و ويژگىهاى اخلاقى و آوازه دادگرىاش در جهان و سرانجام كار بازماندگانش تا در رسيدن قاجاريان سخن مىگويد و سپس درباره تاريخ قوم قجر قلم مىزند. | پس از افشاريان، كريم خان زند روى كار مىآيد كه وى درباره او و رويدادهاى دوره وى و ويژگىهاى اخلاقى و آوازه دادگرىاش در جهان و سرانجام كار بازماندگانش تا در رسيدن قاجاريان سخن مىگويد و سپس درباره تاريخ قوم قجر قلم مىزند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
نویسنده به گفته خودش، براى نوشتن اين كتاب از منابع معتبرى همچون [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، [[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]] مسعودى، مطلع السعدين عبدالرزاق سمرقندى، روضه الصفا، نوشته مير خواند و حبيب السير خواند مير بهره برده و كوشيده است كه اثرش به كتابهاى در بر دارنده افسانه بدل نشود، بلكه با تأكيد بر خصال نيك انسانى، آموزنده و اخلاقى باشد. بارى، وى از لغزشها و خطاهاى برخى از منابع كتابش پرهيز نكرده و بدانها دچار شده است. | |||
اين كتاب نخست در 1245 (1829م) به كوشش جورج جرويس در بمبئى هند چاپ شد و [[مدرس گیلانی، مرتضی|مرتضى مدرس گيلانى]]، ذيلى درباره تاريخ صفويه تا پايان سلطنت قاجار بر آن افزود و در 1341ش در تهران چاپش كرد. ترجمهاى تركى از تاريخ نگارستان در كتابخانه بريتانيا هست كه بخشهايى از آن، در نوشتههاى شمارى از مستشرقان نقل شده است. | اين كتاب نخست در 1245 (1829م) به كوشش جورج جرويس در بمبئى هند چاپ شد و [[مدرس گیلانی، مرتضی|مرتضى مدرس گيلانى]]، ذيلى درباره تاريخ صفويه تا پايان سلطنت قاجار بر آن افزود و در 1341ش در تهران چاپش كرد. ترجمهاى تركى از تاريخ نگارستان در كتابخانه بريتانيا هست كه بخشهايى از آن، در نوشتههاى شمارى از مستشرقان نقل شده است. | ||
مصحح كتاب، با اشاره به سودمندىهاى تاريخخوانى و تاريخدانى و نقل گفتههايى از مورخان و دانشمندان در اين باره، فهرست بلندى از منابع تاريخ نگارستان و سياههاى از واژگان مغولى به كار رفته در آن عرضه مىكند و سپس لغزشها و خطاهاى | مصحح كتاب، با اشاره به سودمندىهاى تاريخخوانى و تاريخدانى و نقل گفتههايى از مورخان و دانشمندان در اين باره، فهرست بلندى از منابع تاريخ نگارستان و سياههاى از واژگان مغولى به كار رفته در آن عرضه مىكند و سپس لغزشها و خطاهاى نویسنده را در اين كتاب بر مىشمرد. وى همچنين از فرجام اين كتاب و پيشينه و توانايىهاى نویسندهاش سخن مىگويد و در پايان، «متمم» يا «تذييلى» بر اثر او مىافزايد. اين متمم، تاريخ صفويان را تا روزگار برپايى جنبش مشروطه در بر دارد.. اين نسخه از تاريخ نگارستان، هيچ پانوشت و نمايهاى ندارد و فهرست عنوانهايش در پايان آن آمده است. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش